چرا مرد ها باید در کارهای خانه خانم هایشان را یاری کنند

کمک کردن مردان در کارهای خانه

اهمیت روانشناسی خانواده

روانشناسی خانواده و روابط فرازناشویی

از عوامل اجتماعی شدن در زندگی انسان‌ها، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده لبریز از مهر و محبت، فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی و همچنین گاهی توام با حسادت، دشمنی و کینه توزی، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار خانواده خود تجربه می کنند
کد خبر: ۱۲۹۷۷۲۹

اهمیت روانشناسی خانواده

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از دانشگاه زندگی ، از عوامل اجتماعی شدن در زندگی انسان‌ها، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده لبریز از مهر و محبت، فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی و همچنین گاهی توام با حسادت، دشمنی و کینه توزی، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار خانواده خود تجربه می کنند.

افراد خانواده چنان به یکدیگر وابسته‌اند که هر گونه مشکل یا مسئله یک عضو خانواده بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر افراد تاثیر می گذارد. از سوی دیگر خانواده به دلیل همین نفوذ و تاثیر بر افراد، گاهی به عنوان روشی برای درمان اختلالات بکار می رود. روان شناسان بالینی و مشاوران روانشناسی خانواده گاهی ترجیح می دهند در درمان یک فرد، همه اعضای خانواده را از نزدیک ملاقات کنند.

روانشناسی خانواده چه کمکی به ما می‌کند؟

روانشناسی خانواده در حل مشکلات و مسائلی که در خانواده ممکن است پیش بیاید نقش مهمی دارد. روانشناسی خانواده باعث می شود افراد مهارت‌های خود را در زندگی بشناسند و آنها را ارتقا دهند و نقش خود را در خانواده پیدا کرده و به آرامش خانواده کمک کنند.

روابط فرازناشویی از دید روانشناسی خانواده

در روانشناسی خانواده خیانت، بد­عهدی، بی­‌وفایی… با هر عنوانی هم که بیان کنیم از قبح این اتفاق کم نمی­شود. خیانت می‌تواند حتی قوی‌ترین رابطه‌ها را هم از بین ببرد، چرا که باعث ایجاد احساس گناه و خشم می­شود. طبق تحقیقاتِ علمی صورت گرفته، کنار آمدن با این مسئله برای یک چهارم زوج­های متاهل، تقریبا غیر­ممکن است.

اما در برخی از مواقع زن و شوهر می‌توانند با حمایت خانواده، دوستان، یک درمانگر خوب و همدیگر، این بحران را پشت سر بگذارند و حتی به عنوان یک زوج قوی‌تر ظاهر شوند

برای طرف مقابل، تحمل این مسئله بسیار سنگین است، و شاید جدایی تنها راه چاره باشد. اما قبل از این­که زوج به سمت جدایی بروند، می‌توانند قدم‌هایی بردارند که ممکن است به آنها کمک کند تا به جای نابودی، رابطه را در مسیر بهبود قرار دهند. کارشناسان به ما می‌گویند که چرا کسی ممکن است مرتکب این ­کار شود، چگونه می‌توان بر آن غلبه کرد  و چگونه بدانیم زمان آن فرا رسیده است که آن را بپذیریم.

روانشناسی خانواده و روابط فرازناشویی

میشل واینر دیویس، که یک استادکار اجتماعی و روان‌درمانگر خانواده در ایالت ایلینویز است می‌گوید: «دلایل مختلفی وجود دارد که ممکن است باعث شود یک فرد مرتکب خیانت شود». گاهی اوقات این امر صرفاً یکجور قضاوت بد است، ممکن است شخصی از ازدواج و رابطه زناشویی خود راضی باشد، اما یک شرایط یا موقعیت خاص باعث شده که نتواند وسوسه‌اش را کنترل کند و مرتکب این کار شده است. البته بیشترین دلیلی که باعث می­­شود مردم خیانت کنند، جستجوی یک پیوند عاطفی است، یعنی اینکه بخواهند کسی به آن­ها توجه کند، جذبشان شود و یا اینکه دوستشان داشته باشد».

اما به هر دلیلی که این اتفاق بیفتد باز هم تفاوتی ندارد، چون می­تواند باعث نابودیِ رابطه شود.

در روانشناسی خانواده اینگونه بیان می‌شود که در این حالت آدمها می‌بینند که مدام در حال گریه کردن هستند، نمی‌توانند تمرکز کنند، خیلی زود عصبی می‌‌شوند و یا این­که احساس افسردگی می‌کنند. این ها همگی احساسات اولیه‌ای هستند که فرد با کشف خیانت به آن­ها دچار می‌­شود. با این حال نباید فراموش کرد، که احساسات در طول زمان تغییر می‌کنند.

9 راهکارِ مهم بعد از خیانت در روانشناسی خانواده

بعد از اینکه شوک اولیه تمام می‌شود، حالا زمان آن می‌رسد که هر دو نفر (زن و شوهر) به این فکر کنند که هرکدام از آن­ها در این اتفاق چه نقشی داشته‌اند:

  • متوقف کردن: اول از همه و مهم‌تر از همه باید این روند را متوقف کرد. اگر یکی از طرفین همیشه یک پای رفتن داشته باشد، دیگر نمی‌توان روی آن ازدواج خود حساب باز کرد.
  • تحملِ سختی: طبیعتا مسیرِ بهبودی رابطه بعد از خیانت، ناهموار است، فراموش نکنید که همیشه بعد از این واقعه فراز و نشیب‌های زیادی وجود دارد و قطعا راهِ سختی پیش رو خواهید داشت.
  • توضیح دادن: طرفی که این کار را کرده، در صورتی که همسرش از او بخواهد، باید درباره چیزی که اتفاق افتاده است به وضوح حرف بزند.
  • بهانه نیاوردن: فرد باید بداند که نمی­تواند با دلیل یا بهانه­های مختلف کار خود را توجیه کند، و همچنین باید مسئولیت کاری که انجام داده را بپذیرد، حتی اگر فکر می‌کند که ممکن است منصفانه نباشد.
  • ابراز پشیمانی: باید تلاش و تمایلی برای قول‌دادن و متعهد شدن در آینده وجود داشته باشد، در واقع فرد باید احساس پشیمانی و ندامت کند، تا طرفِ مقابل او اطمینان حاصل کند، که دیگر هیچ­وقت این اتفاق نمی­افتد.
  • فرصت دادن: فرد خیانتکار برای بهبود رابطه، باید به همسر خود زمان بدهد. اغلب افراد مشتاق هستند به سرعت همه ­چیز را حل کنند و گذشته را در گذشته باقی بگذارند، اما در واقع باید بدانند که بهتر است به فرد مقابل خود فرصت بدهند، صبور باشند و به زمان­بندی او احترام بگذارند.
  • خودشناسی: فردی که بد­عهدی کرده، باید دلایل شخصی و درونی منحرف‌شدن خود و اینکه چه چیزهایی باید تغییر کند تا دیگر وسوسه نشود را مورد بررسی قرار دهد.
  • هم­فکری: برای حرکت به جلو و برای بهبود رابطه، هر دو نفر باید مسئولیت ایجاد یک پایه‌ریزی جدید را به عهده بگیرند، باید با یکدیگر هم­فکری کنند، و از همدیگر بپرسند برای بازسازی این رابطه چه کاری می‌توانند انجام دهند و از چه اقداماتی باید دوری کنند، اقداماتی که ممکن است رابطه آن­ها را به جدایی بکشاند. حتی فردی که خیانت دیده نیز باید تلاش کند، مثلا به خودش بگوید: من چه نقشی در جهت دادن همسرم به سمتِ این کار داشته­ام و چه کاری می‌توانم انجام دهم تا او در آینده رابطه‌ی قویتری با من داشته باشد؟
  • مشاوره: شاید بتوان گفت در علم روانشناسی خانواده موثرترین راهکار همین مشاوره است، شما می­توانید در یک کلاس آموزش مهارت‌های ازدواج شرکت کنید یا یک مشاور یا درمانگرِ خوب پیدا کنید که طرفدار ازدواج باشد و بتواند به درست شدن رابطه شما کمک کند، نه اینکه شما را به سمت پایان دادن رابطه‌تان سوق دهد.

در نهایت مراقب باشید، سراغِ مشاورانی که معتقدند خیانت، مرگ ازدواج است نروید، چون در واقع و در خیلی از موارد اینطور نیست، در بسیاری از اوقات می­توان با کمکِ یک مشاور خوب و همچنین تلاش و همکاریِ طرفین، از فروپاشی یک خانواده جلوگیری کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها