به گزارش
جام جم آنلاین ، فدراسیون اسکی کشورمان سال ۱۳۲۴ تاسیس شد و حالا امروز قرار است بعد از ۱۰رئیس و ۵سرپرست، فدراسیونی که ۷۵ سال از عمرش میگذرد، رئیس جدید خود را بشناسد. اما آیا باید از اتفاقات مجمع انتخاباتی امروز خوشحال بود؟
واقعیت این است که در این چند دههای که از فدراسیون شدن اسکی میگذرد، ما هنوز در حال برف بازی هستیم وگرنه نباید ماحصل ۱۰ دوره حضور اسکیبازان ایرانی در المپیکهای زمستانی، فقط و فقط دو عنوان سیامی حسن شمشکی در مارپیچ کوچک و محمد کیادربندسری در اسلالوم مردان باشد.
اسکی را در همه این سالها مدیریت نکردیم و نتیجهاش هم شد عادت کردن به رتبههای چهل و پنجاه و شصت اسکیبازان کشورمان در رقابتهای مختلف جهانی و المپیک. با این حال بهنظر میرسد هنوز عزمی برای خروج اسکی از وضعیت اسفباری که به آن گرفتار شده وجود ندارد. این حقیقت تلخ را میتوان از دل اخباری بیرون کشید که روزهای گذشته پیرامون مجمع انتخاباتی این فدراسیون به گوش رسید.
جواد شهلاییباقری، امیر غفرانی، احسان میرزاده و عباس نظریانمادوانی چهار نامزد کسب کرسی ریاست فدراسیون اسکی هستند و عجیب آنکه نامزدی که میگویند تحرکات زیادی برای پیروزی او در این مجمع صورت گرفته، کاملا با اسکی بیگانه است.
جالب آنکه چهار سال قبل هم درست در روزهای منتهی به انتخابات فدراسیون اسکی، همین شائبهها مطرح شد و در نهایت هم نام کسی به عنوان رئیس منتخب از صندوق رای بیرون آمد که از قبل گفته میشد، انتخابات را برای او مهندسی کردهاند!
اینک در حالی که جمع زیادی از نخبگان اسکی از قهرمان گرفته تا مربی، دور از خانواده اسکی ماندهاند و هیاتها مغفول و محروم از کمکهای فدراسیون جهانی، حتی در تجهیز لوازم خود نیز ناتوان هستند، شاید وقت آن باشد که اعضای مجمع توصیهپذیری را کنار بگذارند و اگر واقعا دلسوز اسکی هستند راه را برای منفعت شخصی برخی افراد در اسکی ببندند. اسکی در ایران نیازمند درایت و تدبیر خانواده بزرگ اسکی است و البته قبل از هر چیز این تدبیر از دل مجمعی بیرون میآید که کسی در سلامت آن تردیدی نداشته باشد.
شائبه مهندسی کردن انتخابات بیاعتمادی میآورد
مجید کیهانی / کارشناس ورزشوزارت ورزش و کمیته ملی المپیک دو نهاد بالادستی فدراسیونهای ورزشی هستند. در واقع محرز و مشخص است که این دو نهاد، علاوه بر نقش نظارتیشان در جایگاه مدیریت فدراسیونهای ورزشی قرار دارند که البته غیر از این هم نباید باشد. همین که نامزدهای ریاست باید در فرآیند انتخاباتیای شرکت کنند که چارچوب آن را وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک بنا نهادهاند یا همین که تمام عزل و نصبها در پستهای اجرایی فدراسیونها باید به تصویب این دو نهاد باشد، خود گویای همین نقش مدیریتی است. این مقدمه کوتاه برای آن بود که بپردازیم به سازوکار مجامع انتخاباتی فدراسیونهای ورزشی.
نکتهای که در این مجامع باید به آن توجه کنیم آرایی است که وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک دارند. طبق اساسنامه، وزارت و کمیته هر کدام یک رای در مجامع دارند. ابتدا به ساکن اگر بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم این حق برای هر دو نهاد وجود دارد که بر اساس آرایی که دارند یکی از نامزدهای انتخاباتی را برگزینند و در روز مجمع به او رای بدهند. تا اینجای کار هیچ ایرادی ندارد، ولی اگر شائبهای مطرح شود که وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک به عنوان دو نهاد نظارتی و مدیریتی برای فدراسیونها، در مجامع انتخاباتی سوی مشخصی به سمت یکی از نامزدها داشته باشند، پسندیده نیست. در واقع حرف چنین موضوعی هم نباید به میان بیاید چه برسد به اینکه خدای نکرده این دو نهاد به میدان بیایند و بخواهند انتخابات را مدیریت یا به اصطلاح مهندسی کنند. این موضوع حتی در حد شائبه هم تاثیرات بدی در روند انتخابات میگذارد و مهمترین عامل بیاعتمادی اهالی ورزش به وزارتخانه و کمیته است.
بنده خودم بهواسطه حضور در مجمع انتخاباتی فدراسیون دوومیدانی تجربه این مسائل را دارم و معتقدم وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید در بحث اجرای انتخابات و نظارت بر صحت آن ایفای نقش کنند و با احترام به دموکراسی، اجازه ندهند حرکتی مغایر با اصول مجامع رخ دهد. غیر از این، هر حرکتی در شان وزارت ورزش یا کمیته ملی المپیک نیست.
نمیخواهم به شایعاتی که درباره مجامع انتخاباتی اخیر مطرح شده دامن بزنم. اتفاقا میگویم انشاا... تا به امروز هیچ گونه مهندسی در انتخابات فدراسیونهای ورزشی صورت نگرفته اما باید بدانیم همیشه در کنار هیاتهای استانی بودن و همراهی با اعضای مجمع نتیجه بهتری خواهد داشت.