به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، او در تحقیقات گفت از اصفهان عازم تهران بودم. در ۱۵ کیلومتری تهران متوجه شدم تسمههای موتور صدا میدهد. برای بررسی صدا کنار جاده توقف کرده و وقتی پیاده شدم، با صحنه عجیبی روبهرو شدم. جسد غرق در خون مردی کنار جاده رها شده بود. وحشتزده با پلیس تماس گرفتم و موضوع را خبر دادم. به بررسی جسد پرداخته و متوجه شدیم او بر اثر اصابت ضربات متعدد جسم تیز به قفسه سینه به قتل رسیده است.
هیچ مدرکی همراه نداشت تا بتوانیم هویتش را شناسایی کنیم به همین دلیل جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات را روی افراد ناپدیدشده متمرکز کردیم. پس از گذشت چند روز از زمان کشف جسد و با مراجعه اعضای یک خانواده به پلیس آگاهی هویت مقتول به نام اسماعیل ۴۰ ساله به دست آمد.
در تحقیق از اعضای خانواده مقتول، پی بردم اسماعیل در زمینه پیمانکاری ساختمان فعالیت داشته و از چندی پیش به دلیل اعتیاد شدیدی که به مصرف مواد مخدر پیدا کرده دچار مشکلات شدید مالی شده بهطوری که چند نفر به عنوان طلبکار بارها برای وصول طلب خود به در خانه مقتول مراجعه و بعضی از آنها با وی مشاجره لفظی داشتهاند.همین سرنخ باعث شد احتمال دهیم او قربانی خشم یکی از طلبکارهایش شده است.
با تمرکز تحقیقات روی این سرنخ به مردی رسیدیم که آخرینبار اسماعیل همراه او دیده شده بود. شاهرخ ۳۰ساله از طلبکاران مقتول بود. چند روز بعد، محل کار شاهرخ در محدوده یک کارگاه خرید و فروشِ مصالح ساختمانی در غرب تهران شناسایی شد. راهی آنجا شدیم اما او همزمان با قتل اسماعیل ناپدید شده بود.
با ردیابیهای تخصصی متوجه شدیم او از کشور خارج شده است. یک سال بعد متوجه بازگشت او به ایران شدیم و سپس مخفیگاهش را در حوالی غرب تهران در یک ساختمان نیمهکاره شناسایی کردیم.
شاهرخ را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کردیم که پس از انتقال به قتل اعتراف کرد و گفت: با مقتول کار میکردم، آنزمان نیسان داشتم و جابهجایی مصالح ساختمانی مقتول را برایش انجام میدادم تا اینکه میزان بدهی او زیاد شد. همیشه به اسماعیل میگفتم که پول بدهد اما او هربار مدعی میشد پولش را از پیمانکار نگرفته اما میدانستم او پول را خرج مصرف مواد میکند.
چندبار به در منزل مقتول رفتم و حتی اعضای خانوادهاش نیز مرا دیدند. روز حادثه از طریق تماس تلفنی یکی از دوستان متوجه شدم اسماعیل مبلغ قابل توجهی پول دریافت کرده که بلافاصله سراغش رفتم تا طلب خود را از او بگیرم اما او دوباره مدعی شد پولی ندارد.
زمانی که اسماعیل اصرار مرا برای گرفتن پول دید، گفت اگر پول میخواهی باید به حسنآباد برویم تا از کسی پول بگیرم. همراه مقتول به حسنآباد رفتیم اما زمانیکه به حسنآباد رسیدیم، مقتول یک دفعه منکر همه چیز شد و گفت اصلا تو طلبی از من نداری! من هم که عصبانی بودم با او به صورت لفظی درگیر شدم که او به من فحاشی کرد و ناگهان با چاقوی ضامندار به سر و کتف من ضربه زد من نیز از زیر صندلی راننده یک چاقو بیرون کشیدم و چند ضربه به قفسه سینه او زدم که از خودرو پیاده شد و در کنار جاده بیحال شد؛ او را دنبال کردم که ناگهان برگشت. فکر کردم میخواهد دوباره مرا با چاقو بزند. او را هل دادم و مقتول روی زمین افتاد و سپس چند ضربه دیگر به قفسه سینهاش زدم و از محل فرار کردم.
قاتل پس از اعتراف به این جنایت محاکمه شد که با اصرار اولیایدم مقتول برایش حکم قصاص صادر شد.
ضمیمه تپش روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد