به گزارش گروه
حوادث جام جم آنلاین از ایران، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته با شکایت پدر جوانی بهنام سعید که در ماجرایی مشکوک بهقتل رسیده بود، آغاز شد.
او پس از ثبت شکایت در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پسرم و دوستش مهدی برای کار از تهران به مشهد رفته بودند. تا اینکه مهدی با من تماس گرفت و گفت که از سوی چند سارق مورد حمله قرار گرفتیم و در جریان آن هم سعید کشته شد. پس از آن من به موضوع مشکوک شدم و به این نتیجه رسیدم که مهدی مظنون اصلی قتل پسرم است و از او شکایت دارم.
در ادامه پلیس تهران تحقیقاتش را آغاز کرد و مشخص شد که مأموران پلیس مشهد، جسد سعید را در حالی که با ضربات متعدد جسم سخت به سر و صورتش به قتل رسیده بود، پیدا کرده بودند و مهدی هم که لباسهایش پاره شده بود و جراحاتی برداشته بود در نزدیکی جسد بود.
پس از آن با دستور قضایی جسد سعید به پزشکی قانونی منتقل شد و مهدی تحت بازجویی قرار گرفت. او درباره ماجرا به مأموران گفت: من و سعید در حال بازگشت به تهران بودیم که چند راهزن به ما حمله کردند و از ما خواستند تا اموال و تلفن همراهمان را به آنها بدهیم، اما مقاومت کردیم و آنها هم بشدت من و دوستم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و اموالمان را سرقت کردند. در این میان من توانستم از محل درگیری فرار کنم، اما سعید، چون زخمی شده بود نتوانست بگریزد و با ضربات آنها به قتل رسید.
با اظهارات تنها مظنون پرونده، پلیس تلاش کرد تا ردی از راهزنانی که مهدی مدعی شده بود به دست آورد، اما این مسیر نتیجهای در برنداشت و به این ترتیب با شکایت پدر مقتول پرونده اتهامی علیه مهدی در تهران تشکیل شد و متهم با قرار بازداشت تا تشکیل جلسه دادگاه راهی زندان رجایی شهر شد و صبح روز گذشته در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردند و پدر سعید به جایگاه رفت و گفت: پسرم و مهدی هر دو در یک کارگاه رنگکاری مبل در مشهد کار میکردند. آنها رابطه خوبی با هم داشتند و نمیدانم چرا او پسرم را به قتل رسانده است. من هنوز این ماجرا را باور ندارم و از قضات دادگاه میخواهم تا برای متهم اشد مجازات را در نظر بگیرند.
پس از آن مهدی بهعنوان متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مرحله بازجویی گفت: من در دادسرا هم گفتهام که بیگناهم و بیدلیل یک سال به زندان افتادهام و شرایط سختی را میگذرانم. من مستحق این برخورد نبودم، چون خودم در آن ماجرا قربانی شدم.
وی در تشریح ماجرای روز حادثه گفت: آن روز ما سوار ماشین سعید شدیم و از مشهد بهسمت تهران به راه افتادیم. چند کیلومتر به تهران مانده بود که گرفتار راهزنان شدیم و دوستم با ضربات آنها کشته شد. حتی چند ساعت بعد از این ماجرا من به محل برگشتم و با جسد دوستم روبهرو شدم و از سوی پلیس دستگیر شدم. من در پلیس آگاهی نشانی از راهزنان را هم به مأموران دادم، اما چون نتوانستند ردی از آنها به دست آورند من بهعنوان مظنون زندانی شدم. وقتی هم بازداشت شدم آنقدر ترسیده بودم که حرفهای ضد و نقیضی را مطرح کردم وگرنه من چرا باید دوست چند سالهام را به قتل برسانم.
پس از اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده حکم برائت مهدی و دستور آزادی وی را صادر کردند.