اما بله؛ زندگی همین است و ادامه آن جز با امید ممکن نیست. همه ما امید داریم که سال جدید پیشرو، سالی سرشار از حال خوب و اتفاقات خوب برای همهمان باشد اما چطور این امید را در تمام روزهای سال در وجود خودمان زنده نگه داریم؟ چطور به شروع سالی با اعدادی متفاوت از همیشه، خوشبین باشیم؟ اگر خوشبینی تمایل به دیدن جنبهای بهتر از یک شرایط و انتظار نتایجی مثبت از آن باشد، شاید شنیدن یا حتی درک کردنش کار سادهای باشد اما اجرای آن به مراتب سختتر از فهمیدنش است.
حالا سوال اصلی این است که چطور در روزگار امروز، به معنای واقعی خوشبین باشیم، جنبههای مثبت را ببینیم و امیدوار باقی بمانیم؟ این سوالی است که شاید بهتر است همین اول سالی جواب آن را بدانیم تا در نیمههای سال، دچار سردرگمی نشویم؛ سوالی که آن را با تعدادی روانشناس در میان گذاشتیم و هرکدام از راهکارهایی برای شکلگیری حال خوب و بعد هم حفظ و نگهداری آن در تمام روزهای سال برایمان گفتند.
اخبار کمحجم
غرق در اخبار نباشید. قطعا در طول یک شبانهروز، اتفاقات خوشایند و ناخوشایند متفاوتی رخ داده است که شنیدنش میتواند حال شما را عوض کند؛ آنقدر که نسبت به آن رخداد واکنشهای مختلفی نشان میدهید اما برای آرامش روح و ذهنتان هم که شده است، مقدار دانستههایتان از اخبار را نهحذف که کمی کمتر از گذشته کنید.
حرص خوردن بر سر مسائل مختلف نهتنها باعث بهبود نتیجه و برطرف شدن اوضاع نابسامان نمیشود بلکه آثار مخربی روی فرد میگذارد. البته قرار نیست دور اخبار را خط قرمز بکشیم و از اتفاقات پیرامونمان بیخبر باشیم اما میشود دایره دریافتی اخبارمان را محدود کنیم؛ مثلا صفحههای اطلاعرسانی در شبکه های اجتماعی را دنبال نکنیم و اخبار را تنها یکبار و آنهم از یک رسانه رسمی دنبال کنیم؛ شاید با چنین روشی و کم کردن حجم اخبار دریافتی، حالمان بهتر از همیشه و سرمان گرم کار خودمان باشد. اتفاقی که میتواند در زنده نگه داشتن انگیزههای زندگیتان تاثیر زیادی داشته باشد.
مجازی های حقیقی
روانشناسانی مثل مریم افضلی معتقدند که اسمش فضای مجازی است اما خیلی واقعیتر از آن چیزی که فکرش را میکنیم در زندگیمان تاثیر دارد. اتفاقات، آدمها، حواشی و ... هر آن چیزی که در فضای مجازی مخصوصا شبکه های اجتماعی با آن برخورد داریم، میتوانند آرامش خاطرمان را برهمبزنند؛ آنقدر که ساعتها و حتی روزها ما را درگیر خودشان کنند.
بهتر است برای داشتن حالی خوب و امیدوار بودن در سال جدید، هر آن چیزی که در فضای مجازی بیشترین وقت را برایش سپری میکردید را بررسی کنید؛ آیا آن آدم، آن صفحه و آن محتوا شما را به روزهای پیشرو امیدوار میکرد یا اینکه تنها با به اشتراک گذاشتن محتوایی بیاخلاق و غیرکاربردی، باعث دلسردیتان به جامعه، به کارتان، به خانوادهتان و ... میشد؟ که اگر اینطور است، قدم اول را محکم بردارید و آن را کنار بگذارید.
شک نکنید که محتوای فضای مجازی، به طور ناخواسته و ندانسته میتواند حال خوب سال جدیدتان را خدشهدار کند. پس گلچینشده رفتار کنید و اجازه ندهید هر محتوایی با تاثیرگذاری بالا، وارد روح و مغز و جانتان شود.
ضمن اینکه خودتان هم میتوانید منتشرکننده اخبار خوشایند و دلنشین در این فضا باشید؛ یعنی در شرایطی که بیشتر افراد حاضر در این فضا، به دنبال انعکاس ناکامیها هستند، شما میتوانید همرنگ جماعت نشوید و کمی متفاوت از دیگران عمل کنید و خوشخبر باشید. آنوقت هم باور خودتان به این دلخوشیهای کوچک عمیق میشد و هم منعکسکننده حال خوب در یک جامعه کوچک هستید.
هدفگذاری
دوست دارید چطور زندگی کنید؟ چقدر برای رسیدن به زندگی ایدهآلتان تلاش کردهاید؟ و چقدر به آن نزدیک شدهاید؟ شروع سال جدید، وقت همین خیالپردازیهایی است که البته تبدیل شدنش به واقعیت خیلی هم دور از واقعیت نیست. اما ماجرا این است که روانشناسان خانواده میگویند حتی اگر به تمام آنها هم نرسیم، قدم برداشتن در راه رسیدن به خواستههایمان هم میتواند کمی از شیرینی هدف نهایی را به ما بچشاند. پس بهتر است هدفهایتان را بنویسید؛ هدفهایی که البته منصفانه باشد و کمی با واقعیت زندگیمان، تطابق داشته باشد.
برای هرکدام از آنها راههای مختلفی از به نتیجه رسیدن را متصور بشویم و همه آنها را در طول یکسال پیشرو امتحان کنیم.
مشاوران خانواده معتقدند هدف داشتن و هدفمند زندگی کردن، یکی از اصلیترین ارکان امیدواری و خوشبینی در زندگی است؛ اینکه هر روز با هدف مشخصی از خواب بیدار شویم، یعنی به دستاوردهایی که قرار است شامل حالمان بشود، خوشبین هستیم.
راه حل پیدا کنید
مرور تلخیها مشکلی را حل نمیکند؛ پس در سال جدید و برای خوشبین بودن به روزهای پیشرو، کمی افکار گذشتهتان را تغییر دهید. یعنی چه؟ یعنی روانشناسان به اتفاق معتقدند که به جای تمرکز بر اشتباهات و مشکلات، راهحل برایش پیدا کنید و در جهت رسیدن به آن راه، قدم بردارید.
آنوقت با یک زندگی هدفدار روبهرو و طبعا خوشبین به آینده هستید. مثلا گله مدام و همیشگی از اوضاع اقتصادی و تمرکز بر حجم بدهیها، نهتنها مشکلی را حل نمیکند که انسان را روز به روز فرسودهتر از گذشته خواهد کرد؛ این فرسودگی ممکن است آنقدر ادامهدار باشد که فکر کند دیگر هیچ تلاشی نمیتواند او را از این گرفتاری نجات دهد. در صورتی که تجربه نشان داده است اینچنین نیست. پس به جای تمرکز بر اصل مشکل، به انواع متفاوتی از راههای درآمدزایی از امکاناتی که در اختیار دارید فکر کنید.
امیدواری؛ نه خوشخیالی
واقعبین باشیم و با در نظر گرفتن همه شرایط و جوانب و با شناخت قابلیتها و تواناییهای خودمان، برای زندگی ایدهآلمان تلاش کنیم و خوشبین و امیدوار باشیم که هدفهایمان محقق خواهد شد. اما انتظارات غیرواقعی که هیچ سنخیتی با ما و با شرایطمان ندارند، باعث شکل گرفتن اضطرابی در وجودمان میشود که همان اضطراب ما را از ابتداییترین اهدافمان هم بازمیدارد.
واقعیت این است که یک خوشبینی ایدهآل، مسیری است که در آن با چالشهایی روبهرو شویم و منکر شرایط بد نشویم اما به شرط آنکه بتوانیم از پس همه آنها بگذریم؛ در صورتی که تصور گل و بلبل بودن همهچیز که خب عملا ممکن نیست، میتواند ما را با وقایعی دور از ذهنمان روبهرو کند که چیزی جز ناامیدی و یاس برایمان نخواهد داشت.
گذشتهای که گذشته
بله؛ کرونا مهمترین عاملی بود که بگوییم ما سال خوبی را نگذراندهایم. خبرهای تلخی را شنیدیم، ممکن است مریضی سختی را از سر گذرانده باشیم یا خدایی نکرده عزیزی را از دست داده باشیم؛ اما سعی کنید که اتفاقات تلخ و ناکامیهای سال گذشته و سالهای گذشته را به هر طرف که میروید با خودتان همراه نکنید.
شاید شعارگونه به نظر برسد اما واقعیت این است که فکر کردن به اتفاقات ناخوشایند گذشته، تنها میتواند انگیزه حال خوب این روزهایمان را از ما بگیرد و ذهنمان را دوباره به گذشته پرتاب کند. بهتر است در یک فرصت مناسب و کافی، بنشینیم و سنگهایمان را با خودمان و با گذشتهای که دوستش نداریم وا بکنیم. به اندازه کافی برایش غصه بخوریم، سوگواری کنیم، دلمان بگیرد و دلتنگ شویم اما بالاخره در یک نقطهای، بلند شویم و بایستیم و اجازه ندهیم که این تلخیها، بتواند در تمام روزهای پیشرو، ما را دلگیر و خمیده نگه دارد.
شکرگزاری کنید
برای خودتان فهرست شکرگزاری روزانه تهیه کنید؛ آنوقت با نتیجه عجیبی روبهرو میشوید.ماجرا این است که گاهی آنقدر غرق در چیزهایی که آنها را نداریم میشویم که از داشتههایمان مثل سلامتی، مثل شغلی که داریم و ممکن است خیلی از افراد به دنبالش باشند، مثل خانهای که کلیدش را در دست داریم و مثل شام سبک و خواب آرامی که داریم غافل میشویم. واقعیت این است که تشکر از خداوند برای داشتههای زندگیمان، حس خوشبینی را در ما تقویت میکند؛ اصلا هم فرقی نمیکند در چه شرایط و موقعیتی هستید.
فعالیت خوشحال کننده
مریم افضلی میگوید بخشی از خوشبینی و امیدواری براثر حال خوشی درونیمان بهدست میآید. فکر میکنید چهکارها و فعالیتهایی هستند که در حال حاضر میتوانید انجامش بدهید و میدانید انجام دادنش خوشحالتان میکند، اما از خودتان دریغش کردهاید؟ آن را انجام بدهید. خوشحال بودن حق همه ما است و میتواند قلبمان را از حال خوب لبریز کند. به خودتان این حق را ندهید که به دلایل غیرقابل قبولی که این روزها راحتترین بهانه برای سرباز زدن است، از بدیهیترین چیزهایی که باعث خوشحالیتان میشود چشمپوشی کنید. یک تفریح دوستانه، یک گردش، یک خرید مورد علاقه، تماشای یک فیلم قشنگ، خواندن یک کتاب دلنشین و هر چیزی که میتواند در لحظه خوشحالتان کند را فراموش نکنید؛ اتفاقاتی که محدود به داشتن شرایط خاصی نیستند و میتوانند در هر لحظه اتفاق بیفتند.
هوای جسمت را داشته باش
روانشناسان معتقدند آدمهایی که غذای سالم میخورند، ورزش میکنند و حواسشان به سلامت جسمشان است، شبیهترین افراد به امیدواران و خوشبینان هستند. واقعیت همین است؛ اینکه امیدوار بودن به زندگی، به آینده پیشرو و داشتن حال خوب، ارتباط تقریبا مستقیمی با سلامت جسم انسان دارد. مریضی، ضعف و احساسات ناخوشایند جسمی میتواند انگیزه قوی بودن، هدفدار بودن و خوشحال بودن را از هرکسی بگیرد. برای مقابله با این حس و حال، بهتر است امسال کمی بیشتر از همیشه با سبک زندگی سالم، به جسممان احترام بگذاریم تا بتوانیم از پس همه اهداف دلخواهمان بربیاییم. مصرف مواد غذایی سالم، انجام فعالیتهای ورزشی حتی در سادهترین حالت ممکن و با یک پیادهروی چند دقیقهای، میتواند امید به آیندهمان را چند برابر بالا ببرد.
غر بی غر
غر نزدن یک بحث است و شنونده غر زدنهای بیهوده نبودن یک بحث دیگر است. معاشرت با افرادی که مدام کم و کاستیها را میبینند، از نقصها میگویند، از همهچیز و همه کس گله و شکایت دارند و... میتواند اندک انرژی و انگیزهای که در خودمان جمع کردهایم را از ما بگیرد.
تا به حال شنیدهاید در چنین جمعهایی که همه از همهچیز شاکی هستند و از اوضاع بد مینالند، موضوعی بهبود پیدا کرده باشد و پیشرفتی داشته باشد؟ شاید اغراق نباشد که بگوییم امکانش تقریبا صفر است. پس خودتان را بیخود و بیجهت در معرض چنین افکاری که میتواند بر فکر و ذهنتان تاثیرگذار باشد، قرار ندهید. سعی کنید اگر شناختی نسبی به این افراد دارید از قرار گرفتن در جمعشان پرهیز کنید یا در صورت حضور، شما آن کسی باشید که موضوع حرف را به سمتی دیگر هدایت میکند و اجازه نمیدهد این غرهای بینتیجه، ادامهدار شود.
تا مبادا بیهوا خاموش...
زهره ترابی: سال سختی را گذراندهایم و آنطور که اخبار میگوید روزهای سختی در پیش است. تمام دستورالعملها از فاصله گذاری اجتماعی میگویند اما کمتر کسی دستورالعملی برای امیدوار بودن و «کار» کردن به مردم داده است. شاید یک راه زنده نگه داشتن شعله امید در این روزگار خواندن زندگینامهها باشد. کتابهایی برآمده از واقعیت و جذابتر از داستان که یادمان میآورد میشود غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کرد. ما همیشه از خدمات بزرگان شنیدهایم و از فواید کارهای بزرگ استفاده کردهایم اما شاید به این فکر نکرده باشیم که این آدمها و این کارها از چه بستری بیرون آمدهاند. دانستن فراز و نشیب زندگی آدمها و پشت صحنه به ثمر نشستن کارها همان چیزی است که به آن نیاز داریم. یک مثال مشهورش جبار باغچهبان است. شخصیت آشنایی که کوچک و بزرگ او را میشناسند و از کارهایش شنیدهاند. اما مهاجرتش به خاطر ناآرامیهای قفقاز، ابتلا به حصبه در میانه مهاجرت، جدا ماندن از کاروان و قطع انگشتان به خاطر بیماری، زندگی در جنگ، مهاجرت مجدد و خیلی از اتفاقات دیگر را نمیدانند. خواندن مفصل این اتفاقات نه برای مقایسه ما با باغچهبان و امثال اوست که نتیجه بگیریم ما از او خوشبختتریم. بلکه هدف، مواجهه بیواسطه با آن اراده و امید و سختکوشی کلیشهنشدهای است که در بین سطرهای این خاطرات خودنوشت پنهان شده است.
گاهی هم البته دسترسی به کتابها آسان نیست یا اصلا کتابی وجود ندارد تا از پشت صحنهها بگوید. یک سرگرمی ساده شخصی میتواند توجه به دور و بر پیدا کردن داراییهای مهم ملی و بعد تحقیقات شخصی درباره آن باشد. یک پژوهش شخصی کوچک و سرگرمکننده که به دلیل دسترسی به اینترنت بیهزینه هم تمام میشود. مثالش هم لغتنامه دهخداست. ایدهای که در تبعید به ذهن علیاکبر دهخدا رسید. ادیب و سیاستمداری که هم انقلاب مشروطیت را دید و هم انحلال مجلس شورای ملی را. هم مدتی را به اجبار خارج از کشور گذراند و هم در داخل کشور سرگردان شد. هم جنگ جهانی اول را دید و هم چپاول دولتهای خارجی در ایران را و از پس همه این فراز و نشیبها یادگاری را از خودش باقیگذاشت که نامش را برای همیشه در فرهنگ ایران ماندگار کرد.
این مثالها یک از هزاران بود. به قدر وسعت یک ستون. اما خواندن مستقیم تاریخ یادمان میآورد ما روزهای سخت کم نداشتهایم و اتفاقا از دل همین روزها کارها و آدمهای بزرگی بیرون آمده. حالا که قرار است تاریخ قرن جدید را ما بنویسیم خوب است نیمنگاهی هم به قرنهای قبلی داشته باشیم.
نرگس خانعلی زاده - خبرنگار / ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد