سریالی که زندهیاد علی حاتمی آن را ساخته. اثری که آنقدر ظرافت و تازگی دارد که غبار زمان روی آن نمینشیند و میتوان بارها تماشایش کرد. اثری هزارتو که در هربار دیدنش، لایهای جدید از آن را پیدا میکنی و لذت میبری از تماشایش.
یک بار بازی بازیگران مبهوتت میکند و بار دیگر دیالوگها و بار دیگرش لوازم صحنه و چیدمان آنها و الی آخر.امروز، سالگرد درگذشت نعمتا... گرجی هم هست.
بازیگری که هر چند همیشه نقش مکمل بازی میکرد اما در هر نقش و اثر جوری بازی میکرد که به دل مینشست و بیننده گمان میکرد با یک نقش که نه با یک شخصیت واقعی روبهروست.
زندهیاد گرجی در سریال هزاردستان نقش پاسبان مقابل گراندهتل را بازی میکرد. بازی او بخصوص در صحنههای سرقت از جواهرفروشی بینظیر بود.
با جواد طوسی، منتقد پیشکسوت سینما و تلویزیون همصحبت شدیم تا برایمان از هزاردستان بگوید و زندهیاد گرجی.
به طوسی میگویم، بعد از ساخت سریال هزاردستان زندهیاد علی حاتمی با مجله فیلم گفتوگو کرد و درباره هزاردستان گفت: « من قالی میبافم...» و حالا هزاردستان مانند فرش ایرانی که هزار نقش و هزار تار و هزار رنگ است در یونسکو ثبت شده به عنوان یک اثر ایرانی.انگار خودش میدانست که برای فرهنگ و هنر و تاریخ ایران چه کرده.
میگوید: برادران تاویانی جمله معروفی درباره سینما و آثاری که جهانی میشوند، دارند. آنها بر این باورند که برای جهانی شدن اول باید بومی بود. حاتمی یکی از کارگردانانی است که در حیات مداوم هنری خود خیلی درگیر جشنوارههای داخلی و خارجی شود، در گام اول به مخاطب داخلی خودش فکر کرده و همیشه در پی این بوده که شمایلی از سینمای ملی ارائه کند. علی حاتمی بدون هیچ هیاهویی با آثار خودش جایگاه ملی را در آثار خودش ارائه کرده، در فیلمهایی مانند طوقی، حسن کچل، سوتهدلان، حاجی واشنگتن، مادر، دلشدگان و سریالهای سلطان صاحبقران و هزاردستان. این آثار پر است از نمادهای ملی. این آثار مانند قالی ایرانی جزئیات فرهنگ ایرانی را نشان داده و باعث شده بیننده برای کشف جزئیات و لذت بردن از آنها به این آثار خیره شده و بارها آنها را تماشا کند. هزاردستان نشان میدهد که انسجام و همفکری زیادی بین او و گروه سازنده وجود داشته و آنها دقیقا حرف یکدیگر را میفهمیدهاند. از فیلمبرداری بگیر و کار ارزشمند زنده یاد فخیمی تا آهنگسازی بینظیر زندهیاد مرتضی حنانه که با ملودیها و تمهایش از همان تیتراژ اولیه به بیننده میگوید با یک اثر کاملا ایرانی طرف است که هر پلانش پر از جزئیات چشمنواز است. ثبت سریال هزاردستان در یونسکو کار بسیار ارزشمندی است چون برای همیشه مردم ایران و دنیا متوجه این نکته میشوند که هزاردستان اثری کاملا ایرانی است که بنا به احترام به فرهنگ و هنر و کلا ایران و مردم ایران ساخته شده است.
شخصیتهای دوست داشتنی
زندهیاد حاتمی دارای عقبهای است که برای همه آنها زحمت کشیده و ساده آنها را به دست نیاورده است. قبل از هزاردستان، آقای حاتمی سریال سلطان صاحبقران را ساخت که به نظرم یکی از آثار ماندگار و موثر ایرانی است. نوع نگاهش به تاریخ کمنظیر است. در این سریال هم مانند هزاردستان نگاه او به شخصیتها تقریبا خاکستری است که نه زیاد سمپاتیک باشند و نه منفعل. رضا خوشنویس یا تحولات شخصیتیاش یکی از ماندگاترین شخصیتهای نمایشی را به ثبت رساند. مفتش شش انگشتی با بازی درخشان زندهیاد داوود رشیدی که سایه روشنهایش انگار رنگآمیزی شدهاند.
از شخصیتی خشک و بیاحساس تبدیل میشود به شخصیتی نرم که مخاطب با او ارتباط برقرار میکند و در سکانس مرگ او بیننده بهشدت متاثر میشود. یا شخصیت ابوالفتح با بازی بینظیر آقای نصیریان با آن لهجه آذری و تاثیراتی که بر جامعه و مردم و مبارزان داشته. در کنار این شخصیتپردازیها باید به دیالوگنویسی زندهیاد حاتمی هم اشاره کرد که نمیتوان مانندی برای آن پیدا کرد و نوع نگاه او به تاریخ بخصوص در آن مقطع حساس تاریخی. او با هوشمندی تاریخ خشک و رسمی را به تصاویر و روایتی زیبا و دلنشین تبدیل کرد. کمیته مجازات را که در تاریخ ثبت شده در سریال هزاردستان نشان داد. او به این کمیته و وقایع هولناکی که رقم میزدند، پرداخت اما در جزئیات و شخصیتپردازیها حتی کمیته مجازات و اقداماتش هم برای بیننده جذاب شد.
خانمظفر با بازی خوب آقای انتظامی که در بزنگاه روی آن ایوان تاریخی میآید و در یک سکوت و سکون نسخه پیچیده شده در پشتپرده برای رضا خوشنویس را اجرا میکند. گریم سرد و نگاه سردتر خانمظفر هیچوقت از یادها فراموش نمیشود. شخصیتی که تصمیمگیرنده اصلی است و بر خلاف دیگر شخصیتها که دچار تحول میشوند او از ابتدا تا انتها تغییر نمیکند. زنده یاد حاتمی در همه کارهایش از ستارخان بگیر تا حاجی واشنگتن نگاه کاملا تالیفی به تاریخ دارد و از نگاه خودش به شخصیتهای واقعی تاریخ نگاه میکند. او تا جایی که میتواند با این شخصیتها بازی میکند تا آنها را دراماتیک کند. خانمظفر یکی از شخصیتهای مرموز تاریخی – دراماتیکی است. او در پشت درهای بسته تصمیمات را پیشنهاد میدهد و خودش هم برای اجرا پا پیش میگذارد. او میتواند شخصیتهای تاثیرگذار تاریخی را حذف کند. خانمظفر به نظرم یکی از ماندگارترین تیپ- شخصیتهای نمایشی است که در دورههای مختلف سیاسی ایران وجود داشته. معمولا در سایه هستند اما نقش تعیینکننده و پررنگ دارند و رخدادهای تلخ و تراژیک تاریخی را رقم میزنند.
گریم دراماتیک
گریم هزاردستان کار طراح چیرهدست چهرهپردازی ایران، آقای عبدا... اسکندری است. گریم به شخصیتپردازی بسیار کمک کرده که آن را میتوان در گریم آقای کشاورز در نقش شعبان استخوانی دید یا گریم بسیار خوب آقای نصیریان با آن سر تیغانداخته شده یا آقای مشایخی که در سیر تاریخی از یک تروریست که اسلحه میگیرد و آدم میکشد تبدیل میشود به هنرمندی که منفعل نیست و جایی که لازم است قلمش را کنار میگذارد و دست به اسلحه میشود. سیر گریم روی رضاخوشنویس به ارائه یک شخصیت کامل که متحول میشود را به نمایش میگذارد. حتی نوچههای شعباناستخوانی با گریمهایشان انگار به ما تذکر تاریخی میدهند آنها با شمایل لمپنیزم میآیند و تخریب میکنند و زمینه انتقاع را در بستر تاریخ رقم میزنند. ما از دوران مشروطه در مقاطع مختلف این لمپنها را در تاریخ معاصر دیدهایم.
نقشی برای نمایش توانمندیهای زندهیاد گرجی
این بازیگر همیشه نقشهای کوتاه و مکمل داشته اما در کارنامهاش چند اثر دارد که همین نقشهای کوتاه در حافظه بیننده ضبط شده. مثل نقشی که در فیلم گوزنهای آقای کیمیایی بازی کرد، نقش فراش مدرسه که حتی بیننده جزئیات بازی او، میمیک چهره و حتی نوع بیان و استیصالی که در گفتارش بود را به یاد میآورد. یکی دیگر از بازیهای درخشان زندهیاد گرجی در فیلم درخت گلابی ساخته داریوش مهرجویی است در نقش باغبان پیری که مانند هشداری مدام درباره درخت گلابی که ثمر نمیدهد برای نویسنده حرف میزند. بازی زندهیاد گرجی در سریال هزاردستان هم بینظیر بود. این نقش آنقدر خوب نوشته شده بود که باعث شد آقای گرجی برای اجرای آن از همه توانایی خود استفاده کرده و نقش پاسبان را به نقشی بهیادماندنی تبدیل کند.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد