یک روز از این بیت استفاده میکنیم تا درباره حقوق نجومی بنویسیم و روز دیگر وقتی درباره ژن خوب مینویسیم و روزی که کمبود روغن و گرانی تخممرغ به خبر اول تبدیل شده و البته تقریبا در همه روزهای سال وقتی هنرمندان و چهرههای سرشناس حرفی میزنند که تعجب خیلیها را برمیانگیزد یا حرکتی میکنند که جای سوال است یا از پوششی استفاده میکنند که نه با عرف همخوانی دارد و نه با شرع و باقی قضایا.
چهرههای معروف و به خصوص بازیگران در همه دنیا زیر ذرهبیناند و مردم به روشهای مختلف آنها را رصد میکنند.
شاید به همین دلیل است که چهرههای معروف همه تلاش خود را میکنند تا از تیررس خبرنگاران و عکاسان به دور باشند و مدیربرنامهای دارند که درباره بخشهای سوالبرانگیز زندگی آنها پاسخ میدهند. البته قانون هم برای چهرههای معروف گاهی سفت و سختتر از بقیه مردم است.
در کشور ما هر چند هنوز هم این باور قدیمی وجود دارد که هنرمند هرجا رود بر صدر نشیند و عزت ببیند، اما برخی هنرمندان چندان هم از این صدرنشینی و قرب دیدن استفاده درستی نمیکنند و برای همین است که مراقب رفتار، پوشش و گفتار خود نیستنصد و به عواقب کاری که میکنند کمتر میاندیشند و مدتهاست این تفکر دیرینه ایرانیان را زیر سوال بردهاند که مردم هنرمندان را میبینند و از آنها الگو میگیرند.
مدتهاست این قشر مشهور جامعه این تفکر را رواج میدهند که ما هم مثل بقیه زندگی شخصی و خصوصی داریم و نباید مردم ما را الگو قرار دهند. شاید بر اساس همین تفکر است که مثلا از ماسکی استفاده میکنند که روی آن نقش یک ماده مخدر نقش بسته !
الگوسازند؛ چه بخواهند، چه نخواهند
رویا حسینی، مجری قدیمی تلویزیون که درس جامعهشناسی خوانده و آسیبهای اجتماعی را هم رصد و بررسی میکند، درباره چهرههای سرشناس و معروف و الگوسازی از طریق آنها میگوید: قدیمترها که شبکههای اجتماعی نبود، هنرمندان، ورزشکاران و خوانندگان بیشتر دیده میشدند و مردم آنها را زیر نظر داشتند اما چند سالی است که شرایط تغییر کرده.
آدمهای معروف زیادی وجود دارند که به هیچ کدام از این گروهها مربوط نیستند اما چون در شبکههای اجتماعی به خصوص اینستاگرام دنبالکننده زیادی دارند، معروفند و بر سبک زندگی و تفکر مردم تاثیرگذارند. در دوره کرونا که مردم وقت بیشتری در شبکههای اجتماعی سپری میکنند، آدمهای معروف این شبکهها هم بیشتر شدهاند.
هم هنرمندان، شاخههای مختلف هنری و هم ورزشکاران و هم چهرههای معروف شبکههای اجتماعی بین مردم و به خصوص بین نوجوانان و جوانان الگوسازی میکنند و اصلا نمیتوانند از زیربار این مسؤولیت اجتماعی شانه خالی کنند و به بهانه زندگی شخصی و خصوصی بگویند که ما الگوساز نیستیم و مردم نباید از ما الگو بگیرند.
نوجوانان و جوانان حتی اگر بنا به بینش و تفکر خود بدانند که فلان رفتار یا گفتار شخصیت معروف اشتباه است اما تحت تاثیر آن قرار میگیرند و حتی اگر آن رفتار را انجام ندهند تا مدتها ذهنشان درگیر آن مساله است.
جامعهشناسان بر این باورند که در دنیای کنونی شبکه های اجتماعی قابلیت این را دارند که توفانهایی برپا کنند. مردمی که در شبکههای اجتماعی حضور دارند، با موج این توفانها همراه میشوند، آسیب میبینند یا تاثیرمیگیرند تا زمانی که به ساحل برسند و توفان آرام گیرد اما بیشتر این آدمها تا زمانی که توفان آنها را به ساحل برساند و آنها در آرامش تصمیم بگیرند که آیا با موجهای آن توفان همراه شوند یا نه، ناخودآگاه با آن همراه شده و حرکات یا رفتارهای مشابه انجام خواهند داد.افرادی که خود را از موجها نجات میدهند و سر صبر و حوصله درباره آن توفان فکر کرده و تصمیم میگیرند بسیار اندکاند.
سواد رسانه ای به مردم کمک میکند که انتخابهای درست داشتهباشند و بدانند در شبکههای اجتماعی چه صفحات و چه افرادی را دنبال کنند یا نکنند.اما واقعیت این است بدون آموزش نمیتوان از مردم خواست درست انتخاب کنند. این وظیفه دولتها و مسؤولان است که سواد رسانهای مردم را افزایش دهند، بدون این آموزش نمیتوان از مردم انتظار داشت خودشان درست انتخاب کردن را بیاموزند؛ بهخصوص طیف نوجوان و جوان را نمیتوان مقید کرد و اما و اگر برای او گذاشت. او در سنی است که ذهنش درگیر شخصیتهای معروف است و دوست دارند آنها را دنبال کند و از آنها تاثیر بگیرد. چون از منظر او آن شخص، موفق است و توانسته هم معروف شود هم پول و سرمایه زیادی داشتهباشد و هم در خانه آنچنانی زندگی کند و پشت فرمان ماشین آخرین مدل بنشیند. این فرد برای جوان و نوجوان الگوی
یک شخص موفق است بنابراین هر حرکت و رفتاری که او انجام میدهد برای این دنبال کننده، راهی است برای رسیدن به موفقیت.
حسینی میگوید: هنرمندان و شخصیتهای معروف قدیمها منزلتی برای خود و مخاطبانشان در نظر میگرفتند و زندگی شخصی و خصوصی خود را در معرض دید قرار نمیدادند. آنها پیرو «هنر متعهد» بودند و بیشتر از طریق هنر خود برای مردم الگوسازی میکردند. برای همین بود برخی آنها مثلا بازی در نقشهای منفی را به عهده نمیگرفتند چون نمیخواستند تصویر نادرستی در ذهن مخاطبان خود به وجود آورند اما الان تعاریف عوض شدهاست. راستش را بخواهید رسانهها، سینما و تلویزیون به شکل غیرمتعارفی قهرمانپروریهای اشتباه انجام میدهند و بعد از مردم میخواهند به این قهرمانان و سبک زندگی آنها توجه نکنند. یک بازیگر جوان در اثری شاخص بازی میکند و مورد توجه قرار میگیرد. بعد سیل مصاحبه است که با او انجام و منتشر میشود، قرارداد پشت قرارداد و این بازیگر بدون این که زحمتی بکشد یا رشد شخصیتی پیدا کند، به چهرهای سرشناس تبدیل میشود، آنقدر معروف که حتی خودش هم باورش نمیشود. برای همین است که این قهرمان دروغین به یکباره شروع میکند به انجام رفتارهای اشتباه و آنها را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد. در چنین شرایطی دیگر نمیتوان به دنبالکنندههای او گفت این دارد اشتباه میکند! ما از او قهرمان ساختهایم و حالا میگوییم نه او قهرمان نیست و یک آدم عادی است یا ضد قهرمان است. به نظرم برای پرهیز از این چالشها و این ضد و نقیضگوییها بهتر است از همان اول از بتسازی بپرهیزیم و بگوییم این آدم معروف هم یک آدم است مثل بقیه آدمها که اشتباههایی در زندگیاش داشته و خواهدداشت. هنرمندان و دیگر چهرههای سرشناس هم بیاموزند، همانطور که یک مغازهدار برای فروش و جلب اعتماد مشتریان ویترین خود را تمیز و زیبا میکند، آنها هم حداقل ظاهر و آنچه را که در زندگی و رفتار آنها نمود بیرونی دارد، تمیز و زیبا کنند تا نه خودشان آسیب ببینند و نه به مردمی که از آنها الگو میگیرند، آسیب بزنند.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد