بچه هنوز به دنیا نیامده اما هر روز بخشی از سیسمونی او در این صفحه بارگذاری میشود و باید آن را لایک کنی.
بعد نوبت به عکسهایی که مادر و پدر در آتلیه گرفتهاند، میرسد که بچه در درون مادر دارد بزرگ میشود و والدین چقدر خوشحالند که او در راه است و برای دیدنش ثانیهشماری میکنند.
شگفتزده میشوی از اینهمه ابراز وجود و دست و پا زدن برای نشان دادن هر لحظه از زندگی خودشان و بچهای که هنوز بهدنیا نیامده است. بچهدار شدن و تبدیل به والد شدن حس بسیار خوبی است، شادیاش بینظیر است و عمیق. اما قبول کنیم این حس فقط متعلق به والدین است و نمیتوان انتظار داشت بقیه هم پا به پای آنها بیایند و همانقدر ذوق کنند.
شاید برای همین است که به مرور و بعد از چند روز، بدون اینکه به والدین و بهخصوص مادرها بگوییم و واکنش نشان دهیم در ذهن خودمان قضاوتشان میکنیم و میگوییم: « ای بابا چقدر حوصله دارند اینها! پرنس یا پرنسس که نمیخواهی به دنیا بیاوری، ول کن و....» بعد که بچه به دنیا میآید همه زندگیاش که در آن روزها و ماهها حتما خصوصی و شخصی است، در این صفحه به اشتراک گذاشته میشود و بچه بزرگ شده و به خودش میآید و میبیند ای بابا همه زندگیاش را که او هیچ ربطی هم به چگونگیاش نداشته، خیلیها دیدهاند؛ مردمانی که هیچ ارتباط عاطفی و نزدیکی با او ندارند و در یک کلمه غریبهاند. او بزرگ شده و راستش را بخواهید ما نمیدانیم او مقابل این کار انجام شده و اتفاق افتاده چه واکنشی نشان خواهد داد و این عکسها دنیا و سرنوشت او را چگونه دستخوش تغییر خواهند کرد.
محمدصادق باطنی، فعال رسانه و کارشناس دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی که در حوزه کودک و نوجوان هم تحقیقات زیادی انجام داده درباره چرایی این رفتار والدین میگوید: دنیا چند سالی است به سمت جامعه نمایشی حرکت میکند. مردم تمایل پیدا کردهاند زندگیشان را در معرض نمایش قرار دهند. شاید بتوان آن را یکجور خودنمایی دانست. اریک فروم، روانشناس و جامعهشناس در کتاب بودن یا داشتن به نکته خوبی اشاره میکند.
او میگوید: آدمها در مسیر مدرنیته از بودن به سمت داشتن حرکت کرده و میکنند. در قدیم مردم از لحظه حال و آنچه در حال اتفاق افتادن بود، آگاه میشدند و آن را درک میکردند و لذت و خوشی را لمس کرده و آن را در ذهن و قلبشان ثبت میکردند اما به مرور به سمت داشتن رفتند. دیگر به اقناع درونی کمتر فکر میکنند، مثلا لب دریا میروند و بهجای استفاده از فضای دریا و ساحل، مرتب از خودشان عکس و سلفی میگیرند، آن را با دیگران به اشتراک میگذارند تا به دیگران ثابت کنند به آنها خوش میگذرد و به جای لذت بردن از داشتههای خود، آنها را محلی برای فخرفروشی و اثبات به دیگران قرار میدهند. درگذشته، پدر و مادرها از والد بودن لذت میبردند. آنها وقت خود را کنار فرزندان خود سپری میکردند و خشنود میشدند و عمیقا لذت میبردند و رضایتی دو طرفه شکل میگرفت. اما الان بیشتر پدر و مادرها بهجای حضور واقعی در کنار فرزندان، مدام از آنها عکس و فیلم میگیرند و در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند تا به واسطه فرزندان به دیگران بگویند ما چه داشتههایی داریم.
باطنی میگوید: والدین بهخصوص مادرها که وقت بیشتری دارند بهجای حضور موثر و کاربردی و عاطفی در کنار فرزندان بیشتر انرژی خود را به چگونگی حضور در شبکههای اجتماعی صرف کرده و دختربچه را آرایش میکنند و لباسهای مختلف میپوشانند و هر روز مدل موی پسربچهها را جوری آرایش میکنند تا بیشتر جلب توجه کنند. در این شرایط که والدین همه حواسشان به تعداد لایکی است که تصویر فرزندشان در شبکههای اجتماعی میگیرد، دیگر جایی برای خود واقعی بچه و توجه عمیق به او نمیماند. این والدین شاید نسل همان والدینی هستند که در دهههای گذشته که دسترسیها محدود بود و مثل الان شبکههای اجتماعی در دسترس نبود، عکس فرزندان خود را به مناسبتهای مختلف در روزنامهها و مجلات منتشر میکردند یا در جمعهای فامیلی به طریق مختلف پز آنها را میدادند بدون اینکه متوجه باشند این رفتارها در بزرگسالی باعث آسیبهای روانی به فرزندان آنها میشود.
باطنی میگوید: کودکی که از همان سن کم به تاییدطلبی عادت میکند و این تایید را از آدمهای مجازی دریافت میکند در بزرگسالی که گرفتن تایید شرایطش فرق میکند و سختتر میشود برای اقناع همان بخشی که در شکلگرفتنش دخل و تصرفی نداشته، دست به کارهایی میزند که باعث آسیبهای جدی به شخصیت او میشود. بچهها در دنیای مجازی جزو مخاطبان آسیبپذیرند. آنها قدرتی ندارند جلوی پدر و مادر را بگیرند و اجازه ندهند زندگی آنها را لحظه به لحظه منتشر کنند. این پدر و مادران هستند که به فرزند خود به چشم یک کالا نگاه میکنند و اصلا متوجه نیستند با این کار خود چگونه آینده فرزند را به تباهی میکشند. آنها فرزند را به دیده شدن عادت میدهند. او تقصیری ندارد اما عادت کرده دیده شود و لایک بگیرد. وقتی بزرگ میشود دیگر با لباس و آرایش صورت و مو نمیتواند این لایک را بگیرد و با ترفندهای مختلف سعی میکند به شاخ مجازی تبدیل شود که در این مسیر بیشتر مواقع اتفاقات بدی برایش رخ میدهد.
آسیه اناری، روانشناس بالینی کودکان درباره استفاده از ارتباطات مجازی و ویدئوکالهایی که بچهها به صورت مدام به واسطه والدین با اطرافیان خود انجام میدهند و تاثیر این ارتباطات بر رشد شخصی و اجتماعی بچهها میگوید: ما نمیتوانیم بچهها را از دنیای ارتباطهای مدرن و جدید دور کنیم. دنیای امروزی و آینده بر اساس همین ارتباطات شکل میگیرد. اما برای جلوگیری از انزوای کودکان و دوری آنها از خانواده، فامیل و دوستان، به پدر و مادرها پیشنهاد میکنیم در کنار استفاده از ابزار مدرن ارتباطی، روابط و رفت وآمدهای سنتی را هم حفظ کنند.الان با توجه به شرایط کرونا نباید رفت و آمدها ودورهمیها در خانهها برگزار شود اما میتوان هفتهای، دو هفته یکبار دوستان و فامیل را در فضای باز دید و اجازه داد بچهها حضور در کنار آدمهای واقعی را هم تجربه کنند. بهخصوص خانوادههایی که تکفرزند دارند ارتباطات واقعی بیشتری باید با دیگران داشته باشند تا فرزند آنها در جمع آدمهای واقعی آزمون و خطاهای رفتاری را تجربه کند تا یاد بگیرد در جامعه چگونه باید رفتار و صحبت کند. اگر پدر و مادر، همه وقت و انرژیشان را بر ارتباطات مجازی متمرکز کنند، فرزند آنها در نوجوانی و بزرگسالی دچار انزوای شخصیتی شده و نمیتواند با افراد دیگر و جامعه ارتباط موثری برقرار کند. پس استفاده از ارتباطات مدرن و قدیمی باید در کنار هم بوده و مکمل یکدیگر باشند.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد