به گزارش
جام جم آنلاین، واقعیت این است که خیلی از سلوک و منشی که ما امروز پیرو و مقید آن هستیم، آن اعتقادی است که از کودکی با آن بزرگ شدهایم و دیگر در بزرگسالی نمیتوانیم از این منش چندین و چند ساله دل بکنیم؛ منشی که سرچشمه دینی دارد و دیگر جزوی از سبک زندگیمان شده و البته جنبه اجتماعی هم پیدا کردهاست. حالا و در شبهای با عظمت قدر، بد ندیدیم برخی سنتهایی را که از باورهای دینیمان نشات گرفته و وارد رسم و آیین خانوادگی بسیاری از خانوادههای ایرانی شدهاست، بررسی کنیم؛ سنتهای ماندگاری که زندگی بدون آنها، حتما چیزی کم دارد.
چراغ روشن روضهبرگزار کردن روضههای خانگی برای امروز و دیروز نیست؛ سالهاست بسیاری از مردم، در مناسبتهای خاص یا حتی به صورت ماهانه و گاهی هفتگی، خانههایشان را به حسینیههایی کوچک تبدیل میکنند و با جمع کوچک و جمع و جوری از دوستان و آشنایان، مدح اهل بیت میگویند و در روضههایشان اشکی میریزند؛ روضههایی که فرقش با مراسم عمومی، در خانوادگی بودن و درگیر کردن همه اعضای خانواده است. در چنین مجالسی، جوانها چای میریزند، نوهها شیرینی پخش میکنند و بزرگترهای جمع، پای دیگ غذا میایستدند؛ روضههایی که با تعداد کم و آدمهای محدودش در یک فضای کوچک، چنان صفایی دارد که میتواند هر بار همه را به مجلس بکشاند. روضههایی که برای بزرگترهای فامیل خاطره است و برای کوچکترها خاطره میشود.
مجالسی که باور داریم برگزاری آنها در خانه، باعث طول عمر و زیاد شدن رزق و روزی صاحبخانه میشود؛ اتفاقی که در این یکی دو سال حضور کرونا و محدودیت مجالس عمومی،دوباره جان تازهای به خود گرفته و در برخی خانهها چراغش روشنتر شده است.
وام مشکلگشاصندوقهای قرضالحسنه، به تأسی از همان چیزی است که قرآن میگوید. عمل نیکوی قرض دادن، از امور مستحبی است که در قرآن و اسلام بسیار بر آن تاکید شدهاست؛ آنقدر که در 14آیه از سورههای مختلف قرآن هم این موضوع مطرح شدهاست. اما بهترین نوع قرض، قرضالحسنه یا همان وام نیکو است که قرآن برای آن شرایطی قائل شدهاست؛ اینکه با اخلاص همراه و بدون منت و آزار باشد. قرضی که نه تنها به حل بسیاری از گرفتاریهای مردم کمک میکند، بلکه یک رفتار ارزشی و مؤثر در خودسازی و شکوفایی فردی و اجتماعی است و صندوقهای کوچک خانگی اگر با رعایت احکام فقهی همراه باشد دقیقا مصداق واقعی چنین عملی است که میتواند گره از کار اعضای خانواده بگشاید. صندوقهایی که به دست بزرگتر و کسی که بیشتر از همه مورد اعتماد خانواده است، سپرده میشود و بدون کوچکترین سودی، وامهایی به هرکدام از اعضای خانواده که حالا دیگر اعضای صندوق هستند تعلق میگیرد؛ وامهایی که حتی مقدار بازگرداندن آن به صندوق هم متغیر است و هرکس با توجه به توانش انتخاب میکند در چه مدت زمان و چطور آن را برگرداند. اما چیزی که در این بین مهم است، حل شدن مشکلی است که همین وامهای خانگی با خودشان به ارمغان میآورند و این چیزی جز جلوه دین و سفارش خدا و پیامبر خداست؟
سفرهای معنویاحتمالا کمتر کسی باشد که طعم سفرهای دستهجمعی مشهد بچگیهایش را به خاطر نداشتهباشد. سفرهایی که اساس و شکلگیریاش بر پایه زیارت امام رضا (ع) بوده اما خاطرات خوش و شیرینی برای بچهها خانواده داشتهاست. رفت و آمد در صحنها و رواقها، برخوردهای دلنشین خادمان امام، گشت و گذارهای اطراف حرم و خریدهای خاطرهانگیز این سفر، همه آن چیزی است که از خوشی سفرهای مشهد در خاطر همه ما مانده؛ خاطراتی که در هیچ سفر دیگری برایمان تکرار نشدهاست. اما انگار این سفرهای زیارتی خانوادگی و دستهجمعی، نوعی قانون نانوشته برای همه خانوادههای ایرانی بوده و البته هست؛ سفرهایی که در قالب زیارتی برگزار میشود و همراه با حس خوب زیارت، از هر سفر سیاحتی دیگری به یادماندنیتر میشود. در دهههای اخیر سفرهای خانوادگی عمره، عتبات و مخصوصا اربعین نیز بسیار پررونق شده است.
یک دهه عزاماههای محرم و صفر، در هر خانه و خانوادهای، سنتها و رسم و رسومات خاص خودش را دارد. سنتهایی که آنقدر نهادینه شدهاست که نه از خاطر کسی میرود و نه کسی دلش را دارد که دیگر آن را ادامه ندهد. محرمهایی که رنگ و بوی شهر عوض میشود و این حال و هوا به خانههای مردم هم کشیده میشود؛ گاهی با آویختن پرچم عزا بر دیوار خانه، گاهی با پختن آش و قیمه و گاهی با جمع کردن تمام لباسهای رنگی برای دو ماه محرم و صفر و چیدنشان در دورترین کمد خانه. مهم این است که محرم که میشود، سبک روزها و شبهای زندگیمان عوض میشود؛ آنقدر که بعد از گذشت چند ماه، دلتنگش میشویم و برای رسیدنش و یک دل سیر اشک و روضه و سینهزنیاش، لحظهشماری میکنیم. سنتهایی که برخلاف تصور، مختص به عدهای خاص نیست و تقریبا میشود گفت که هر قشر و خانوادهای، خودشان را به شکلی در آن سهیم میدانند. به قول آن ذاکر اهلبیت که میخواند:« من عوض شدم ولی تو همان حسین بچگیمی.» انگار که ما از بچگی با محرم و عزای اباعبدا... بزرگ شدهایم.
عطر تلاوتبرگزاری جلسات قرآنخوانی در خانهها هم از رسم و سنتهایی است که یک تیر و چند نشان محسوب میشود؛ چرا که هم صلهرحم است و دیدارها در این مجالس تازه میشود و هم نوای قرآن در خانهها بلند میشود و خب چه چیزی بهتر از کنار هم قرار گرفتن این دو امر نیکو. در واقع جزءخوانی قرآن،به ویژه در ماه مبارک رمضان یکی از آن آدابی است که در طول سالها، خیلی از خانوادههای ایرانی برای ادا کردن نذری یا رسیدن به خواسته و حاجتی، آن را در خانهشان برگزار میکنند؛ اتفاقی که آنقدر اثرات خوبی از آن دیدهاند که روز به روز نهتنها متوقف نمیشود که بر بانیان این امر افزوده هم میشود. در برخی شهرها «دوره صلوات» نیز برگزار میشود.
نیت اطعامنذری دادن یکی از محبوبترین جلوههای دین و مذهب در خانوادههاست. سنتی که در بسیاری از مناسبتها برگزار میشود و تقریبا به یک رسم خانوادگی تبدیل شده و برخی ایام، مختص درست کردن و پخش نذری است. البته نذری دادن، فقط در قالب نذرهای بزرگ و دیگهای چندصد نفره نمیگنجد و ممکن است گاهی یک قابلمه کوچک و تنها نیت نذری داشتن برای آن غذا کافی باشد تا نذرمان قبول شود. اما در این میان فراموش نکنیم که چه بهتر است هزینه، انرژی و وقتی را که قرار است برای تهیه نذریمان بگذاریم، در راه درستی صرف کنیم و خیالمان راحت باشد نذریمان به جایی که نیاز بوده، رسیدهاست.
زیر سایه قرآندرستش همین است؛ اینکه قرآن در لحظه لحظه زندگیمان حضور داشتهباشد. کتابی که به آن ایمان داریم و آن را نه تنها برنامهای کامل برای زندگیمان که کلام مقدس خداوند میدانیم و معتقدیم حافظ جان و مالمان و روشنکننده راهمان است؛ برای اساس همین باور است که اگر اعضای خانوادهمان قرار است به راه دوری بروند، فرزندمان به مقطع تازهای وارد شود یا اتفاق تازهای در راه است که برای به سرانجام رسیدنش، شال و کلاه میکنیم و از خانه بیرون میرویم، از زیر قرآن رد میشویم و به آن توکل میکنیم تا حافظ و همراه ما در تمام طول مسیر باشد.
نذر راهگشاکافی است در کاری گرهای بیفتد تا خیلی زود دست به دامان نذر کردن بیفتیم؛ چه نذری مثل فرستادن 14صلوات برای مشکلگشایی و چه نیت کردن نذری مثل قربانی کردن یک گوسفند. نذرهایی که اندازهگیری کمیتی در آنها کوچکترین اهمیتی ندارد اما کافی است پای تجربه آدمهای مختلف بنشینیم تا از بیچون و چرا بودن نذرهای دلیشان بگویند که چطور گره ازکارشان حل شده و به آن چیزی که میخواستند، رسیدهاند. تا بگویند امکان ندارد چنین نذری کنند و کارشان به بهترین شکل ممکن حل نشود. البته برای واجب شدن ادای نذر باید انسان صیغه نذر را جاری کرده باشد.
چاووشخوانیچاووش خوانی به تنهایی از نمونههای ادبیات عامیانه است که محتوای آن، احساسات، عواطف، عشق و دلدادگی برای غم و اندوه سفر و مشکلات راه و مصائبی است که بر خاندان پیامبر(ص) گذشته است اما سنت قدیمی چاووشخوانی در برخی شهرها و روستاهای کشور، رسم شعرخوانی به آواز و با آدابی خاص در بدرقه و استقبال حجگزاران و زائران است. چاووشان در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و مشهدالرضا، میان شهرها و روستاهای ایران میچرخیدند و با آداب و رسومی خاص مردم را از سفر و حرکت کاروان باخبر و به حج یا زیارت ترغیب و تشویق میکردند. در واقع در اصطلاح روستاییان، چاووش، کسی بوده که در فصل مناسب زیارت، در دهات و روستاها، به راه میافتاده و روستاییان را به وسیله جارزدن و خواندن اشعار، در مدح امامان معصوم(ع)، برای رفتن به زیارت ترغیب میکردهاست؛ سنتی که البته امروز بهندرت دیده میشود. اما مهمترین و معروفترین مضمون اشعار چاووشی، دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولا برای زیارت مزار امامحسین (ع) با این مصراع آغاز میشود که «هر که دارد هوس کرب و بلا بسما...».
برای رفع بلاصدقه دادن یا کنار گذاشتن مبلغی تحت عنوان صدقه، یکی دیگر از پررنگترین جلوههای دینی در خانوادهها ماست. اقدامی که به باور خیلی از مردم، میتواند باعث رفع بلا شود؛ باوری که از احادیث و روایتهای معتبری گرفته شدهاست که میگوید صدقه دادن انسان را از مرگ بد حفظ میکند و در برخی روایات تاکید شده که صدقه حافظ انسان از 70بلا است. برای همین است که صدقه دادن در همه امرو مخصوصا برای به سلامت رسیدن یا برگشتن مسافر، یکی از مرسومترین سنتها و آیینها در خانوادههای ایرانی محسوب میشود که بدون اما و اگر اجرا میشود و همیشه پیامدهای خوبی هم همراه خودش داشتهاست.
جشنی برای مکلفهابرپایی جشن تکلیف و ارزشمند دانستن مکلف شدن فرزندان هم یکی از جنبههای دینی در زندگی خانوادگی است؛ جنبهای که به کودک احساس بزرگی، عاقلشدن، مهم شمرده شدن و...میدهد. مراسمی که اگر با شکوه( نه به معنای مجلل بودن بلکه به معنای با اهمیت بودن) برگزار شود، بچهها آن را امری مهم میپندارند و خودشان را مقید به انجام تکالیف شرعی و پایبندیشان به کلام خداوند میدانند. در واقع جشن تکلیف، سختی برخی اعمالی را که پیش از آن انجامش بر آنها واجب نبودهاست برایشان نرم میکند تا بیشتر از هرچیزی شیرینیاش را تجربه کنند و با خاطرهای دلچسب، در مسیر بیفتند.
اولین نوای زندگیخواندن اذان و اقامه در گوش نوزاد از سنتهای پیامبر(ص) است که به مسلمانان دیگر هم سفارش میکردند که وقتی نوزاد به دنیا آمد، حتما در اولین فرصت ممکن، در گوشش اذان و اقامه خوانده شود. سنتی که امروز هم به قوت خودش باقی است و در اولین ساعات زندگی نوزاد تازه متولدشده، بزرگ جمع و کسی که از نظر دیگر اعضای خانواده، ایمان و اعتقادی محکم دارد، در گوش کودک اذان و اقامه میگوید تا اولین صدایی که او در این دنیا میشنود، نام خدا باشد. البته که درست است که کودک تازه متولد شده توان درک مفاهیم جملهها را ندارد اما چه کسی است که بتواند منکر تاثیر و برکت شنیده شدن این عبارتها بر نوزادی که از هر گناهی به دور است باشد؟
و اما وصیتنامهدور از همه دور از جانها و خدانکندها، نوشتن وصیتنامه و سفارش به دیگر اهالی خانواده، یکی از اعمالی است که بزرگان هر خانواده به آن مقید هستند؛ اما چرا؟ شاید چون کارشناسان دینی معتقدند نوشتن وصیت نامه باعث میشود ارتباط عاطفی و اخلاقی در بین بازماندگان فرد از دنیا رفته مستحکمتر و ماندگارتر شود. حتی بزرگان و عالمان دین هم معتقدند زیرکترین انسانها کسانی هستند که در روز همواره به یاد مرگ باشند و وصیتنامه خود را نوشتهباشند. برای همین است که نوشتن وصیتنامه یکی از آن اعمالی است که بسیاری از افراد خانواده آن را انجام میدهند؛ شاید چون باور دارند ممکن است هر قدمی که در این دنیا برمیدارند، قدم آخر باشد که خب اگر کسی این نگاه را به دنیا داشتهباشد، باید همیشه وصیتنامه خودش را تنظیم شده داشتهباشد.