به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از ایرنا، بسیاری از خانوادهها یک نگرانی جدی در مورد فناریهای ارتباطی جدید دارند. این تصور وجود دارد که بین استفاده از فناوری و سلامت روان نوجوانان رابطه وجود دارد و اینکه این فناوریها میتوانند سلامت روان نوجوانان را تهدید کنند.
اما در واقعیت این فقط یک کلیشۀ ذهنی و محصول اظهارنظرهای غیر علمی و تحقیقاتِ غیر دقیق است. بر اساس مطالعه جدیدی که دانشگاه آکسفورد انجام داده است مشخص شده است که هیچ ارتباط معناداری بین استفاده از فناوری و مسائل روانی در بین نوجوانان وجود ندارد. مسائل و آسیبهای روانی چیزایی هستند که در تعاملات اجتماعی به وجود میآیند و استفاده از فناوری رابطۀ علّی با بروز مسائل روانی ندارد.
به عبارت دقیقتر، کسانی که دارای مسائل و مشکلات روانی هستند احتمالاً نحوه استفاده از فناوری در آنها نیز دچار اختلال است. یعنی این فناوری نیست که مشکلات روانی را ایجاد میکند بلکه فرد دچار اختلال از فناوری استفادۀ ناهنجار دارد. اگر اینطور باشد آنگاه باید در بسیاری از سیاستها و قوانین بیشماری که در مورد استفاده از فناوری از جانب کودکان و نوجوانان نوشته شدهاند تجدید نظر کرد.
مطالعات علمی چیزی را اثبات نمیکنند
مطالعه دانشگاه آکسفورد ۴۳۰ هزار نفر از نوجوانان انگلیسی و آمریکایی را مورد مطالعه قرار داد. متغیرهای مورد سنجش در این مطالعه عبارتند از: شاخصهای بهداشت روان مانند افسردگی و مشکلات عاطفی و میزان استفاده از رسانهها همچون تماشای تلویزیون، استفاده از رسانههای اجتماعی و استفاده از تلفن. این پرسشنامه که یک مطالعه طولی است و به مدت سی سال در پیمایشهای ملی تکرار شده است نشان میدهد که ارتباط بین استفاده از تلویزیون و رسانههای اجتماعی و افسردگی در کسانی که طی سی سال مداوم این پرسشنامه را تکمیل کردهاند تغییر چندانی ندارد.
در همان دوره مورد مطالعه، ارتباط کمی بین مشکلات عاطفی و افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی مشاهده شد. در این پژوهش گسترده و طولی این استدلالها که استفاده از رسانه و فناوریهای ارتباطی برای نوجوانان مضر هستند مورد چالش قرار گرفته است و این پژوهش چنین ادعایی را اثبات نمیکند.
سابقۀ مطالعاتی که به بررسی رابطۀ سلامت روان و استفاده از فناوری در بین نوجوانان و کودکان پرداختهاند سابقهای طولانی است. برخی تحقیقات از خطر اعتیاد، خشونت، افسردگی و اضطراب در این زمینه سخن میگویند. اما به نظر میرسد که این ادعاها بیشتر بر تحقیقات غیر دقیق و ادعاهای کلی استوار شدهاند.
تأثیری که فناوری بر سلامت روان نوجوانان و کودکان دارد، موضوعی پیچیده و در حال توسعه است و برای یافتن رابطه بین استفاده از فناوری و سلامت نیاز به تحقیقات وسیع است تا ادعاهای نادقیق. در این مورد البته توصیههایی وجود دارد، برای مثال سازمان بهداشت جهانی توصیه میکند که کودکان کمتر از ۵ سال نباید بیش از یک ساعت در برابر صفحۀ نمایش باشند چراکه فعالیت بدنی آنها کاهش مییابد. گزارشهای دیگری وجود دارند که از رابطه بین استفاده از شبکههای اجتماعی و افسردگی و خودکشی سخن میگویند اما به نظر میرسد در این مطالعات روشن نیست که آیا شبکههای اجتماعی باعث چنین موضوعی شدهاند یا افسردگی و اضطراب زمینۀ استفادۀ آسیبزا از فناوری را فراهم کرده است.
البته مطالعه دانشگاه آکسفورد محدودیتهایی نیز دارد. برای مثال این مطالعه فقط زمان صرف شده در استفاده از فناوری را ارزیابی کرده و نحوه استفاده از آن را بررسی نکرده است. این مطالعه تا حد زیادی به پرسشنامههایی متکی است که خود فرد در مورد خودش اطلاعاتی ارائه میدهد که میتواند اطلاعاتی نادقیق باشد.
مجموع این نکات به ما میگویند که اولاً در این مورد باید با احتیاط بیشتری سخن گفت و سیاستگذاریها باید بر مبنای شواهد و مطالعات علمی باشند، نه تصوارت عامه مردم. مجموعۀ مطالعات این حوزه دادهای زیادی در اختیار ما میگذارند اما وجود رابطهای قطعی بین استفاده از فناوری، مخصوصاً فناوریهای ارتباطی و میزان سلامت روان را تایید نمیکنند در حالی که بسیاری از دستورالعملهای این حوزه با فرض وجود چنین رابطهای نوشته شدهاند.