هر چند سیاستهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران در برنامههای توسعه در دولتها مشخص است و مصوبات ارزشمندی مانند تأسیس مراکز فرهنگی و هنری، ایجاد پایگاههای فکری و فرهنگی مانند کتابخانهها فرهنگسراها و خانههای فرهنگ در سطح جامعه و از بین بردن فاصله طبقاتی در خدمات فرهنگی به آحاد مردم جامعه مبتنی بر عدالت فرهنگی در سطوح مختلف در شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد و دولتها موظف به اجرای آنها هستند؛ با این حال بایستی در کنار وظایف ذاتی مهمی چون: حفاظت از میراث فرهنگی کشور، خلق هنرهای معاصر، آموزش فرهنگ و هنر و نشر آن در تمامی سطوح جامعه، تمرکززدایی اداری و تدوین نظامنامه برای بازارهای صنعتی فرهنگ و صنعت فرهنگی و اقتصاد هنر و توسعه فرهنگی که از وظایف ذاتی دولتها در حوزه فرهنگ و هنر هر کشوری است اقدام کنند اما انتظار میرود در طرحها و برنامه نامزدهای انتخاباتی به این موارد هر چند به صورت کلی اشارهای شود تا میزان اهمیت اندیشه و تفکر دولتمردان آینده کشور در حوزه فکر و اندیشه و فرهنگ مشخص شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاستهای فرهنگی بر حمایت و پشتیبانی از نوآوری، خلاقیت، توسعه و گسترش اهداف درازمدت در جهت گسترش مشارکت در حیات فرهنگی کشور قرار گرفت. تسهیل و تقویت امور برنامهریزی، نظارت و ارزیابی فرهنگی در عین حمایت از تعدد، تنوع و آزادی فعالیتهای فرهنگی مردمی، مبادله و مرابطه فرهنگی میان بخشهای دولتی و غیردولتی در جهت افزایش تحرک، جهاد و اجتهاد فرهنگی، ارتقای دانش و آگاهی عمومی و اعتلای روحیه تتبع، تحقیق و ابتکار از اهداف سیاست فرهنگی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ با این حال توسعه و گسترش آزادی در خلاقیتهای فرهنگی و هنری و در دسترس قرار دادن این خلاقیتها برای عموم مردم جامعه از ضروریات توسعه فرهنگی به حساب میآید که باید مد نظر سیاستگذاران در توسعه فرهنگی قرار داشتهباشد.
با حمایت از ایجاد و راهاندازی خدمات رسانههای چندگانه، فناوریهای اطلاعاتی رسانههای سمعی و بصری عمومی نیز توسعه یابد و به ضرورت ساماندهی نظامیارانهای بخش فرهنگ در کنار توسعه مشارکتهای مردمی در عرصه فرهنگ دینی، برنامهریزی و اقدامهای لازم برای حمایت از هیأتهای مذهبی و تشکلهای دینی با رویکرد بهبود کیفیت فعالیتها و پرهیز از خرافات و انحرافات ـ که برخی مصوبات برنامه توسعه کشور است ـ باید مد نظر دولتمردان قرار گیرد. این در حالی است که با تمام شفافیتهای انجام شده در قوانین کشور در حوزه فرهنگ، این مظلومیت چنان بروز و ظهور دارد که در مطالبات و جلسات پرسش و پاسخ از نامزدهای انتخابات پرسشگری در حوزه فرهنگ در کمترین میزان است.
بنا بر شواهد ذکر شده، مظلومیت فرهنگ و هنر و رسانه نیاز به استدلال خاصی ندارد و نباید برای اثبات این ادعا به مستندات ملی در حوزه بودجه و عملکرد دولتهای پیشین مراجعه کرد؛ بلکه باید در ادبیات سیاسی و گفتار افرادی که دغدغه خدمت را دارند، این عبارات جستوجو شود.
آشنایی با اندیشه و تفکر نامزد انتخابات و حامیان حزبی و جناحی او به مقوله فرهنگ و هنر در سطح ملی و فرامنطقهای تا روابط بینالمللی فرهنگی در روابط دیپلماسی حائز اهمیت بوده و مطالبه نخبگان و هنرمندان و اهل فرهنگ در حوزه گسترش ترویج فرهنگ ایرانی ـ اسلامی نیز بجا و مهم است و نباید بیتفاوت بود.
توسعه سیاست همکاری بینالمللی با هدف ترویج و تشویق تنوع و تکثرگرایی فرهنگی از انتظارات مردم ایرانی ـ اسلامی است که با سابقه تمدنی میراثی و تراثی، اهتمام به جاذبه و رحمت و جامعنگری و دوراندیشی و شور و مشورت و پرهیز از خشونت و شتابزدگی و یکسونگری و استبداد را دارند.
برای نیل به چنین هدف مهمی متولیان امور باید به معرفی طرحها و نظرات خود در بحثها اهمیت نشان داده و بیتفاوت نباشند. تا با فعالیتهایی نظیر ترویج زبان فارسی، مبادلات آموزشی و دانشگاهی، همکاریهای فنی و علمی، مبادلات هنرهای زیبا، کتاب، فیلم و رادیو تلویزیون نقش مهم دولت در صادرات محصولات صنایع فرهنگی کشور شفاف شود.
پویایی چشمانداز فرهنگی کشور و تجربههای گرانبهای آن در اداره و مدیریت فرهنگی، به تقاضاهای نخبگان و هنرمندان به ایجاد اطمینان بیشتر در گروههای مرجعی مانند هنرمندان و نخبگان منجر میشود.
به طور حتم شفافسازی سیاستهای فرهنگی دولتمردان و نامزدهای انتخاباتی از جمله راهکارهای تشویق به مشارکت گسترده در حیات فرهنگی کشور است و این به نوبه خود نیازمند تلاش فراوان به منظور افزایش سطح تقاضای آثار هنری، میراث فرهنگی و توسعه فعالیتهای غیرحرفهای در تمام زمینههای فرهنگی و هنری است.
نادیده گرفتن دو بخش مهم تمدنی
از ایران اسلامی در برنامهها و گفتمانها شاید دلیل محکمی بر اهمیت قائلنشدن برای فرهنگ و هنر باشد در حالی که توسعه فرهنگی در تمسک به ساحت هنر و رسانه، زمانی پاسخ میدهد که هنرمندان و اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه جامعه در بخش قابلتوجهی از سیاستهای کلان و برنامهریزیهای مدیریتی سهیم بوده و با آگاهی کامل نقش همراهی و راهبری سیاستهای اساسی را عهدهدار شوند.
اقتصاد فرهنگ و هنر و نگاه کارشناسانه و دقیق به دیپلماسی فرهنگی و رسانهای میتواند آینده ایران اسلامی را در حوزه تمدنی و فرهنگی ضمانت کند و این مهم همان نکته مغفول و غیرقابل مطالبهای است که هرگز در نگاه نخبگان و فرهیختگان هم آشکار و واضح مطرح و مطالبه نشدهاست.
هنرهای تجسمی و هنرهای سمعی و بصری تا فرهنگ و زیرشاخههای بیحد و حصرش در کنار رسانههای صوتی، تصویری و مجازی در عصر حاضر ارکان مهم توسعه فرهنگی هر کشوری به حساب میآیند که دولتمردان باید به آنها توجه داشتهباشند و مناسب است به احترام نخبگان و هنرمندان و فعالان فرهنگی، هنری و رسانهای و تکریم پیشینیه فرهنگی ایران اسلامی و مردم فرهنگ و هنردوست ایران، شفاف و صریح در مقوله فرهنگ و هنر هم سخن بگویند و در آینده اجرا کنند.
مهدی توکلیان - عکاس و روزنامه نگار / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد