زبان پیوسته در حال دگردیسی است و عواملی چون سیاست چنان بر تمام شؤونات دیگر زندگی اثر میگذارد که گاه معنای نخستین را از روح واژه میزداید و دست به بازتعریف مفاهیم و نقل مصادیق تازه میزند. در این وانفسا آنچه میتواند در شناخت درست زبان و دستمایه اصلی آن - واژه - کار ساز باشد، مراجعه به آثار نویسندگان و شاعران صاحب قلم پیشین و حتی یادداشتها و نامههای آنهاست؛ چرا که آنان هستند که روح واژگان را با بهکارگیری درست آنها لمس کردهاند و تصویر درست و سنجیدهای از کلمات دارند.
«غریبی» یا «غربت» از جمله واژگانی است که میتوان با نگاه مقدمه بالا آن را بررسی کرد. نشر فنجان به خوبی متوجه دگردیسی زبان و تاثیر آن بر باز تعریف مفاهیم شده و کتابی خوشخوان و سلیس منتشر کرده به نام «غم غریبی و غربت» که در آن با ذکر نمونههای متعدد از کاربرد این مفهوم در آثار نویسندگان برجسته قدیم و جدید، نگاهی جامع به این غم عمیق انسانی در بستر تاریخ دارد. کتاب را محمد افتخاری نوشته. او کارشناس حقوق قضایی از دانشگاه تهران، کتابدار، ویراستار و مترجم است. در این گزارش مروری بر کتاب بسیار خواندنی این روزهای بازار کتاب خواهیم داشت.
انتخابهای یک کتابدار کتابخوان
اولین چیزی که باید درباره کتاب «غم غریبی و غربت» دانست، آن است که این کتاب به هیچ وجه به بررسی مفهوم غربت یا مهاجرت از دیدگاه فلسفی یا سیاسی نمیپردازد. بنا به پیشگفتار نویسنده، مایه اصلی توجه و تمرکز او به این موضوع، عمدتا در روزگار جوانی، در کلاس درس ادبیات و گاه نیز در همنشینی و مصاحبت با غربتنشینان شکل گرفته است.
او در تمام این سالها از هر فرصتی برای مطالعه آثاری که به مفهوم غربت پرداختهاند، بهره برده و تلاش کرده این رنج جانکاه ذات انسانی را بهدرستی دریابد و به حقیقت آن راهی بجوید. به این ترتیب کتاب در تلاش است موضوع غربت یا مهاجرت را اصولا از منظر ادبیات بررسی کند.
مولف در این مسیر به برخی مباحث مطالعاتی مربوط به این موضوع نیز پرداخته و با جستوجو در حاصل اندیشهها و خلاقیتهای دیگران، پژوهشی دلنشین و خواندنی در باب مهاجرت یا غربت را پدید آورده است. هرچند در جایجای کتاب ردپای تفکرات خود او و نگاه ویژه او به این غم عظیم انسانی را میتوان دید. او خاضعانه روی جلد کتاب عنوان «گزینش» را برای کتاب حاضر برگزیده که نشان از بلندنظری مولف دارد.
در کتاب چه خبر است؟
گستردگی مباحث مطرح شده در کتاب حول محور غربت، سبب شده که نمونههای انتخابی مولف از آثار مختلف بسیار متنوع و خواندنی باشد.
بر این اساس، در فصل مهاجرت (غربت گزینی) با بریدهای از مقاله ابو علی فرمانفرمائیان، نویسنده و پژوهشگر ایرانی مقیم آمریکا مواجه میشویم که «مهاجرت، گسست پیوندها» نام دارد و او در این مقاله با استفاده از مصاحبههایی که در بررسی پناهندگان ایرانی مونترال انجام داده، به شرح برخی از دلایل پناهندگی و نیز تاثیر ایدئولوژی بر امکانات تصمیمگیری افراد مهاجر پرداخته است. در جای دیگر از همین فصل، روایتی از نفیسه مرشدزاده، نویسنده و روزنامهنگار نامآشنای همروزگارمان میخوانیم که روایتگر لحظههایی از بدرقه فرزندی توسط خانوادهاش در فرودگاه و بازگشت آنها به خانه است.
در فصل «ماندن و رفتن» مقدمهای جذاب و تکاندهنده میخوانیم از مقاله مفصل و تحلیلی «کوچ بزرگ: مشکل مهاجرت در جهان امروز» به قلم هانس ماگنوس انتسنس برگر که نخستینبار سال 1372 توسط عزتا... فولادوند به فارسی ترجمه شده است. اینها تنها نمونههای اندکی از متون و نوشتههایی است که افتخاری در کتابش گرد آورده و با کمک آنها به بررسی گوشههای مختلف مسأله غربت در جوامع انسانی میپردازد.
ماجرا به یک کتاب محدود نمیشود
کتاب 10 فصل دارد: مقدمه (هزار توی غربت)، مفاهیم غربت و وطن، غم غربت (نوستالژی)، مهاجرت (غربتگزینی)، غربت و هویت، ماندن یا رفتن، ادبیات غربت، یادداشتهای غربت، داستانهای فارسی غربت و شعرهای غربت (ترجمه).
نویسنده به شهادت کتابنامهای که در انتهای کتاب درج شده، از بیش از 70 کتاب یا مجله برای نوشتن این اثر سود برده که همین کتابنامه خود گنجینهای از کتابهای پیشنهادی برای مخاطبان علاقهمند است. خود او نیز در ابتدای کتاب نیمنگاهی به این مسأله دارد: «اگر این گزیدهها و چکیدهها مورد توجه علاقهمندان قرار گیرد و آنها را به جست و جوی بیشتر در این موضوع و مراجعه به اصل مطالب یا مقالهها در منابع معرفی شده هدایت کند، رویداد فرخندهای است که به یمن سالها خدمت در کتابخانه به عنوان کتابدار، لذت تجربهاش را بارها چشیده و گاه نیز چشاندهام.»
چرا این کتاب را پیشنهاد میکنیم؟
فارغ از مقدمهای که درباره دگردیسی مفاهیم و لزوم مراجعه به منابع اصیل نویسندگان و شاعران برای درک عمق واژگان مطرح شد، در روزگار ما سلیقه مطالعاتی کتابخوانها نیز دستخوش تغییر شده است.
مخاطب امروز ترجیح میدهد گزیدهای از کشف الاسرار میبدی را به گزینش یک شاعر یا نویسنده جوان نهایتا در 100 صفحه مطالعه کند تا اینکه آن مجموعه 10 جلدی عظیم و سترگ را با تصحیح و حواشی سودمند استاد محمد جعفر محجوب بخواند. هرچند اگر از همین مخاطب نیز بپرسی، معتقد است آن حواشی و تعلیقات نظیر ندارد و باید آنها را خواند اما نمیخواند! چه میتوان کرد؟ در دوره ما آنقدر پیدا کردن کتابخوانها دشوار است و همین که کسی کتاب را به اینستاگرام و کلابهاوس و ایکس باکس ترجیح دهد، کافی است و دیگر کتاب 10 جلدی خواندن پیشکش!
در چنین شرایطی کتابهای مشابه «غم غریبی و غربـت» بسیار بااهمیت است چرا که برای ورود به یک مبحث گسترده شروع بینظیری محسوب میشود.
شاید گروه اندکی از کتابخوانهای این روزها، به خودی خود به سراغ مطالعه کتابی در باب مهاجرت بروند، مگر کسانی که بهواقع درگیر این موضوع و بین ماندن و رفتن مرددند. بنابراین فرصت مطالعه «غم غریبی و غربت»
آن هم با این گزینشهای سنجیده و خواندنی که حوصله هیچ مخاطبی را سر نمیبرد، میتواند بسیار مغتنم باشد.
منبع: پیمان طالبی - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم