به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم ، او با طراحی یک ویلچر و استفاده از دوچرخه کورسی قدیمی همسرش به دنبال حمایت برای تولید ویلچرهای ویژهی مسابقات ویلچررانی در ایران است و ضمن فعالیت حوزههای اجتماعی، ورزشی افراد دارای معلولیت امیدوار است که با ارتقای کیفیت سطح زندگی و فرهنگ کشور، هیچ دانشآموزی با نیازهای ویژه از ورزش محروم نشود.
چرا در تحصیلات وقفه افتاد؟
مادر، پدر، خواهرها و برادر همه برای بهبودی شرایط جسمیام از هر چه داشتند مایه گذاشتند. آنها برای پیشرفتم خیلی زحمت کشیدند اما در دبیرستان حس میکردم جایی برای من نیست. زنگهای ورزش، غم دنیا روی دلم مینشست. کلمه همیشگی معاف مقابل واحد ورزش، در کارنامه عذابم میداد. دوست داشتم فضایی فراهم شود که من هم در آن ورزشکار باشم. میخواستم از آن محیط فاصله بگیرم. درس را رها کردم. رفتم سراغ ورزش.
چیزی که میخواستی را در ورزش پیدا کردی؟
من خودم را در ورزش پیدا کردم. اول رفتم سراغ شنا. بعد ویلچررانی. چند سال گذشت و چون تجهیزات ویلچررانی گران بود کلا این رشته جمع شد. دوومیدانی را شروع کردم و همه اینها اعتماد به نفسم را تقویت کرد. دوباره به تحصیل برگشتم. در این سالها مربیان و اساتید خوبی هم داشتم که همیشه راهنمای من بودهاند.
بعد انگار رفتی روی دور تند اتفاقات خوب؛ دانشگاه، ازدواج و مادر شدن.
بله. ازدواج کردم و همسرم شد همراه همیشگی. همه تلاشها کمکم به نتیجه میرسید. با حمایتهای همسرم و خانواده دانشگاه را شروع کردم. در همان دوران به لطف خدا مادر شدم. یکی از بزرگترین تجربههای زندگیام...کاردانی تربیتبدنی، گرایش مربیگری معلولین برای معلولین تمام شد. بعد کارشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت ورزشی.
بالاخره با همان دستهای قوی، رسیدی به وزنهبرداری بانوان.
دستها کمکم کردند. برای بدنسازی به باشگاه پیام ارتباطات تهران رفتم. به دنبال مربی بدنسازی آشنا با شرایط خاص افراد دارای معلولیت بودند. مربیگری را شروع کردم. بعد اطلاع دادند اولین دوره مسابقات قهرمانی کشور وزنهبرداری بانوان جانباز و معلول در پیش است، تیم تشکیل دادیم و شرکت کردیم. تجربه رفتن روی تخته خیلی خوب بود. انگیزه همه ما را دو چندان کرد. برای اولینبار فرصت داشتیم روی تختهای برویم که مردان سالها در آن حرف برای گفتن داشتهاند. ما فاصله داریم اما یقین دارم همگی بهتر هم میشویم. امسال هم با وجود کرونا، فدراسیون با رعایت پروتکلهای بهداشتی دومین دوره مسابقات را برگزار کرد که در این شرایط سخت خیلی خوب بود و من دوم شدم.
در مجموع اوضاع پاراوزنهبرداری بانوان چطور است؟
شروع خوبی داشتهایم. اینکه وزارت ورزش و فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین از بانوان این رشته حمایت میکنند باعث دلگرمیست. هر کاری در قدمهای اول مشکلاتی دارد. اینها را به آقای رضازاده رئیس انجمن پاراوزنهبرداری هم گفتهایم اما نگاه مثبت به زنان معلول این رشته امیدوارکننده است.
و ماجرای این مدال نقره نجاتبخش و کمک به آزادی زندانیان چه بود؟
ماه رمضان به یک برنامه تلویزیونی دعوت شدم با موضوع ازدواج معلولین. اما من از مدتها قبل به موضوع زندانیان فکر میکردم. چیزی نداشتم. پاراوزنهبرداری هم آنقدر نوپاست که ما تنها دو مدال کشوری داشتیم. روی آنتن گفتم تصمیم دارم مدال نقرهام را برای آزادی پنج زندانی جرایم غیر عمد بفروشم. ته دلم گفتم واقعا آیا کسی برای این کار پیش قدم میشود. در همان برنامه خبر دادند خانمی در اصفهان درخواست خرید کردهاند. مدال را برای تهیه کننده برنامه فرستادم و خانم محترم و نیکوکار با چکی به مبلغ ١١٠ میلیون تومان مدالم را خریدند. اینکه مدال پاراوزنهبرداری بانوان را یک بانوی نیکوکار خرید و به رهایی پنج هموطن در بند کمک میکند لطف خداست و من از این بابت بسیار خوشحالم. امیدوارم این تفکرات غلطی که در مورد وزنهبرداری زنان گاهی در جامعه وجود دارد با این اتفاقات از بین برود.
مسیر طولانی موفقیت
در مدرسه دوستی پیدا کرده بودم که دستم را میگرفت. با کمک او و عصا در کلاس، حیاط و راهروها راه میرفتم. یکبار به من گفت: «نگران پاهایت نباش تو دستهای پرقدرتی داری.» از این تعریف خوشم آمد. به دستهایم فکر نکرده بودم. زنگهای تفریح با هم به کلاسهای دیگر میرفتیم. من را معرفی میکرد به بقیه. مچ میانداختیم. با بقیه دخترها مسابقه مچاندازی میدادم و میبردم. این تنها خاطره شیرین من از دوران دبیرستان است.
در همین تهران خودمان، سال ١٣۵٧ متولد شده و تنها ۶ ماه بعد بالاترین نعمت خداوند، سلامتیاش را، با یک اشتباه پزشکی از دست داده است. با برچسب معلولیت راهش را در اجتماع باز کرده و به مدرسه، ورزشگاه و... رفته است. او هنوز مدالهای المپیک، قهرمانی جهان، آسیا و... ندارد. رضازاده نیست. یکتا جمالی هم...
هر بار از ملیحه حصارخانی بپرسی کارنامهات چند مداله است؟ با افتخار و صراحت، با دو مدال ملی،یادآوری میکند زنان دارای معلولیت هم روی تخته آمدهاند و فعلا همه داراییشان همین مدالهای قهرمانی کشور است.
تا اینجا میشودیک داستان بلند نوشت. او مسیر را پیدا کرده، در خیابانها و شهری که با یک دنیا درد بیدرمان، شهروندان دارای معلولیت را گم کرده. با اماکن قدیمی بیحوصله و معمارانی عاشق پله. ساختمانهای نوسازی که دنبال پول و پایان کارند و خیلیوقتها سطوح شیبدار و بالابر قانونی را بعد از گرفتن مجوز از بین میبرند.
همینطورهاست که تحصیل، کار و ورزش برای زنی که مدال نقره قهرمانی کشور پاراوزنهبرداری را میگیرد یعنی کار بزرگ.
آرزو قنبری - گروه ورزش / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد