این موضوع همیشه جزو دغدغههای دولتها بوده و جای تاسف اینکه همواره در این زمینه راهکارهایی که به کاهش این معضلات منجر شود وجود نداشته است.
بدتر اینکه حتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دولت سیزدهم هم در گفتهها و وعدههای انتخاباتیشان کمترین اشارهها را به این موضوع داشتند.
آسیبهای اجتماعی همواره یکی از دغدغههای رهبر معظم انقلاب هم بودهاست، ایشان در سال 95 و در حضور مسؤولان این حوزه، پنج محور اصلی این آسیبها را عنوان کردند و خواستار انجام کاری «فوقالعاده» در این زمینه بودند اما در راستای رفع دغدغههای ایشان همین بس که در کلام کارشناسان هنوز هم چالش اصلی همان پنج محور مورد اشاره ایشان است.
در آستانه پایان دولت دوازدهم اما از کارشناسان این حوزه پرسیدیم مهمترین اولویت دولت سیزدهم در زمینه آسیبهای اجتماعی چه باید باشد و مهمترین تغییراتی که این دولت در این زمینه باید صورت دهد کدام است؟ اشتراک نظر کارشناسان حوزه اجتماعی در پاسخ به این سؤالات هم عجیب است و هم باعث تاسف، چرا که به باور همه آنها راهکارها مشخص است و این زمینه بیش از راهکار به مرد میدان نیاز دارد.
اولویت اول؛ پذیرش واقعیت
آیا قائل به وجود و افزایش آسیبهای اجتماعی هستیم؟ اگر استناد کنیم به روایت شهروندان که در همین جامعه زیست میکنند پاسخ به این سؤال آشکارا مثبت است.
پس چرا مدیران این حوزه هنوز باور ندارند که آسیبهای اجتماعی شتاب بیشتری گرفته است؟ حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران معتقد است اولین اولویت دولت سیزدهم در این زمینه باید «پذیرش واقعیتی تلخ بهنام آسیبهای اجتماعی» باشد. او معتقد است بخشی از راهکار در همین پذیرش نهفته است.
فرید براتیسده، روانشناس و کارشناس حوزه اجتماعی هم این موضوع را با «واقعگرایی» در زمینه آسیبها توضیح میدهد.
او هم باور دارد برنامهریزی در زمینه آسیبهای اجتماعی باید با واقعگرایی همراه باشد و این گفته به این مفهوم است که ما تا به امروز از پذیرش این واقعیت تلخ طفره میرفتیم.
مثال او که سالها بهعنوان مدیرکل دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور فعالیت کرده جالب توجه است.
او به جامجم میگوید: «در ماده80برنامه ششم توسعه کشور آمده است که هر سال باید 25درصد کاهش آسیبهای اجتماعی داشته باشیم! جالب اینکه سازمان امور اجتماعی وزارت کشور که به اصطلاح خودشان آمدند برای این 5 آسیب سند نوشتهاند آنها هم میخواهند سالانه 25 درصد از حجم این آسیبها بکاهند! مگر میشود در یک سال بار اقتصادی اعتیاد را که سر به میلیاردها تومان میزند تا 25 درصد کاهش داد؟ این اعداد و ارقام آمارهای مبتنی بر واقعیت نیست. برنامه توسعه ششم باشد یا سند وزارت کشور باید بدانیم هیچ دستگاهی نمیتواند در سال 25درصد بحث پیشگیری اعتیاد را داشته باشد، چرا که این رویه با واقعیت پیرامونی ما سنخیتی ندارد. کدام دستگاه میتواند ادعا کند در سال 25درصد از آمار طلاق کشور را کاهش دادهاست، در حالی که در همه این سالها آمارهای منفی ما در همه این حوزهها افزایش داشتهاست؟»
توجه به ساختارهای جامعه
اشتراک نظر جالب توجه دیگر در میان گفتههای کارشناسان در توضیح اولویتهای دولت بعدی در زمینه آسیبهای اجتماعی مربوط به توجه به ساختارهای بنیادین یک جامعه است.
صادق اوالی، مدیر توانمندسازی و کارآفرینی سازمان خدمات و رفاه اجتماعی شهرداری معتقد است همه آسیبهای اجتماعی معلول علتی هستند که دولتها عموما به آن علتها توجهی نمیکنند.
او به جامجم میگوید:«در ایران پنج نهاد وجود دارد که ستونهای ساختار اجتماعی هر جامعهای را تشکیل میدهند؛ خانواده، اقتصاد، آموزش و پرورش، دولت و دین و مذهب. خروجی عملکرد این نهادها آن چیزی است که ما در وضعیت کنونی اجتماعی جامعه میبینیم.»
این نگاه را میتوان در گفتههای موسوی چلک هم به نوعی خواند. او هم توجه به سلامت روانی جامعه را یکی از اولویتهای اساسی دولت تازه میداند و به جامجم میگوید:« دولت باید برای سلامت اجتماعی برنامه داشته باشد. به این مفهوم که از نگاه جزیرهای بپرهیزد و به این موضوع به شکلی کلانتر بنگرد. این توجه به سلامت روانی را باید هم در برنامه هفتم و هم در برنامه سالانه بودجه مورد توجه قرار بدهد.» البته این گفته رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران پیوست مهمی دارد. او معتقد است؛ «در حوزه آسیبهای اجتماعی نباید نگاههای امنیتی و سیاسی غلبه کند، هر گاه این اتفاق افتاده منجر به زیرزمینیشدن آسیبهای اجتماعی و به همراه آن ترس از پرداختن به آن شده است.»
فقدانی به نام برنامهریزی
موضوع نبود برنامه را میتوان به دیگر حوزههای مدیریتی در ایران هم تعمیم داد. آنقدر که صادق اوالی با حسرت میگوید گاه به این موضوع فکر میکند که واقعا چرا برای مدیران ایران مسألهای به نام برنامهریزی اهمیت ندارد. عدم باور به نوشتن برنامهای بلندمدت میتواند خود موضوع پژوهشی اجتماعی باشد.
اوالی به جامجم میگوید: «عدم برنامهریزی در این حوزه اساسی است، اینکه کشور ما در همه حوزهها با برنامه و برنامهریزی قهر است. یکی از دلایلش هم این است که همه افراد مسوول علاقه به برنامههای زودبازده و کوتاه مدت دارند تا نتایج آن را در دوره مدیریتی خودشان ببینند.این در حالی است که برنامه ریزی های کوتاه مدت هم باید متاثر از داشتن برنامههای بلندمدت باشد.»
او معتقد است برنامهریزی در زمینه آسیبهای اجتماعی باید استراتژیک و کلنگر باشد تا بتواند نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد. حسن موسوی چلک هم به این موضوع اشارهای دارد. او میگوید آسیبهای اجتماعی چهار ساله پدید نیامده که بتوانیم با برنامهای معطوف به چهار سال آن را حل کنیم.
حوزهای با هزار متولی سرگردان
در این که گستردگی آسیبهای اجتماعی باعث شده متولی واحدی برای آن قابل تصور نباشد شکی نیست، اما این تعدد متولیان از سویی باعث شده اتفاقا در بسیاری از موارد هیچ نهادی عهدهدار مسوولیت کاری خود نباشد.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران معتقد است تجمیع و حذف شوراهای موازی و از سوی دیگر بسترسازی برای استفاده از ظرفیت مدیریت شهری در حوزه کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی باید یکی از اولویتهای دولت تازه در این زمینه باشد.
فرید براتی سده هم معتقد است یکی از اولویتهای دولت تازه در زمینه آسیبهای اجتماعی باید این باشد که فکری به حال پراکندگی نهادهای تصمیمگیر در این حوزه کند و از این تعدد مراجع تصمیمگیر بکاهد.
او به جامجم میگوید: « در احکام دائمی قانون هشتم آمده که متولی سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی است. بنابراین سوال این است که وزارت کشور چه کاره است؟ سازمان امور اجتماعی چه میگوید؟ اگر اینها هستند پس سازمان بهزیستی چه میکند؟ اگر هر دو هستند پس ستاد مبارزه با مواد مخدر چه کار میکند؟! در یک نمونه درباره وضعیت کودکان کار حدود 16نهاد و سازمان متولی امر بودند! که هیچ کدام از آنها هم نتوانست بهبودی در این حوزه ایجاد کند. این آشفتگی تنها مربوط به حوزه اجرایی نبوده و از همان ابتدا این رهاشدگی و پراکندگی به صورت قانونی اعمال شده است. قانون به شکلی است که راه شانه خالیکردن از مسوولیت این نهادها را بازگذاشته و هر دستگاه و نهادی معتقد است متولی این حوزه نیست.»
مدیران شجاع بهجای مدیران حراف
همین موضوع که در حوزه آسیبهای اجتماعی صاحب آمارهای منفی هستیم خود گواه این نکته است که ما هنوز نتوانستهایم کاری در این زمینه انجام دهیم. یکی از دلایل مهم در این زمینه نبود مدیران متخصص امور اجتماعی و مصمم بوده است.
فرید براتیسده معتقد است ما در زمینه آسیبهای اجتماعی نیاز به عمل داریم.
او میگوید: «تا بخواهید سند و ماده قانونی داریم. ما مدیر اجرایی و عملگرا نداریم. تا دلتان بخواهد این سازمانها پر شدهاند از مدیرانی که حرف میزنند و جلسه میگذارند و برنامه و سند مینویسند. همین چند وقت پیش از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر عنوان شد که یک برنامه تحولی برای سال 1400 داریم! یکی نیست بگوید دست بردارید از این بازی سند و برنامه. ما در این حوزه نیاز به مدیران شجاع داریم. در مسائل آسیبهای اجتماعی اگر شجاعت اقدام نباشد که متاسفانه در مدیرانی که تا به امروز هستند نبوده، کاری از پیش نمیرود.» صادق اوالی هم معتقد است اغلب مدیران فعال در این حوزه فهم درستی از درک آسیبهای اجتماعی ندارند.
او با اشاره به وعدههای انتخاباتی برخی نامزدهای ریاستجمهوری میگوید: «درک نادرست از آسیبهای اجتماعی یعنی هنوز نامزدهای انتخاباتی با افتخار میگویند به زنان خانهدار حقوق میدهیم! بهجای این فقیرپروری بیایند این زنان را توانمند کنند. این رویکرد و نگاه به زنان خانهدار خطرناک است. از این جهت که مردم را به سمت وابستگی به دولتها میبریم. آنها را اینطور بار میآوریم که دستشان را همواره پیش این نهادها دراز کنند.»
حسن موسویچلک هم برای مدیران فعال در حوزه اجتماعی ویژگیهایی متصور است.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به جامجم میگوید: «مدیران اجتماعی باید سه ویژگی مهم داشته باشند. یکی اینکه در حوزه تخصصی آسیبهای اجتماعی صاحبنظر باشند. دوم اشراف به حوزه اجرایی داشته باشند و سوم اینکه فهم سیاستگذاری اجتماعی داشته باشند که متاسفانه فرمان این حوزه همواره در دست کسانی عاری از این ویژگیها بوده است.»
تغییراتی که از آن گریزی نیست
بسیاری از کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند در زمینه آسیبهای اجتماعی کارهای کمی صورت گرفته است. دولت تازه میتواند سرآغازی برای تحول در این زمینه باشد.
صادق اوالی معتقد است دولت سیزدهم باید در حوزه آموزشوپرورش تحولی ایجاد کند چراکه به باور او نظام آموزشی ما هنوز مبتنی بر 50 سال پیش است و هیچ تناسبی با وضعیت روز جامعه ندارد. او میگوید: «هنوز ما باور به نمره داریم و مهارت را فراموش کردهایم. همین یک موضوع باعث ایجاد بخشی از همین آسیبهای اجتماعی است.» حسن موسویچلک هم معتقد است استفاده از ظرفیت آموزشوپرورش در راه پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی بسیار کمککننده است.
او معتقد است دولت باید از تمام ظرفیتهای موجود در این راستا استفاده کند. موسویچلک میگوید: «از مهمترین این ظرفیتها که در اختیار دولت است میتوان به مدارس اشاره کرد. هیچ بستری به اندازه آموزشوپرورش برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی مناسب نیست. در کنار آن باید از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد، رسانهها و انجمنهای صنفی استفاده کرد.» لزوم پیوستهای اجتماعی در قوانین و برنامههای آسیبهای اجتماعی هم از موارد پرتکرار کارشناسان است.
آنها معتقدند هر تصمیم دولت در این حوزه باید با توجه به پیوستهای اجتماعی اجرا شود. چراکه نادیده گرفتن پیوستهای اجتماعی نهتنها باعث پیشگیری نمیشود که در بسیاری از مواقع به افزایش آسیبها منجر میشود. از دیگر تغییراتی که مدنظر آنها قرار گرفته لزوم وجود نظامی برای رصد آسیبهای اجتماعی است.
موسویچلک دراینباره میگوید: «دولت بعدی باید یک نظام دیدهبانی اجتماعی و آیندهپژوهی هم داشته باشد. آسیبهای اجتماعی یکشبه شکلنمیگیرد. دولت هوشمند در این زمینه دولت آیندهنگر است و صبر نمیکند این موضوع به کف خیابان کشیده شود تا با اقدام ضربتی قصد برخورد داشته باشد.»
فرید براتیسده هم معتقد است دولتها در زمینه آسیبهای اجتماعی تا به امروز اقتدار نداشتهاند و تغییر در این زمینه میتواند به بهبود موثر عملکرد فعالیتها بینجامد.
میثم اسماعیلی - جامعه / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد