شاید تا همینجای گزارش، ذهنتان پرکشیده باشد سمت جنوب کشورمان؛ استان خوزستان و تالاب هورش که گور گاومیش ها شده یا شادگانش که ناشاد است یا دریاچه ارومیه که حکایتش را میدانید اما اشتباه نکنید اینها که گفتیم، حکایت این روزهای هورالعظیم و شادگان و دریاچه ارومیه نیست، حکایت تالابی است در پهنه سرسبز و پر آب شمال ایران؛ حکایت تالاب انزلی در استان گیلان که محلیها و فعالان محیط زیست در گفتوگو با جامجم شرایطش را فوق بحرانی توصیف کرده و حتی خبر از مرگ آن میدهند.
آن زمان که پهنه۲۰هزار هکتاری تالاب انزلی حالش خوش بود، هر ساله پذیرای گونههای زیادی پرنده مهاجر از کشورهای همسایه شمالی ایران میشد و ۱۰۰گونه پرنده، ۵۰گونه ماهی و صدها گونه گیاهی را در دل خود جای دادهبود.
وجودش برای ساکنان بومی منطقه پرخیر و برکت بود و زیبایی مسحور کنندهاش گردشگران داخلی و خارجی زیادی را به خود جذب میکرد.
زیستگاه مناسبی برای پرورش انواع ماهی خاویاری بود و سه دسته گیاهان شناور، غوطهور و حاشیهای که در تالاب میروییدند، زیباییاش را دو چندان کردهبودند.
از میان تمام این جاذبهها اما نیلوفر آبی (لاله تالابی) دلربایی دیگری داشت؛ گیاهی با گلهای زیبای بزرگ سرخ و سفید که هرسال آدمهای زیادی برای تماشای شکفتنش مهمان تالاب میشدند و اصلا خیلیها تالاب را «تالاب لاله» صدا میکردند، گرچه این روزها دیگر هیچ نیلوفر آبی در آن دیده نمیشود.
این تالاب زیبا 50سال پیش یعنی در سال۱۹۷۱ و زمانی که ایران به عضویت کنوانسیون رامسر در آمد، آینده روشنتری را تصور میکرد، چراکه ایران متعهد شدهبود با حفاظت و استفاده خردمندانه از تالاب شرایط توسعه پایدار آن را فراهم کند؛ وعده و توافقی که درعمل چندان پایدار نبود،چراکه به جای اجرای طرحهای تداومبخش حیات، آنچه وارد تالاب میشد، انواع فاضلاب صنعتی و شهری و شیرابه زبالههای بالادست به جای حقآبه بود. در کنار ورود سالانه 32میلیون لیتر انواع فاضلاب، زمینهای تالاب کمکم خشکانده و به تصرف کشاورزان و نهادهای دولتی و خصوصی در میآمد. در این میان هجوم گیاهان غیربومی و مهاجم آزولا و سنبل آبی به سطح تالاب هم شیره جانش را میمکید.
سال گذشته و درست همین روزها بود که سومین نشست ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالابهای کشور به ریاست معاون اول رئیس جمهور برگزار شد و در جریان آن، طرح جامع هفتساله احیای تالابانزلی تصویب و به دستگاههای ذیربط ابلاغ شد. قرار بود دستگاههای اجرایی مرتبط، مکلف به پیشبینی منابع اعتباری لازم برای اجرای این طرح در بودجه سنواتی خود باشند اما نه بودجه 2۵۵۸میلیارد تومانی طرح تخصیص داده شد و نه هماهنگیهایی که قرار بود بین دستگاههای دخیل در امر حفاظت و احیای تالاب بهوجود بیاید.
این برهوت همان تالاب است؟!
در ماههای اخیر فعالان و دغدغهمندان زیادی در حوزه محیطزیست، صدای تالاب شدند و عنوان کردند اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، مرگ تالاب حتمی است اما بهتازگی مدیرعامل سازمان مردم نهاد «سرزمین ایدهآل ما» در صفحه اینستای خود ویدئویی منتشر کرد که آه از نهاد همه برآورد.
تالاب که روزی پرآب بود، حالا به پهنهای وسیع و خشک تبدیل شدهبود. پیمان بازدیدی در این صفحه خبر از خشک شدن تالاب داده و نوشتهبود:« تسلیت به مردم گیلان! تالابانزلی مُرد.»
وی درباره وضعیت تالابانزلی و شرایط فعلی این اکوسیستم به جامجم میگوید: متاسفانه برخلاف تمام هشدارهایی که درباره خشک شدن تالابانزلی دادهبودیم، ماجرای دلخراش مرگ آن رقم خورد. البته خشک شدن تالاب اتفاقی نبود که یکشبه رخ دادهباشد و دستگاههای ذیربط سالها بود که از وضعیت بحرانی تالاب خبر داشتند ولی هیچ عزم و همکاری برای بهبود وضعیت این اکوسیستم صورت نگرفت.
دهیار روستای نمونه سقالکسار ادامه میدهد: آن زمان که «سنبل آبی» در تالابانزلی مشاهده شد، فعالان محیطزیست درباره این گیاه مهاجم و تاثیرات مخربی که بر اکوسیستم منطقه دارد، هشدارهای زیادی به مسؤولان دادند و حتی پیشنهاد کردیم با کمک از ظرفیت سازمانهای مردم نهاد، الگوی پاکسازی تالاب «عینک» را در تالابانزلی هم پیاده کنیم ولی متاسفانه هیچکدام از دستگاههای مربوط همکاری نکردند. درواقع قرار بود ۱۲میلیارد تومان برای پاکسازی تالابانزلی از گیاه سنبل آبی تخصیص داده شود که حتی یک ریال از این مبلغ هم تخصیص داده نشد.
تیر خلاص به تالاب با اسکلهسازی
این فعال محیطزیست به ساخت غیراصولی اسکله ( موجشکن) در دهانه تالاب به عنوان یکی از مهمترین دلایل خشکشدن آن اشاره کرده و میافزاید: هرچند طی سالهای گذشته آب دریا پسروی داشت، ولی ساخت غیراصولی اسکله در دهانه تالاب بود که روند تخریب و خشک شدن را سرعت بخشید. ساخت اسکله باعث شد توازن سطح آب شور و شیرین در تالاب به هم بخورد. تقابل آبشیرین تالاب و آبشور دریا باعث به وجود آمدن یک سد طبیعی میشد که از تخلیه آب تالاب جلوگیری میکرد ولی متاسفانه پسروی آب دریا از یک سو و مانعی چون اسکله هم از دیگر سو باعث از بین رفتن این سد طبیعی شده و هرآنچه در فصل بارندگی جمع شده، در فصل گرما تخلیه میشود.
امان از این جنگلتراشیها
مدیرعامل سازمان مردمنهاد «سرزمین ایدهآل ما» جنگلتراشی گسترده در بالادست رودخانههای منتهی به تالاب را نیز مهمترین دلیل افزایش رسوبات ناشی از بارندگی در رودخانهها عنوان کرده و میگوید: طی سالهای گذشته بخش زیادی از جنگلهای گیلان تخریب شده و همین امر سبب شد هنگام بارندگی حجم زیادی از رسوبات و گل و لای از بالادست رودخانه جاری شده و ریخته شدن آنها در تالاب باعث کم عمق شدن آب آن بشود.
به گفته بازدیدی، پسروی آب دریا، ساخت اسکله، کمعمق شدن تالاب به سبب رسوبها و همچنین کاهش بارندگیها در گیلان را که نسبت به سال گذشته ۹۰ درصد کمتر بوده و باعث خشک شدن یا کمآب شدن بسیاری از رودخانههای استان بهویژه رودخانههای منتهی به تالاب شده ،میتوان از مهمترین دلایل طبیعی خشک شدن تالابانزلی عنوان کرد.
بلای بزرگتر؛ اهمالکاری مدیران
البته وی معتقد است آنطور که سوءمدیریت در استان به حیات تالاب ضربه زده، دلایل طبیعی نتوانستهاند مشکلساز شوند.
دهیار سقالکسار در توضیح این سوءمدیریتها میگوید: در شرایطی که آب دریا هرساله و بهطور طبیعی پسرفت دارد، ساخت یک اسکله در دهانه تالاب، نادرستترین کاری بود که میشد انجام داد. این را از آن روی میگویم که تالابانزلی اکوسیستمی در حاشیه دریاست و میزان پسرفت آب دریا بر حجم آب تالاب تاثیر مستقیم میگذارد؛ لذا ساخت غیراصولی این اسکله به تعبیری شاهرگ حیاتی تالاب را مسدود کردهاست.
بازدیدی شرایط تالابانزلی را فراتر از یک وضعیت فوق بحرانی توصیف و تأکید میکند: شاید اگر حجم آب دریای کاسپین بیشتر از شرایط فعلی بود، میشد امیدی به نجات تالاب داشتهباشیم اما متاسفانه دبی آب ورودی از رودخانه ولگا در روسیه به دریای کاسپین نیز پایین آمده و کاهش چشمگیر آب در حوزه آبریز خزر مانع از بالا آمدن سطح دریا شده و به تبع آن نمیتوان چشم امید داشت که وضعیت تالاب تغییر کند.
چندی پیش عبدالرضا کرباسی، دکترای ژئوشیمی زیست محیطی دریایی گفته بود هر ۳۰سال باید یک متر از عمق تالاب کاسته شود، در حالی که در همین بازه زمانی سه متر از عمق تالابانزلی کاسته شدهاست.
این موجشکن باید تخریب شود
محمدرضا محبوب فر / کارشناس محیط زیست و عضو انجمن آمایش سرزمین ایران: یکی از مهمترین علتهای تخریب تالابانزلی، تصرف اراضی ملی در حریم تالاب است. طی ۱۰سال اخیر شاهد پروندههای زیادی به منظور تخریب چند هکتاری تالاب به صورت زمینخواری، ساحلخواری، سدسازی بر سرچشمهها، توسعه مناطق مسکونی، صنعتی و زمینهای کشاورزی به اسم رفع محرومیت بودیم. اما ۳۰درصد خشکی تالاب مربوط به موجشکن جدید انزلی است که با توجیه توریست ایجاد شده و حریم تالاب را تحت تاثیر قرار داده و موجب عدم ورود و خروج آب تالاب شدهاست. با وجود چندین موجشکن قدیمی نباید موج شکن جدید احداث میشد. موجشکن جدید انزلی بدون توجیه اقتصادی و محیطزیستی به صورت غیرقانونی ساخته شده و باید تخریب شود.
متاسفانه این روزها شاهد افزایش چشمگیر مارها در تالاب و شهر انزلی هم هستیم که بخشی از آنها بومی تالاب هستند و از قبل بودهاند اما مارهای غیر بومی به نظر میرسد همراه سنگهایی که از مناطق همجوار برای ساخت موجشکن جدید آوردهشده، وارد تالاب شدهباشند. متاسفانه به دلیل کمشدن حجم آب تالاب و به هم خوردن اکوسیستم طبیعی، تکثیر و زاد و ولد مارهای بومی و غیربومی زیاد شده و اگر تالاب احیا شود، تعداد مارها کم خواهدشد؛ اما با روند فعلی،
عمر تالاب رو به اتمام است و تعداد مارها بیشتر خواهدشد.
مریم قاضی زاده - ایران / روزنامه جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد