به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم ، در این میان میتوانیم به جرات بگوییم ورزش تابلوی موفقیت یک کشور تلقی میشود.
در دولت یازدهم و دوازدهم فارغ از ورزش در بخشهای دیگر هم با چالشهای زیادی روبهرو بودیم. مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که میتوانیم به نوعی آن را به ورزش ربط بدهیم. اینکه میگوییم اگر ورزش حالش خوب باشد بقیه جاها هم حالش خوب است بیجهت نیست. ورزش در دولت یازدهم و دوازدهم آرامش نداشت. همان ابتدا وزیری را انتخاب کردند که سه سال مسؤولیت داشت، از جنس ورزش بود ولی متاسفانه ثابت شد که فقط از جنس خود ورزش بودن دلیل بر موفقیت نیست. پس ما به یک مدیر جامعالشرایط نیاز داریم که بتواند ظرفیتها و آن امکانات و منابع را در مسیر پیشرفت قرار دهد. در پایان دولت یازدهم وزیری را انتخاب کردند که فردی سیاسی بود. فردی که جامعیت لازم را به لحاظ مدیریتی نداشت و فضای التهاب و بدبینی را در محیط ورزش حاکم کرد. هیچ شفافسازی در این دوران نبود و کسی نبود تا پاسخهای لازم را بدهد. فضا، فضای ایجاد تفرقه در مجموعه ورزش بود. وزیری که نگاهش فقط به فوتبال بود و فکر میکرد موفقیت یعنی این. این نگاه به فوتبال جامعه ورزش را به حاشیه برد و حتی ایشان متهم به طرفداری از یک تیم خاص شد. رفتارها و گفتمانها به گونهای رقم خورد که روز به روز این شائبه رنگ و بوی بیشتری به خود گرفت. این نشان میدهد تدبیری در ورزش توسط وزیر نداشتیم. من میخواهم یادآور شوم وزیری میتواند در عرصه ورزش کشور موفق باشد که بتواند (فرض بر دولتی بودن استقلال و پرسپولیس) در یک چارچوب منطقی، با انتخاب مدیرانی کارآمد با عقلانیت و فارغ از فضای پوپولیستی این دو باشگاه را اداره کند. اتفاقی که در دولت یازدهم و دوازدهم نیفتاد. شعارهای پوپولیستی خصوصیسازی (حالا چه مشکلاتی داشت، بماند)جالب اینجاست که آیا با ۱۰ درصد از سهم اسمش خصوصیسازی میشود؟
شما رشتههای دیگر را ببینید. روسای این فدراسیونها فارغ از اینکه ورزشی بودند یا نه یک ناکارآمدی داشتند. اتفاقی که شرایط را پیچیده کرد. الان در آستانه المپیک هستیم. ببینید چه اتفاقاتی در این سالها افتاده که حالا با حدس و گمان باید دنبال مدال در این رقابتها باشیم؟ اینها نشاندهنده این است که فضای ورزش ما تبدیل به یک فضای رقابتی سیاسی شده است و در عین حال افراد واخورده گروههای سیاسی را که از همه جا رانده شدهاند در مسؤولیتهای ورزشی میگمارند. این اسمش تدبیر نیست. اگر مردم از عملکرد دولت رضایت ندارند بر میگردد به اینکه در ورزش خوب نبودیم.
عدم انتخاب افراد سالم و کارآمد به گونهای که در این سالها انجام شده سبب گردید یک سازمان به سمت ناکارآمدی رفته و حاصلش وضع موجود است. در این دولت ما توفیقی به لحاظ کارآمدی ندیدیم. ضمن اینکه فضای آرامش در ورزش حاکم نبود. اتفاقهای رنگارنگ زیادی افتاد و بداخلاقیهای زیادی صورت گرفت. سلطانیفر تنها وزیر پس از انقلاب اسلامی بود که هواداران علیه او موضع گرفتند و شعار دادند. ایشان با موضعگیریهای نسنجیده بستر رفتارهای ضدفرهنگی را ایجاد کردند. شاید اگر کرونا نبود در استادیومهای ورزشی اتفاقهای دیگری علیه وزیر و وزارتخانه میافتاد. مجموع نارضایتیها در ورزش دلیلش این است که نتوانستهایم از این ظرفیت استفاده کنیم. آیا تا به حال این را از خودمان پرسیدهایم که چرا ورزشکاران ما مهاجرت میکنند؟ چرا پناهنده میشوند؟ آیا روسا و سرپرستان فدراسیونها قبل از رفتن با آنها حرف زدهاند؟ تحلیلی پیرامون آنها شکل گرفته است؟ این اتفاقات برگرفته از بیتدبیری و نابسامانی در عرصه مدیریت بدترین دوران ورزش کشور است. به عقیده من وزیر بعدی کار بسیار سختی دارد. ابتدا باید اعتمادسازی و سپس شفافسازی کند. امروز جامعه دچار یک بیاعتمادی است و مردم نگاه خوبی به دولت ندارند. ورزش باید در دولت بعد در اولویت اول قرار بگیرد و حسابی به آن پرداخته شود.
امیررضا واعظ آشتیانی - کارشناس ورزش