اگرچه شاید ضرر و زیان اقتصادی آن قابل مقایسه و در حد و اندازههای خسران مالی صنعت سینما نباشد، اما به دلیل ماهیت زنده بودن هنر نمایش و اجرا، همچون برخی فیلمهای سینمایی از عرضه در پلتفرمها و اکران آنلاین هم محروم بودند و طبیعتا این امکان برای نمایشها فراهم نبود و نیست.
به جز توقف فعالیت و خانهنشینی اغلب اهالی تئاتر که بسیاری از آنها بخت و فرصت حضور در آثار تصویری، سینمایی، تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی را نداشته و ندارند و مشکلات جبرانناپذیر اقتصادی و معیشتی، بحث هزینههای نگهداری سالنها و پرداخت حقوق کارکنان و زیانهای مالی در زمان کرونا هم مطرح است.
این مساله به ویژه درباره تماشاخانهها و سالنهای خصوصی تئاتر شکل بحرانیتر و اسفبارتری به خود میگیرد و بسیاری از این مجموعهها به دلیل ضرر و زیانها و بدهیهای ناشی از تعطیلیهای مداوم در موجهای مختلف کرونا و قرمز شدن پایتخت، در آستانه تعطیلی و ورشکستگی قرار دارند. میدانیم استمرار و بقای تئاتر خصوصی وابسته به گیشه و ارتباط با تماشاگر است و اگر این امکان از سالنهای نمایشی دریغ شود، این مجموعهها با خطر جدی تعطیلی همیشگی مواجه میشوند.
در ضمن همین تعطیلیهای تقریبا هر از گاهی، مخاطبان همیشگی تئاتر را هم همراه اهالی تئاتر، دلسرد و بیانگیزه و بیاعتماد کرده و کمتر نمایش مهمی در این دو سال کرونایی روی صحنه رفته است. به همین دلیل حتی در صورت بازگشایی همیشگی سالنها و ثبات این روند و رخت بربستن کرونا، جلب اعتماد دوباره مردم و آشتی آنها با تئاتر کمی زمانمیبرد.
تعطیلیهای نسبتا همواره تئاتر درحالی اتفاق میافتد که سالنهای سینما باوجود همردیفی در یک سطح از مشاغل و البته با هر کمیت و کیفیتی از مخاطب، معمولا به فعالیت خود ادامه دادهاند.
امان از گل به خودی
مدیر عمارت نوفل لوشاتو، یکی از تماشاخانههای خصوصی در تهران، درباره تعطیلیهای پرتکرار سالنهای نمایشی در پی موجهای کرونا به جامجم میگوید: با اینکه تئاتر هم مثل سینما جزو مشاغل گروه شغلی سطح ۲ شده، اما متاسفانه گاهی آقای قادر آشنا، مدیرکل هنرهای نمایشی مثل آقای استاداسدی به اهالی تئاتر گل به خودی میزند. همین چند وقت پیش و با قرمز شدن پایتخت، او طی مصاحبهای اعلام کرد سالنهای تئاتر تعطیل است. یعنی در شرایطی که سالنهای سینما باز بود و هنوز جلسات ستاد ملی کرونا در اینباره برگزار نشده بود، تئاتر در تعطیلی پیشدستی کرد. به نظرم بهتر است در این موارد تصمیمگیری را به عهده ستادملی مقابله با کرونا بگذاریم.
داوود نامور درباره ضرر این تعطیلیهای هر از گاهی به تئاتر هم توضیح میدهد: از زمان شروع شیوع کرونا تا امروز تقریبا ۱۸ ماه است که تئاتر به دلیل تعطیلیهای تقریبا مداوم، حال و روز خوبی ندارد. در این مدت شاید در مجموع، سه چهار ماه بیشتر تئاتر نداشتیم. وقتی دوستان مسؤول تلاش کردند و تئاتر را از سطح شغلی ۳ به سطح شغلی ۲ آوردند، امیدوار شدیم در شرایط نارنجی هم کارمان را انجام دهیم و خوشحال بودیم که تئاتر تعطیل نمیشود. ولی متاسفانه رعایت نکردن پروتکلها و واکسینه نشدن گسترده مردم باعث شد با پیکهای تازه کرونا رو به رو باشیم و تئاتر مدتی قبل برای بار چندم تعطیل شود. در چنین شرایطی تا بخواهیم تئاتر را به روزگار قدیم و قبل از کرونا برگردانیم و مردم دوباره اعتماد کنند و شاهد جنب و جوش تئاتر و حضور پرشور تماشاگران باشیم، دو سال زمان میبرد. من بعید میدانم تا آخر سال ۱۴۰۱ ما تئاتر سرحال و نمایشهای پرمخاطبی داشته باشیم. اگر هم با بهبود شرایط، فعالیت تئاتر مستمر باشد، باز تا مدتی استرس مردم و استرس گروه و استرس مدیران سالنها را خواهیم داشت.
او ادامه میدهد: مهمتر از همه اینها بحث مالی تئاتر و به ویژه سالنهای خصوصی در زمان کروناست. دوستانی را سراغ دارم که برای تامین هزینه سالنها، اتومبیلهای خود را فروختهاند. من خودم یکی از کسانی هستم که ماشینم را فروختم. دوستانی را سراغ دارم که پول پیش و ودیعه خانه اجارهایشان را خرج سالنهای تئاتر کردهاند تا تئاتر حفظ شود و به فعالیت ادامه دهد. متاسفانه شیوع کرونا و این تعطیلیهای مدام، در برخی تماشاخانهها باعث تعدیل نیرو هم شده است.
عدم حمایت مناسب دولت و اداره کل هنرهای نمایشی هم نقش مهمی در شرایط نابسامان تئاتر دارد. البته وعدههایی مطرح شد و حتی کمکهای ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومانی هم صورت گرفت اما این مبالغ ناچیز کفاف هزینه آب و برق و گاز را هم نمیدهد. در این شرایط، خیلیها ورشکسته و خیلی هم با صاحبخانهها و صاحب ملکهایشان درگیر شدند.
مدیر عمارت نوفللوشاتو، پایان کار دولت را هم در انفعال برخی مدیران تئاتری دخیل میداند و میگوید: متاسفانه در این زمان جابهجایی و انتقال دولت، برخی مسؤولان تئاتری، تئاتر و سالنهای نمایشی را به حال خود رها کردهاند و دنبال تصدی مسؤولیت تازهای هستند. این یک درد بزرگ و یک فاجعه است. یقین دارم برخی دوستان معاونت فرهنگی و معاونت هنری و مدیرکل، اصلا به فکر ما اهالی تئاتر نیستند.
در مجموع فکر میکنم با این اوضاع و احوال تا دو سال دیگر تئاتری وجود نخواهد داشت. این در حالی است که من خیلی آدم امیدواری هستم و همیشه به دیگر دوستان هم امید میدهم. امیدوارم با واکسیناسیون هرچه سریعتر مردم، وضعیت سلامت جامعه پایدار شود و سالنهای نمایشی با ادامه فعالیت، شاهد حضور پرتعداد تماشاگران باشند. اما تا آن روز و در صورت قرمز شدن دوباره وضعیت، امیدوارم مثل دفعات قبلی، اول از همه سالنهای تئاتر را تعطیل نکنند. این تصمیم نشان میدهد ما ضعف مدیریتی داریم. به نظرم کسانی باید در راس مدیریت تئاتر کشور باشند که نسبت به این هنر شناخت داشته باشند.
نامور در پایان میگوید: به دلیل مجموع این شرایط، همه سالنهای تئاتر خصوصی زیر فشار شدید مالی هستند و مدیران بسیاری از سالنها به صاحبان ملک، وعده پرداخت اجاره دادند که محقق نشد و از آنها برای پرداخت اجارهها و بدهیها مهلت گرفته بودند که انجام نشد. حقوق کارمندان و کارگران هم بحث مهمی است که بهدرستی انجام نشده و... تعطیلیهای سالنها، این فشارها و ضرر و زیانها را بیشتر از قبل میکند. ادامه این روند، حتما باعث تعطیلی همیشگی برخی سالنهای خصوصی میشود، کمااینکه در این مدت هم این اتفاق برای یک تماشاخانه افتاد.
سرخوردگی و افسردگی اهالی تئاتر
آبان سال ۹۹ بود که کرونا یکی از سختترین و تلخترین ضربات خود را به پیکر تئاتر خصوصی زد و تماشاخانه تئاتر مستقل تهران به دلیل مشکلات مالی و عدم حمایت، برای همیشه تعطیل شد.
بابک احمدی، روزنامهنگار باسابقه حوزه تئاتر که سابقه همکاری با این مجموعه فرهنگی و هنری را داشت، درباره وضعیت ناگوار تئاتر به ویژه تئاتر مستقل و خصوصی در پی تعطیلیهای هرازگاهی سالنهای نمایشی به جامجم میگوید: سرخوردگی ناشی از شروع چندباره تمرین و قطع دوباره آن، از مهمترین اتفاقهایی است که برای گروههای تئاتری رخ میدهد. نتیجه امر ایجاد اضطراب و عصبیت است، چون اینها به کار خلاقه زندهاند که بعضا برایشان از نان شب واجبتر است؛ اگر نبود اینطور بیهیچ حق و حقوق و قراردادی در بحرانیترین شرایط بهداشت و سلامت دست به کار نمیشدند.
اگر نویسنده میتواند در خلوت به کار ادامه دهد، حضور روی صحنه یا در تمرینهای نمایش برای یک بازیگر حکم تمرینهای فشرده و ضروری یک قهرمان ورزشی را دارد. حتی شاید سختتر؛ چون قهرمان ورزش برای چند مسابقه در سال تمرین میکند، ولی بازیگر تئاتر هرلحظه باید برای حضور در برابر دوربین یا روی صحنه نمایش آمادگی ذهنی و فیزیکی داشتهباشد.
این وضعیت را به تمام فعالیتهای تئاتری تعمیم دهید. در صورت ادامه تاخیر در واکسیناسیون و رویگردانی مدیران از حمایت و برنامهریزی برای جامعه تئاتری، شاهد افسردگی جمعی خواهیم بود. بهخصوص قشر جوان که هم انرژی زیادی برای فعالیت دارد، هم امکانات محدود و هم اینکه هنوز خودش را تثبیت نکرده که بتواند مثل بعضی پا روی پا بیندازد و فردای نامعلوم را انتظار بکشد.
او درباره اتفاقی که در این شرایط برای سالنهای تئاتری رخ میدهد، توضیح میدهد: این تعطیلیها باعث افزایش بدهی، انباشت اجراها و تقاضاها میشود که هم برنامهریزی را سخت میکند و هم خودبهخود به یک فضای تبعیضآمیز دامن میزند. چون مدیران سالنهای خصوصی و... سراغ سادهترین مسیر خواهند رفت؛ حذف گروههای خلاقِ کم شهرت و کم تجربهترِ بدون بنیه مالی به نفع گروههایی با ثروت و شهرت بیشتر.
تمام اینها در سایه بیتدبیری عجیب وزارت ارشاد تبدیل میشود به دیدگاههای بدبینانه تئاتریها نسبت به کل دولت و نه فقط یک وزیر یا وزارتخانه خاص. اینکه سالها و دهههاست گفته میشود تئاتر فرزند سرراهی است، به همین دست برخوردها بازمیگردد. ضمن اینکه هیچ شفافسازی هم در خصوص شیوه هزینه کرد بودجه تئاتر وجود ندارد و باز هیچ روشن نیست چرا وزارت ارشاد برای رساندن بودجه به دست جوانان تئاتر که حق آنهاست، تلاشی نمیکند. در همین مدت یک سالن تئاتر نابود شد و رفت و کک هیچ مدیری هم نگزید.
منظور از شفافیت در هزینهها در همین بازه زمانی کرونا و موقع تعطیلی سالنها به دلیل وضعیت قرمز است. این بودجهها درحالی میآید که سالنهای نمایشی هرچند وقت یک بار و در پی موجهای تازه کرونا تعطیل میشوند و گروهها اجازه کار ندارند. سوال اینجاست که موقع تعطیلی، تکلیف این پول چه میشود و چرا برای آن برنامه ریزی صورت نمیگیرد؟ مدیران تئاتری در کل که غیرشفاف عمل میکنند اما در زمان کرونا این شفاف نبودن خیلی عجیب و غریب است. چرا مدیران این علاقه را دارند بودجه اختصاصی را به خزانه برگردانند؟
بابک احمدی میافزاید: این رفتارها موجب میشود جمعیت پرشماری با صدای بلند بگویند کلیت مدیران بالادستی، تئاتر نمیخواهند اما نکته و تناقض بعدی اینجاست با اینکه انگار تئاتر نمیخواهند و به تئاتر و سرنوشت هنرمندانش که شهروندان این کشورند هم اعتنایی نمیکنند، ولی درعینحال تا دلتان بخواهد نیروهایی برای رسیدگی به امور جاری تئاتر در استخدام دارند! کارمندانی که از ابتدای شیوع ویروس کرونا تا امروز سر موعد حقوق گرفتهاند، آن هم با احتساب تورم و اضافه دستمزد تعیین شده. آنها بیمه دارند، امنیت شغلی دارند، حق مسکن و عائلهمندی دارند و زیر باد کولر به هیچ فعالیتی مشغولند!
این وضعیت در نهایت به تبعیض و شکاف موجود بین دولت و ملت دامن میزند؛ زیرا چه بخواهیم چه نخواهیم تئاتریها بخشی از هستهها و نهادهای کوچک شکلدهنده جامعه بزرگ ما هستند. از همه مهمتر این وضعیت به لحاظ فنی، تئاتر را هرچه بیشتر فقیر میکند و کارگردانها ناچار میشوند بیش از گذشته قید طراح صحنه، لباس، گریم و غیره را بزنند. در یک کلام تبعیض و خشونت ناشی از فقر در تئاتر گسترش مییابد.
نکته دیگر اینکه حتی در این شرایط، زمان اجرای افراد باتجربهتر و قدیمیتر تئاتر مشخص است و آنها نگرانی از بابت اجرا ندارند. این جوانان هستند که هیچ امنیت شغلی ندارند، با اینکه همین جوانها موتور محرک تئاتر ما در این زمان به حساب میآیند و در وضعیت کرونا در خط مقدم اجرا قرار دارند.
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم