ایوب آقاخانی، آینده تئاتر را در گرو نظر و سلیقه مدیران تئاتر در دولت جدید می‌داند

نه به وزیر محافظه‌کار

پیرو گزارشی که درباره وضعیت این روزهای تئاتر و جدال نفسگیر اهالی این حرفه با کرونا تدارک دیده‌ایم و در صفحه ۴ امروز منتشر شده، ایوب آقاخانی کارگردان، نمایشنامه‌نویس و بازیگر با سابقه تئاتر و تلویزیون نکاتی مطرح کرده که فراتر از موضوع شیوع ویروس کرونا و آسیب‌هایی که به تئاتر کشور وارد کرده، مدیریت کلان در تئاتر و سیاست‌های دولت یازدهم و دوازدهم را مورد نقد قرار داده است.
کد خبر: ۱۳۲۹۷۴۲
به اعتقاد آقاخانی، وضعیت امروز تئاتر صرفا نتیجه همه‌گیری کرونا نیست و مشکلات عمیق‌تری، وضعیت فعلی را ایجاد کرده که بخش اعظم آن به مدیریت تئاتر و بخشی هم به خود اهالی تئاتر و فعالان این عرصه مرتبط است. البته او پیشنهادهایی برای دولت آینده را نیز به این توضیحات ضمیمه کرده که در ادامه می‌خوانید.

وضعیتی که نزدیک به دو سال در تئاتر کشور تجربه می‌کنیم، استثنایی اما کاملا مورد توقع است. راستش اصلا قرار نبوده جز این باشد. با این شکل از تدبیر و مدیریت فرهنگی، در عرصه‌های مختلف به‌خصوص در حوزه تئاتر اصلا نباید سرنوشت دیگری برای تئاتر متصور می‌شدیم. واقعیت این است ما تئاتری‌ها داریم کاهلی می‌کنیم و در طرح مطالباتمان محافظه‌کار هستیم. بنابراین نمی‌توانیم توقع زیادی داشته باشیم.

این روزها وضعیت تئاتر مثل تمام شهر تهران از نظر رنگ‌بندی، قرمز است. مگر نه این‌که قرار است فقط مشاغل درجه یک به فعالیتشان ادامه بدهند، چرا تمام پاساژها باز هستند، تمام رستوران‌ها و مراکز خرید و هر جای دیگری که فکرش را بکنید. همه چیز مانند دوران پیش از شیوع کروناست، جز تئاتر که سالن‌هایش تعطیل شده.
از من بپذیرید که این قضیه یک شوخی کاملا وقیح و بی‌نمک است و خنده ندارد. درد اینجاست نه اهالی تئاتر و نه خانواده تئاتر بلکه متصدیان امر، مطالبات خود را درست مطرح نکرده‌اند یا اگر کرده‌اند لابد از رستوران‌داران، فعالان بازار و مراکز خرید و... ضعیف‌تر عمل کرده‌اند، چون اسفند سال ۹۸ وقتی همه جا تعطیل شد، هیچ مجتمع تجاری نبود که باز باشد اما حالا همه باز هستند، آن هم در شرایطی که سویه دلتای ویروس کرونا خیلی نافذتر و کاراتر در شهرها گسترش پیدا کرده است. از اسفند سال ۱۳۹۸ این اولین بار نیست که سایر مشاغل به فعالیت خود ادامه می‌دهند و تئاتر همچنان تعطیل است! چرا؟ فقط تئاتر باید تعطیل باشد؟

حرف من این نیست که سالن‌های تئاتر باز شوند، چون من هم معتقدم باز شدن سالن‌های تئاتر در این شرایط خطرناک است. سوال روشن من این است: چه اتفاقی می‌افتد که حقوق ما تئاتری‌ها فراموش می‌شود؟ چه اتفاقی می‌افتد که ما آن کسانی هستیم که باید تعطیل کنیم و اگر تعطیل نکنیم باید جریمه بشویم اما بقیه صنوف جریمه و بایدها و نبایدها را تحمل نمی‌کنند. چه اتفاقی می‌افتد که تئاتر در چنین موضع بله‌قربان‌گویی حاد قرار می‌گیرد؟

آیا جز این است که مسؤولان و متصدیان امر در طرح مطالبات اهالی تئاتر محافظه‌کاری کرده و می‌کنند؟ بدون تردید همین است. صادقانه بگویم خیلی برای تماشاخانه‌های خصوصی دغدغه ندارم برای این‌که بسیاری از آنها در روزگار اقتدار دغدغه خانواده تئاتر را نداشتند. برای تئاتر خصوصی، شبی فلان رقم اجاره گرفتن از یک نمایش، مهم‌تر از آن بوده که ببینند آیا تئاتر آنقدر فروش دارد که بتواند اجاره‌ بهای مورد نظرشان را بپردازد یا نه. تماشاخانه‌های خصوصی برای من مساله نیست. چه اشکالی دارد که شرایط خوبی ندارند، مثل هر تجارت دیگری متضرر شده‌اند و اگر حیاتشان به خطر افتاده می‌توانند تغییر ماهیت بدهند. بسیاری از این سالن‌ها و تماشاخانه‌های خصوصی تصورشان این بود که وارد بازار شده‌اند. متوجه نبودند که دارند در حوزه فرهنگ فعالیت می‌کنند. این دیدگاه اصلا شخصی نیست چون هیچ‌کدام از تماشاخانه‌های خصوصی با شخص من برخورد بازاری نداشتند. بنابراین آنچه می‌گویم مساله شخصی نیست، بلکه غمخواری با آن دسته از اهالی تئاتر است که برخورد تجاری با آنها شده است. به عبارت دیگر، جنس برخورد تماشاخانه‌های خصوصی با اهالی تئاتر خیلی قابل دفاع نبود که امروز برایشان غصه بخورم. اما غصه کم شدن تعداد سالن‌های خصوصی را می‌خورم، غصه کم شدن امکانات سخت‌افزاری تئاتر را می‌خورم و قطعا این خسارت است. می‌شود درباره فرهنگ مدیریت این سخت‌افزارها، سطرها و ساعت‌ها حرف زد.

تعداد نمایش‌ها مثل سالن‌های نمایش با شیوع کرونا به حداقل رسیده است و هیچ راهی برای برون‌رفت از این بحران وجود ندارد جز این‌که واقعا مسؤولان حوزه تئاتر، دغدغه تئاتر داشته باشند. من فکر می‌کنم الآن مسؤولان ما دغدغه تئاتر ندارند، تئاتر مساله آنها نیست.

اگر از هر مسؤولی بپرسید آیا به تئاتر فکر می‌کنند یا نه، قسم می‌خورند که فکر می‌کنند، برایشان مهم است، بسیار وقت گذاشته و برای تئاتر دوندگی کرده‌اند. البته که راست می‌گویند اما مسؤولان ما در مسیر نگاه خودشان و جنسی که به تئاتر فکر می‌کنند، می‌دوند. برای همین است که نتیجه دوندگی آنها را درک نمی‌کنیم؛ چون مشکل تئاتر ما فراتر از این نگاه‌های سلیقه‌ای است. تا وقتی مسؤولان فرهنگی کشورمان دغدغه تئاتر به معنای اخص کلمه نداشته باشند و به تناسب آن حرکت نکنند، بعید است به نتیجه برسیم.

تجربه سالیان گذشته نشان داده تجربه و رفتار تئاتری‌ها اصلا تعیین‌ کننده نیست. انگار باید کسی که به غلط یا درست با نام مسؤول این خانواده جلوی صف ایستاده، تغییر رویه بدهد تا اتفاقات بزرگ‌تری رخ بدهد. بدون تغییر رویه هیچ اتفاق چشمگیری نخواهیم دید. با قاطعیت می‌گویم امسال منتظریم ببینیم چه کسی وزیر ارشاد می‌شود. یعنی  کسی که تصدی وزارت ارشاد را به عهده می‌گیرد، بیشتر در سرنوشت تئاتر تاثیر دارد تا رفتار خود تئاتری‌ها و این رنج بزرگی است که سال‌هاست تحمل می‌کنیم.

وقتی وزیر ارشاد مانند وزیر کنونی، ملاحظه‌کار و محافظه‌کار باشد، اتفاقی که برای فرهنگ و هنر به‌ خصوص در تئاتر رخ می‌دهد، چندان قابل دفاع نیست و خیلی به ارتفاع پرواز چشمگیری دسترسی پیدا نمی‌کنیم. آنچه برای تئاتر اهمیت دارد این است که مسؤولان ما به تئاتر بهتر فکر کنند، برای تئاتر دغدغه داشته باشند و سوال این است آیا این احتمال وجود دارد برای مسؤولان، تئاتر دغدغه شود؟ به باور من پاسخ این سوال مثبت نیست در نتیجه ناامیدم چون به این برداشت رسیده‌ام که مسؤولیت‌های این حوزه بین افرادی تقسیم می‌شود که یا تئاتر را نمی‌خواهند و فقط به این نخواستن اعتراف نمی‌کنند یا اگر تئاتر می‌خواهند، فقط تئاتری می‌خواهند از جنس سلیقه خودشان باشد. این‌که جنس خواسته آنها با جنس خواسته اهالی تئاتر منطبق می‌شود یا نه، مقوله‌ای است در حوزه سلام و صلوات و دعا و دخیل بستن.

امیدوارم دولت سیزدهم بر خلاف دو دولت پیشین به‌جد دغدغه فرهنگ و هنر داشته باشد. دولت‌های پیشین درباره‌اش حرف می‌زدند اما دغدغه جدی نداشتند که اگر جدی بود، ما اهالی تئاتر باید پیش از همه نتیجه‌اش را احساس می‌کردیم که نکردیم. آیا دغدغه دولت سیزدهم فرهنگ خواهد بود؟ مثل همیشه ادعا همین است اما در عمل باید دید چه می‌شود. واقعا امیدوارم تئاتر در دوره پیش‌رو بتواند نفسی بکشد.
 
گروه فرهنگی / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها