آغاز به کار هر رئیسجمهوری میتواند نقطهعطف تازهای برای هر کشور باشد و رسانههای مختلف با رویکردهایی متفاوت آن را پوشش میدهند و به آن میپردازند.
فارغ از بحثهای حزبی و جناحی، آنچه بیشتر اینجا اهمیت دارد، بحث مقام و جایگاهی است که دستکم قرار است برای چهارسال تصمیمات مهم اجرایی برای مردم بگیرد اما سینمای ایران در هیچ دورهای اهمیت و اعتبار چندان ویژهای برای رئیسجمهور قائل نبوده و در یک رفتار حب و بغضی شاید ناخواسته، تقریبا همانطور با رئیسجمهورها رفتار کردند که رئیس قوه مجریه با سینما تا کردهاست! بیشترین ارتباط سینما و رئیسجمهور در دولتهای مختلف، بار صنفی و حرفهای داشته و از کانال وزارت ارشاد و معاونت و بعدها سازمان سینمایی بودهاست اما اینکه سینما فارغ از این مناسبات و انتظارات به حقی که برای بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی خود از دولتها دارد، چندان به رئیسجمهور به عنوان سوژه و موضوعی برای روایت سینمایی و فیلمها نگاه نمیکند.
دستکم تاکنون اینطور بود و سینمای ایران هیچ فیلمی با محوریت یکی از رئیسجمهورهای تاریخ خود - طبیعتا همگی متعلق به دوره بعد از انقلاب اسلامی-نساخته و اگر هم مواردی بوده، جزئی و حاشیهای بوده و حضور رئیسجمهورها در حد نام و اشاره و صحنههایی مختصر و در حاشیه قصهها و شخصیتهای دیگر بودهاست. این درحالی است که همه رئیسجمهورهای ایران، ظرفیت دراماتیک و جذاب فراوانی برای ساخت فیلمهای سینمایی و ارتباط تاثیرگذار با مخاطبانی گسترده دارند.
حتما بخشی از قصور و کمکاری در زمینه فیلم نساختن درباره رئیس جمهورهای ایران به خود سینماگران برمیگردد و باید این عدم تمایل را مورد تحلیلوبررسی قرار داد. این انفعال و بیمیلی البته فقط محدود و منحصر به رئیسجمهورها نیست و متاسفانه بیارادگی کلی سینمای ایران نسبت به مفاخر و چهرههای تاثیرگذار تاریخ قدیم و معاصر هم مشهود است اما اینکه توپ همه تقصیرات در این زمینه را به زمین سینما بیندازیم، غیرمنصفانه است.
قطعا در این چهل و اندی سال، فیلمسازانی بوده و هستند که با علم به ظرفیت بالقوه رئیسجمهورهای ایران خواستهاند فیلمی بسازند اما خط پررنگ قرمز و ملاحظات رسمی دست و پای آنها را بسته و درنهایت باعثشده کارگردانهای علاقهمند به سوژههای سیاسی، قید ساخت فیلم دراینخصوص را بزنند.
فضای سیاسی کشور در همه این سالها ملتهب و مملو از حاشیه و تناقض و سوءتفاهم بوده و کمتر امکان گفتمان راحت و بیرودربایستی و نقد منصفانه وجود داشتهاست.
در چنین موقعیتی که حتی خود سیاسیون امکان طرح مسائل و دیدگاههای خود را ندارند یا سعی میکنند از اظهارنظری صریح و صادقانه خودداری کنند و تعارفات مرسوم را ترجیح میدهند، چندان مجالی برای روایت سینمایی وجود ندارد و خطوط قرمز و ملاحظات و محدودیتها مدام به فیلمسازان چشمک میزند و آنها را از سراغ این موضوعات رفتن و فیلمسیاسی ساختن بازمیدارد.
به فرض اگر هم خود رئیسجمهور وقت یا روسایجمهور قبلی و اطرافیان و نزدیکان آنها، با ساخت فیلم و فیلمهایی درباره زندگی و دوران ریاستجمهوری خود موافقت کنند، روند نظارت مدام بر فیلمنامه، اجازه ذوق و خلاقیت چندانی به فیلمنامهنویس و کارگردان نمیدهد و شوراهای صدور مجوز ساخت و نمایش هم، با تردیدها و ملاحظات خود با آثار مرتبط در این زمینه روبهرو میشوند.
تازه در صورت طی همه این مراحل و تایید احتمالی هم نمیتوان واکنشهای رسمی و غیررسمی موقع اکران فیلم را هم پیشبینی کرد و با سوءتفاهمهای همیشگی در فضای سیاسی، بعید است که فیلم در نمایش عمومی جان سالم به در ببرد و حاشیه و جنجالی درباره آن ایجاد نشود.
در این میان باید به تواضع و فروتنی برخی روسایجمهور هم اشاره کرد که احتمالا به ساخت فیلمی درباره خود رضایت ندادهاند، چه در زمان تصدی این مسؤولیت مهم و چه بعد از آن. مورد مهم دیگر اینکه در همان فضای ملتهب سیاسی، بهجز رئیسجمهورهای دوم و سوم، تا اینجا رئیسجمهورهای ایران چندان عاقبتبخیر نشدند و خیلی نمیتوان متفقالقول از آنها به نیکی یاد کرد.
در چنین فضایی، تکلیف سینما هم در مواجهه با این افراد مشخص نیست و کمتر فیلمسازی جرات میکند برای ساخت فیلم سراغ این چهرهها برود. چون هر سمت و سو و گرایش او میتواند با مخالفت همراه شود. اما جالب اینجاست که حتی درباره اولین رئیس جمهور ایران، ابوالحسن بنی صدر هم که ماهیتش مدتهاست مشخص شده و در موضع رسمی و جامعه هم درباره او تقریبا اتفاق نظر وجود دارد اقدامی جدی نشده و فیلمی با محوریت و موضوعیت او نداریم و تنها در چند فیلم بهطور مختصر و گذرا به نقش او اشاره شدهاست.
ابوالحسن بنی صدر: همین که شخصی اولین رئیسجمهور یک کشور باشد، به خودی خود موضوع جذابی برای یک روایت سینمایی است.
تخیل و روایتهای مبتنی بر واقعیت که او موقع قرار گرفتن در این موقعیت چه حس و حالی داشته، مهیج و سینمایی است، آنهم بعد از یک دوره طولانی که پادشاهی در این کشور حاکم بود و حالا در نخستین تجربه جمهوریت، چه مسؤولیت سنگین و خطیری بر عهده او گذاشته شدهاست.
مواجهه با جنگ تحمیلی و مواضع بحثانگیز و استیضاح او توسط مجلس شورای ملی و عزل از مقام ریاستجمهوری و همراهی با سازمان مجاهدین خلق، آن شکل خروج از ایران با شمایلی متفاوت و... همگی از نقاط دراماتیک زندگی و دوران مسؤولیت بنیصدر است که ظرفیت بالایی برای روایت سینمایی دارد اما در چند فیلم آن هم بهصورت مختصر و پراکنده، اشاراتی به او میشود، همچون ماجرای نیمروز و لباس شخصی.
محمدعلی رجایی: شخصیت و شیوه زندگی و شهادت شهید رجایی، بسیار مستعد یک روایت سینمایی جذاب است. دوره تنها 28 روزه او بهعنوان رئیسجمهور و بعد هم ماجرای شهادت شهید رجایی، به ظرفیتهای این روایت میافزاید.
همچنین مسؤولیت او بهعنوان نخستوزیر بنیصدر هم بار دراماتیک ویژهای دارد و میتواند تنشها و اختلافنظرهای این دو نفر را هم به قصد تقویت درام به کار گرفت. شخصیت شهید رجایی نه بهعنوان نقش اصلی اما در چند فیلم و سریال همچون ماجرای نیمروز و راز ناتمام، مورد استفاده و اشاره قرار گرفتهاست.
سید محمد خاتمی: شخصیت و فراز و نشیبهای مختلف زندگی و مسؤولیتهایسیاسی خاتمی، قابلیت تبدیلشدن به فیلمی پرکشش را دارد. ضمن اینکه حضورهای جهانی خاتمی و بحث گفتوگوی تمدنها که توسط او در دوران ریاستجمهوری مطرح شد، حتی میتواند کنجکاویهایی خارج از مرزهای کشور را هم درباره ساخت فیلمی درباره او ایجاد کند.
با پیروزی خاتمی در انتخابات سال 76، فضای جامعه بهویژه فرهنگ و هنر و همچنین سینما تغییر کرد که تاثیرات آن غیرقابل انکار است. با این حال حتی این سابقه و پشتوانه هم باعث اعتنای جدی سینما به این شخصیت پیچیدهسیاسی نشدهاست.
تنها شاید بتوان به فیلم کمدی «نان، عشق و موتور 1000» به کارگردانی ابوالحسن داوودی اشاره کرد که ارجاعات بانمکی به حضور رئیسجمهور وقت یعنی خاتمی داده میشود.
در پایان فیلم، ارشک (سپند امیرسلیمانی) و داریوش (رضا آحادی) که از دست آدمربایان فرار کردهاند و کنار جاده هستند، به یک کارناوال اسکورت و موتور 1000 برمی خورند. در لیموزین مشکی برای کمک و سوارکردن آنها باز میشود و وقتی ارشک خودش را برای تشکر به ماشین میرساند، با رئیسجمهور ایران مواجه میشود.
برای همین با تعجب میگوید: «ئه! آقای خاتمی» و دوان دوان میرود تا این تعجب و ذوقزدگی را به دوستش هم منتقل کند.
اکبر هاشمی رفسنجانی: مرحوم آیتا... رفسنجانی که دو دوره پیاپی ریاستجمهوری ایران را برعهده داشت، یکی از بانفوذترین شخصیتهایسیاسی تاریخ ایران بود و از همین منظر بسیار قابلیت پرداخت و روایت سینمایی را دارد.
آشنایی با حضرت امامخمینی (ره)، مبارزات او در دوران پیش از انقلاب، دستگیری و زندانیشدن در دوران حکومتپهلوی، چند ترور نافرجام، حضورش در دوران سازندگی پس از جنگ، جریان اصلاحات و تصمیمهای متفاوت در دورههای بعدی فعالیتسیاسی که با واکنشهای مختلف روبهرو شد، زندگی خانوادگی و... جملگی میتوانند در یک فیلم سینمایی جذاب روایت شوند اما تا اینجا تنها از بخش بسیار ناچیزی از این ظرفیت در برخی آثار نمایشی همچون راز ناتمام و منصور استفاده شدهاست.
رهبر معظم انقلاب: حضرت آیتا... سیدعلی خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی، بهعنوان سومین رئیسجمهور ایران، ظرفیتهای ویژه و بالایی برای روایت سینمایی دارند اما ترکیب احتمالا خودداری ایشان از ساخت فیلمی مرتبط و ملاحظات رسمی، باعث شده تاکنون این اتفاق رخ ندهد. آشنایی با شهید نوابصفوی در دوره نوجوانی، آشنایی با حضرت امامخمینی(ره) و تاثیرپذیری از امام و کسب روحیه انقلابی، مبارزات ایشان در سالهای پیش از انقلاب، دستگیریها و تبعید در دوران حکومت پهلوی، جانبازی در پی اقدام تروریستی گروه فرقان، دوران ریاستجمهوری و ... نشان از ظرفیت بالای روایت سینمایی و حتی تلویزیونی دارد. اما به دلایل مختلف این اتفاق تاکنون نیفتاده و تنها در برخی آثار چون ماجرای نیمروز و معمای شاه و منصور، به رهبری اشاره شدهاست.
محمود احمدی نژاد: اگر قبلا به ظرفیتهای سینمایی شخصیت ششمین و هفتمین رئیسجمهور ایران کمی شک داشتیم، حالا و با حضورهای پرحاشیه سالها و ماههای اخیرش آن تردیدهای اندک هم از بین رفته و به یقین تبدیل شدهاست.
بحث ادعای شرکت در تسخیر لانهجاسوسی آمریکا در اوایل انقلاب، مسؤولیت به عنوان استاندار اردبیل و شهردار تهران، انتخابات ریاستجمهوری سال 84، ماجراهای انتخابات ریاستجمهوری سال88 ماجرای تعطیلی خانهسینما در زمان مسؤولیت او، سفرهای استانی، حضورهای خارجیاش به ویژه در آمریکا و سازمان ملل، دستگیری و محاکمه برخی دولتمردان همراه او، دیدگاههای مختلف و حاشیهساز در دوران ریاستجمهوری و بعد از آن و حضور برای همین انتخابات ریاستجمهوری اخیر، مستعد یک فیلم سینمایی پرتماشاگر است.
منتها حتما فیلمسازان با ملاحظاتی جدی در این خصوص روبهرو خواهندشد و حواشی پیرامون شخصیت دکتر احمدینژاد، ناخودآگاه دامن فیلمهایی در این خصوص را هم خواهدگرفت. وقتی مشکلات فراوانی برای فیلمی چون «تلفن همراه رئیس جمهور» پیش میآید که صرفا درباره سیمکارت خاموش سالیان قبل احمدینژاد است، فکر میکنید چه سرنوشتی در انتظار فیلمی با محوریت اوست؟
حسن روحانی: روحانی در زمان هشت سال ریاستجمهوریاش، به قدری با مشکل و ماجرا روبهرو بود که بتوان فیلمی جذاب از آن درآورد. از همین آخر شروع کنیم: اوضاع اقتصادی ناامیدکننده، اعتراضات مردمی در پی قصور و ناتوانی دولت، بحران جهانی کرونا، قیمت دلار و تحریمهای جهانی، مذاکرات هستهای و برجام و... همین خط را بگیرید و به عقب برگردید تا به ظرفیت دراماتیک و البته نه چندان ناخوشایند دولتهای دوازدهم و یازدهم برسید. هنوز خبری از ساخت فیلمی با محوریت ریاستجمهوری روحانی نیست، ولی در این میان میتوان به فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا اشاره کرد که نگاه اعتراضی به عملکرد دولت او در بستر جذابی روایت میشود.
به ویژه در اوایل فیلم که هلیکوپتر رئیسجمهور به دلیل نقص فنی در مزرعه پنبه قهرمان فیلم مینشیند و پیام استعاریاش را به مخاطب منتقل میکند.
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد