دود یا از خیابان به خانهات آمده یا همسایه اول صبح ماشینش را در پارکینگ روشن کرده و دود روغن و بنزین نیمسوختهاش همه آپارتمان را گرفته.
بیرون در میان خیابانها و اتوبانها، هزاران ماشین زیر آفتاب داغ تابستان در ترافیک ورم کردهاند و به آهستگی حرکت میکنند.
بوی دود از راه کولر ماشین داخل میآید و حالت را بد میکند و تو این حال را که هر لحظه بدتر میشود باید برسانی به محل کار و یک روز کامل کار کنی و بعد شب همین ترافیک را طی کنی و به خانه برسی. خانهای که هر چهقدر هم تلاش کنی آن را به مکان مناسبی برای استراحت تبدیل کنی باز هم یک جای کار میلنگد.
تلویزیون را روشن میکنی یک شبکهای دارد زندگی روستایی و آرامشش را نشان میدهد. اینستاگرام هم چند رفیق و دوست مجازی مدام عکس به اشتراک میگذارند و زیباییهای زندگی روستایی را یادآوری میکنند و بعد از چند روز تو تصمیم میگیری از شهر به روستا مهاجرت کنی و این زندگی بیدر و پیکر شهری را رها کنی برای خودش تا هر روز بیریختتر شود و تو بروی در کنج یک روستا برای خودت زیستن در آرامش را تجربه کنی. اما یک سؤال و آن اينکه آیا روستانشینی به همان راحتی است که تلویزیون نشان میدهد و عکسهای آن را به رخ میکشد؟ با جواد قارایی که بهواسطه مستند ایرانگرد تقریبا همه ایران را گشته و مهدی گوهری که بهواسطه گردشگری با دوچرخه، مردم او را میشناسند و مدتی است در روستا ساکن شده، همصحبت شدم تا درباره زندگی در روستا برایمان بگویند.
جواد قارایی: دوام آوردن؛ مسأله این است
جواد قارآیی میگوید: واقعیت این است که زندگی در روستا چندان هم آسان نیست و تفاوتهای اساسی با زندگی که در سریالها و فیلمها از آنجا نشان داده میشود، دارد. افرادی میتوانند در روستا دوام بیاورند و زندگی کنند که روحیه خستگیناپذیری داشته باشند. برخی برای دوران بازنشستگی زندگی در روستا را انتخاب میکنند که به نظرم بهترین گزینه است. اما کسانی که میخواهند به روستا مهاجرت کرده و در آنجا کسب و کار راه بیندازند و مخارج زندگی خود را از کار در روستا تامین کنند باید همه جوانب را بسنجند و بیگدار به آب نزنند. روستاهایی برای سکونت مناسب هستند که آب، برق، گاز و جاده داشته باشند. روستاهای صعبالعبور که امکانات اولیه زندگی را ندارند برای کسانی که از شهر به روستا مهاجرت میکنند، مناسب نیست چون دوام آوردن در این شرایط برای افرادی که زندگی راحتی را در شهر تجربه کردهاند، دشوار است. برخی استانها، روستاهای خوبی برای اقامت دارند، استانهای آذربایجانغربی، شرقی، گیلان، مازندران، کردستان و گلستان بهدلیل جغرافیا و شرایط خوب آب و هوایی، روستاهای آباد و با امکانات خوبی دارند اما روستاهای استانهای خراسانجنوبی، کرمان، بوشهر و سیستان و بلوچستان بهدلیل جغرافیا و خشکسالی امکانات کمتری دارند و نمیتوان به روستاهای این استانها مهاجرت کرد چرا که بومیهای خود این مناطق هم زندگی سختی را سپری میکنند. بهنظرم قبل از مهاجرت به روستا و زمانی که فردی تصمیم به مهاجرت میگیرد باید تحقیقات زیادی در این زمینه انجام دهد. تحقیقات میدانی یکی از بهترین گزینههاست. این را هم اضافه کنم که ارتباط برقرار کردن با مردم محلی یکی از مهمترین گزینهها برای اقامت در روستاست که راه و روش خاص خود را دارد. تجربه ثابت کرده که انتخاب روستا برای زندگی بهتر است در درون استانی باشد که فرد متعلق به آنجاست؛ چون هم با فرهنگ زیستی و آداب معاشرت آن استان آشناست و هم با شرایط اقلیمی و بهتر میتواند با شرایط کنار بیاید و برای راهاندازی کسب و کار هم موقعيت بهتری دارد چون هم منطقه و نیازهایش را میشناسد و هم بهتر میتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و کالای تولیدی خود را بفروشد. زندگی در روستا بر محور تولید است و باید از طریق کشاورزی، دامداری و باغداری محصول تولید کرد و آنها را به فروش رساند و امورات زندگی را گذراند. بنابراین نباید با این تصور به روستا مهاجرت کرد که چون زندگی ارزانتر است پس نیاز به کار نیست و میتواند در آرامش و آسایش زندگی کرد. باز هم تاکید میکنم زندگی در روستا اصلا آسان نیست.
مهدی گوهری: بیگدار به آب نزنید
گوهری بر این باور است که زندگی دائم در روستا با زندگی موقت و تفریح و استراحت در روستا تفاوت دارد. او میگوید: همه ما به استراحت و آرامش نیاز داریم بهخصوص زمانی که از زندگی شهری خسته و فرسوده شدهایم. روستا برای کسانی که در کنار طبیعت، آرامش پیدا میکنند و در ارتباطگیری با طبیعت راحت هستند، بسیار عالی است. اقامت موقت در روستا مثل مُسکنی است که حال ما را برای ادامه زندگی در شهر خوب میکند اما مهاجرت و اقامت دائم در روستا یک تصمیم بزرگ است که باید همه جوانب آن را سنجید. برای کسانی که در شهر زندگی کردهاند، زندگی روستایی برای مدت طولانی کار آسانی نیست. زندگی در روستا یعنی تلاش برای زیست چون روستا مثل شهر نیست که همهچیز در دسترس باشد. باید روی پای خودت بایستی و بسیاری از کارهایت را به تنهايي انجام دهی. اگر وسایلت احتیاج به تعمیر پیدا کنند باید خودت دست به کار شوی. دیگر شرایط غذای فستفودی را نداری و باید خودت غذا بپزی، از اسنپ و رفت و آمد ساده و بیدردسر هم خبری نیست. همه اینها یعنی باید روحیه مقاومی داشته باشی تا بتوانی در روستا طاقت بیاوری. الان بیشتر روستاها، خانههایی برای اقامت دارند که به آنها بومگردی میگویند و شرایط خوبی هم دارند. به نظرم اگر کسی تصمیم به زندگی در روستا را دارد، بهتر است روستا و منطقه را انتخاب کرده و برای مدتی در این خانههای بومگردی اقامت کرده و تحقیق کند و اصلا ببیند، روحیه زندگی در روستا را دارد یا نه. زندگی واقعی در روستا با تصاویر کارتپستالی که منتشر میشود، تفاوت اساسی دارد و باید خودت این زندگی را تجربه کنی تا ببینی به اصطلاح چند مرده حلاجی. اقتصاد و شرایط کسب و کار یکی از مهمترین گزینههایی است که باید آن را بسنجی و ببینی آیا میتوانی در روستا کسب و کاری راه بیندازی که از طریق آن امرارمعاش کنی یا نه. اقتصاد روستا به اندازه اقتصاد شهر پایدار نیست و اما و اگرهای زیادی دارد. اینترنت یکی از امکاناتی است که زندگی در روستا را از هرنظر راحتتر میکند اما باید توجه کرد که اینترنت گوشی معمولا در روستاها آنتن نمیدهد و اینترنت مخابرات هم گاهی هست و گاهی نیست. زندگی در روستا بسیار خوب است اما اگر تصمیم به مهاجرت دائم دارید بهتر است همه جوانب را بسنجید.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد