وقتی نام احمد معظمی شنیده میشود، ناخودآگاه مخاطب به یاد سریال اپیزودیک «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» میافتد، زیرا او بیش از ۱۰۰ و اندی از اپیزودهای این مجموعه را ساخته بود. البته او تله فیلمهای زیادی هم ساخته است اما در سالهای اخیر به سمت سریال سازی حرکت کرده و علاوه بر پرداختن به مضامین اجتماعی سراغ موضوعات امنیتی هم رفته است و مجموعههای امنیتی ـــ اجتماعی میسازد. از کارهای اخیر او میتوان به سارق روح، ترور خاموش، خانه امن و... اشاره کرد و حالا او در تازهترین دستپختش سراغ یک موضوع اجتماعی خاص دیگر رفته که ماحصل آن سریال سرجوخه است.
شما در سالهای اخیر به سراغ سوژههای اجتماعی خاص رفتید و نتیجه آن سریالهایی همچون خانه امن، سارق روح، ترور خاموش و ... شده است و حالا این شبها سرجوخه را روی آنتن دارید که مخاطبان بسیاری هم توانستید جلب کنید. این موضوع دغدغه شماست که گرایش به کارگردانی آثاری از این دست دارید یا اینکه تصادفی پیش آمده است؟
نمیتوانم بگویم تصادفی بوده، چون من گونه اجتماعی را دوست دارم و دستمایه ساخت همه آثاری که تا به امروز کارگردانی کردهام، مسائل مبتلا به جامعه بوده است. در سالهای اخیر ژانر اجتماعی خاص را تجربه کردهام که نه تنها برایم متفاوت است، بلکه متوجه شدهام مخاطبان تلویزیون هم چنین گونهای برایشان جذاب است و علاقهمند به تماشای چنین آثاری هستند.
یکی از عوامل جذابیت در این آثار، قرار دادن صحنههای هیجانانگیز است که مسلما مخاطبان در دیگر کارها کمتر دیدهاند. در مجموع به سراغ سوژههایی از اجتماع میروم که از دل جامعه بیرون آمده است و مابهازای آن را در اجتماع میبینیم.
ولی برخی کارگردانان علاقهمند هستند کارهای سریع و با دردسر کمتر را بپذیرند که حساسیتی نسبت به کارشان وجود نداشته باشد؟
واقعیت این است که من علاقهای ندارم سراغ قصههای نخنما شده بروم که البته نظیر آن را در سینما، نمایش خانگی و حتی در تلویزیون میبینیم. گرچه برای دست گذاشتن روی قصههای خاص اجتماعی، حساسیت وجود دارد اما وقتی خط داستان نو باشد و از ذهن خلاق تراوش پیدا کند، مسلما منجر به نتایج خوبی هم میشود.
حسین امیرجهانی، نویسنده سریال سرجوخه کارهای قبلی من را دیده بود، با هم جلساتی برگزار کردیم و به تعامل رسیدیم که روی چنین سوژهای کار کنیم که تا بهحال کار نشده است.
البته ساخت چنین آثاری سختیهای خودش را دارد، زیرا هم پیچیده و دشوار است و هم اینکه کمتر سازندگان به سراغ چنین موضوعاتی میروند اما من دوست دارم کارگردانی آثاری را بهعهده داشته باشم که من را به چالش دعوت کند و خوشبختانه در سالهای اخیر این اتفاق رخ داده و راضی هستم.
علاوه بر آن باید به این موضوع اشاره کنم که گروه با همدلی یکدیگر در این شرایط کرونایی کار میکنند. این درحالی است که کار به لحاظ پروداکشن بسیار سنگین بود و ما تعدد لوکیشن و بازیگر داشتیم اما با همه این موارد برایمان ارزشمند است که برای مردم یک سریال مخاطبپسند تولید کنیم.
پس به نوعی دغدغه شخصیتان است که دست روی موضوعات اجتماعی- امنیتی گذاشتهاید؟
بله، طبیعی است که من کارگردانی هستم که کارهای جدی و اجتماعی میسازم. از سوی دیگر در مسیری قرار گرفتم که خیلی دوست دارم. به همین دلیل دلم میخواهد هر کار نسبت به کار قبلیام یکپله بالاتر باشد.
یعنی فیلمنامههایی که موضوع نخنما به شما پیشنهاد شود، نمیپذیرید؟
شاید باور نکنید اما شش تا هفت فیلمنامه به دستم آمده است که وقتی خواندم، احساس کردم حالم را خوب نمیکند. بنابراین ترجیح میدهم فیلمنامهای را کارگردانی کنم که نسبت به کار قبلیام یکپله بالاتر باشد. بنابراین از قصههای جذاب، پیچیده و پر شخصیت استقبال میکنم.
یکی از ویژگیهای قابل تأمل در این سریال، شخصیتپردازی در قصه است که نویسنده قصهای بسیار جذاب، پرگره همراه با شخصیتپردازیهای فوقالعاده نوشته است که قطعا مخاطبان را میتواند جذب کند.
همچنین برای تولید این مجموعه سراغ بازیگران خوب تئاتر رفتیم. در واقع یکی از اهداف ما در ساخت سرجوخه، معرفی بازیگران جدید و مستعد است که در کنار قصههایشان مخاطبان خواهند دید.
نگاه آسیبشناسانه و رویکرد آگاهی بخشی
جبار آذین، مدرس دانشگاه و منتقد: یکی از مسائل و مواردی که میتواند سبب جذابیت مجموعههای تلویزیونی شود و مخاطبان را همراه کند، موضوعاتی است که از یکسو به زندگی اجتماعی مردم در بطن و حاشیه ارتباط دارد و از طرف دیگر دارای تازگی باشد. آنچه که در سریال سرجوخه در نگاه اول باعث جذب مخاطبان میشود، نگرشی است که به یکی از پدیدههای اجتماعی نظر داشته است. موضوعی که گرچه در برخی فیلمها و سریالهای تلویزیونی در حاشیه به آن پرداخته شده اما در این سریال در بطن رویدادهای شخصیتهای متفاوت این قصه قابل مشاهده و پیگیری است. روند داستان و جایگاهی که شخصیتهای اصلی در بطن رویدادها دارند نشان داده که به سایتهای شرطبندی میپردازد. متاسفانه در سالهای اخیر این نوع برنامههای غیراخلاقی، ضدفرهنگی و ضدانسانی از راه و بیراههها وارد کشور ما شده و ردپای آن در فضای مجازی و گوشه و کنار جامعه دیده میشود. بنابراین میتوان در قالب آثار نمایشی نگاه آسیبشناسی به این مسائل داشت که این اتفاق در سریال سرجوخه رخ داده است. به همین دلیل پخش چنین آثاری به ارائه آگاهیبخشی در این زمینه منجر خواهد شد، زیرا این آسیبها ارتباط مستقیم با نفوذ بیگانگان در کشورمان دارد که میتواند به صدمات اجتماعی و فرهنگی منجر شود. به همین دلیل سریال سرجوخه به این موضوع پرداخته است تا ذهن جوانان را آگاه سازد.
تهیهکننده از سرجوخه میگوید: سرجوخه شعارزدگی و بزرگنمایی ندارد
ابوالفضل صفری، تهیهکننده مجموعه سرجوخه است که در سالهای اخیر سریالهای امنیتی- اجتماعی را تهیه کرده است. وی درباره این سریال پاسخگوی سؤالات ما شد.
قرار بود سرجوخه اواخر مهر پخش شود؛ چرا زمان پخش آن به تعویق افتاد؟به چند علت. فیلمبرداری سریال سرجوخه تا یکم آبان یعنی نزدیک به یکسال طول کشید و طبیعتا فرآیند پستولید زمان کافی و مناسبی نداشت. از طرف دیگر سازمان هم بهعنوان سفارشدهنده ملاحظات محتوایی و از آن مهمتر فنی داشت که باید قبل از پخش لحاظ میشد و گروه هم طبیعتا موظف به اعمال آنها بود.
با تماشای این سریال برای مخاطبان سوالی شکل گرفته و اینکه موضوع این سریال چقدر واقعی و چقدر برگرفته از تخیل نویسنده است؟این سریال یک شعار تبلیغی با این عنوان دارد که نیمی از این قصه واقعی و نیمه دیگر آن حقیقت دارد. مباحث فنی و اطلاعاتی قصه طبیعتا بر مبنای پروندههای امنیتی کشور و مباحث دراماتیک و مسائل اجتماعی برگرفته از قصهپردازی و هنر نویسنده است.
در مورد سرجوخه وجه معمایی آن بیشتر برایتان مهم بود یا پرداختن به قابلیتهای نیروهای امنیتی ایران؟یک سوال مهمی برای مخاطب پیش میآید که سرجوخه کیست؟! دقیقا با همین تیتر. سرجوخه کیست را باید منتظر بمانید و ببینید.
گاهی شاهد بودهایم که سریالهای ساختهشده در این ژانر بیشتر به سمت شعارزدگی رفتهاند و بهجای روایت قصهای جذاب و تاثیرگذار سعی در بزرگنمایی توان و خدمات نیروهای پلیس دارند. این بزرگنماییهای بیدلیل چقدر باعث میشود علاقهمندان به ژانر امنیتی - پلیسی از آن کنارهگیری کنند؟
سوالتان اساسا اشتباه است! سرجوخه یا سریالهایی که بنده تهیه کردهام در رابطه با خدمات نیروی پلیس نیست. فیلم امنیتی- جاسوسی با فیلم پلیسی فرق میکند. سریال ما هم جاسوسی است. پلیس و فیلم پلیسی یک کارکرد دارد و فیلم امنیتی- جاسوسی ژانر دیگری است و کارکرد آن هم متفاوت است. اینکه میگویید سریالهای امنیتی به سمت شعارزدگی رفته است را قبول ندارم؛ حداقل درباره آثاری که خودم تهیه کردهام. «سارق روح»، «ترور خاموش» و «خانه امن» ردی از شعار ندارند. منظور شما از بزرگنمایی چیست؟ ما در «خانه امن» چه بزرگنماییای داشتهایم غیر از اینکه راوی یک قصه جذاب بودهایم؟ تفاوت این سریال با سریالهایی مثل «گاندو» و «خانه امن» چیست؟ چراکه شما باز هم دست روی آسیبهای اجتماعی گذاشتهاید که محل عبور مسائل امینتی است.
تفاوت آثار را بیننده تشخیص میدهد. هرکدام از این دو اثری که نام بردید در یک حوزه و یک کارکرد متفاوتی تولید شدهاند. «خانه امن» سریالی صرفا امنیتی بود و موضوعات امنیت داخل و بحث امنیت منطقه را پیگیری و روایت میکرد. «گاندو» سریال دیگری بود با کارکرد و مضمونی دیگر. سرجوخه هم موضوع متفاوتی را دنبال میکند و جهان دیگری دارد. در حدی که بتوانم اشاره کنم زمینه کار ما، مسائل، عوارض و آسیبهای اجتماعی بوده که محل عبور مسائل امنیتی است و مسائل اجتماعی روز که سازمانهای امنیتی دشمن آنها را طراحی کردهاند در این سریال بازخوانی میشوند.
پیشبینی میکنید این سریال چقدر در جذب مخاطب موفق عمل کند؟انشاءا... استقبال و اقبال مردم را در طول پخش این مجموعه شاهد هستیم.
گفتوگو با سامان صفاری، بازیگر نقش کیان
سرجوخه غافلگیرتان میکند
سامان صفاری در سریال تلویزیونی «سرجوخه»، یکی از نقشهای محوری قصه به نام کیان را بازی میکند که سایت شرطبندی دارد. او درباره جزئیات رسیدن به نقش صحبت کرده است.
کیان، نماینده شاخهای مجازی است که سایتهای شرطبندی دارند. حتی بعد از گذشت پنج قسمت از سریال، کاربران شبکههای اجتماعی بیان کردهاند که کیان شبیه پویان مختاری و مهراد جم و رزی مانند دنیا جهانبخت است. شما در مواجهه با این نقش چه تصوری داشته و برای رسیدن به این نقش از مابهازایی بیرونی هم الگو گرفته اید؟دو تا سه ماه قبل از کلید خوردن صحنههای کیان، احمد معظمی، کارگردان با من صحبت کرد و خواست که در فضای مجازی صفحات چنین افرادی را دنبال کنم و روزی سه تا چهار ساعت برایش وقت بگذارم. به همین دلیل من هم شروع به جستوجو کردم و ساعتها در یوتیوب فیلم زندگی آنها را میدیدم تا با سبک زندگیشان آشنا شوم. همچنین برای رسیدن به شخصیت کیان یک ماه و نیم دورخوانی داشتیم. درست مثل یک پروژه سینمایی. اما این اتفاق در تلویزیون کمتر رخ میدهد. بنابراین قبل از شروع بازی با حضور سیامک راشدی، بازیگردان خوب پروژه سرجوخه، دورخوانی داشتیم و برخی مواقع هم معظمی در جلسات حضور داشت و اتودهایی که برای نقش میزدیم را میدید. هر یک از ما آرامآرام به شخصیتهایمان رسیدیم. البته میتوانم بگویم برای ایفای نقش کیان کپی نکردم، اما مابهازا از این تیپ آدمها در فضای مجازی داشتم. ساعتها فیلمهای آنها را دیده بودم و تکیه کلامهایشان را میدانستم. خوشبختانه امیر جهانی، فیلمنامهنویس سریال سرجوخه قصه منسجمی نوشته بود و کاملا شخصیتپردازیها درست و بهجا بود. بنابراین فیلمنامه هم در کنار مشورتهای کارگردان موثر بود و من را به حال و هوای آدمهایی که در فضای مجازی هستند، نزدیک کرد.
کیان حرکتهایی در موقعیتهای متفاوت دارد. یک دفعه شاهد هستیم در صحنهای برای مدتی پلک نمیزند و فکر میکند. تمام این حرکتها از قبل طراحی شده بود یا سر صحنه به آن رسیدید؟صددرصد از قبل طراحی شده بود. اتفاقا یکی از دوستانم که در فضای هنری هم حضور ندارد، بعد از تماشای سریال سرجوخه تماس گرفت و گفت وقتی با خانواده میبینند، مثل کیان تمرین میکنند که برای لحظاتی پلک نزنند. جالب است که همه حرکتهای کیان دیده میشود. حتی همین پلکنزدن هم با فکر کارگردان بوده و از قبل طراحی شده بود. طراح لباس هم خانم صمدزاده بود که ساعتها صحبت میشد تا ماحصل آن شد کیانی که شما میبینید. برخی موارد هم بود سر صحنه و بداهه شکل میگرفت. در مجموع سعی کردم در طول مدت کار با شخصیت کیان زندگی کنم. وقتی خانه میرفتم، با مدل کیان میرفتم یا میخواستم بیایم سر صحنه، با مدل کیان سر صحنه میآمدم.
فکر میکنید این شخصیت تا چه میزان برای مخاطبان باورپذیر شده است؟اصولا وقتی سریال پخش میشود، باید ۱۰ تا ۱۱ قسمت بگذرد تا نتیجهگیری کنیم که برای مردم باورپذیر بوده یا نه و بیننده همراه شده یا نه؟ اما جالب است که بعد از گذشت پنجقسمت از سریال سرجوخه، بازخوردهای مثبت را شاهد هستیم. بازخوردهایی که من میگویم، منظورم فضای مجازی اینستاگرام است که نشان میدهد کار دیده شده و مردم سریال را دوست دارند.
فکر میکنید دلیلش موضوع سریال است که به سایتهای شرطبندی پرداخته است؟به نظرم سرجوخه روایتگر واقعیت جامعه است. شما کافی است پوشش لباسها، دیالوگها، داستان کیان و اتفاقات اطرافش، قصه غلامرضا و نداریهایش و... را ببینید، آنوقت است که به خودتان میگویید نمونه این آدمها در جامعه امروز است. وقتی ما واقعیات را در سریال نشان بدهیم، از تخیلات نگوییم و دروغی در کار نباشد، حتما با مخاطبان ارتباط برقرار میکند.
شخصیت کیان کدهایی برای مخاطب دارد. وقتی کیان سکوتش طولانی میشود، بعد از آن اتفاق خطرناک رخ میدهد و... چطور به این موارد رسیدید؟کار کاملا گروهی انجام میشد. ساعتها با کارگردان، بازیگردان و... حرف میزدیم. میخواستیم متفاوت بودن کیان را نشان بدهیم و تضاد طبقاتی این شخصیت، نسبت به شخصیت غلامرضا برجسته شود.
کیان بیشتر سکوت میکند. بیشتر گوش میدهد. بیشتر نگاه میکند و بعد اگر سکوتش طولانی شود، حتما اتفاق خطرناکی رخ میدهد. اما در نهایت خودش تصمیم نهایی را میگیرد. گرچه مشاورانی همچون شهروز دارد، اما تصمیمگیرنده نهایی خودش است. حتی اخمهای کیان کدی میدهد که نشاندهنده رئیس سایت شرطبندی است. هرچه قسمتهای سریال جلوتر برود، مسلما مخاطب بیشتر غافلگیر میشود.
از کدام قسمت سریال بیشتر اوج میگیرد؟سریال با اوج شروع شده است. از ابتدا باشگاههای شرطبندی، مسابقههای زیرزمینی، تیراندازی در فضای مهمانی و... نشان داده شده است. بنابراین هر قسمت مساوی با کلی غافلگیری برای مخاطب است. اما از قسمت ششم بینندگان با اتفاقات عجیب و غریبتری روبهرو میشوند که همراه با پیچیدگیهای بیشتر است.
کیان با همه زرنگیهایش و جدیتی که در کار دارد، عشق به شخصیت رزی به او غالب شده است. این بعد از شخصیت کیان منجر به شکلگیری تضاد در ذهن مخاطب میشود که چطور اسیر عشق است؟قویترین، خشکترین، سردترین و خشنترین آدمهای مافیای دنیا در یک مرحله از زندگیشان درگیر عشق میشوند و همین موضوع باعث میشود یا آن کار قبلی را کنار بگذارند و به دنبال زندگی عاشقانه باشند یا عشق باعث میشود که خشونت، زرنگی، ریاست و... از بین برود. دیالوگی در فیلمهای جاسوسی شاهد هستیم که میگویند عاشق نشوید چون باعث شکلگیری نقطه ضعف میشود. در قسمت پنجم سریال هم کیان خطاب به شهروز میگوید که خط قرمز و نقطه ضعفاش رزی است. این یعنی کد. زیرا شخصیتی که تا به امروز همیشه محکم بوده حالا در مقابل عشق نقطه ضعفی دارد. شما قویترین فرد دنیا هم باشید وقتی عشق پیش بیاید، جلویش زانو خواهید زد. بنابراین تضادی نیست و کیان هم عاشق رزی است.
اغلب افرادی که در سایتهای شرطبندی حضور دارند دچار فساد اخلاقی گستردهای هستند، در فضای مجازی میبینیم که این افراد با حضور در مهمانیهای لاکچری و کارهای عجیب و غریب میخواهند که جذب فالوئر بیشتری داشته باشند تا سایتهای شرطبندیشان را تبلیغ کنند. در سریال سرجوخه چقدر این نوع آدمها و روابط غیراخلاقی آنها به نمایش درآمده است؟ روابط مثلثی و تیراندازی در مهمانی یکی از سکانسهایی بوده که مورد توجه قرار گرفته و نمودِ بیشتری از این شخصیتها داشته است. آیا در ادامه هم شاهد چنین صحنههایی در سریال خواهیم بود؟برای اینکه بتوان یک مشکل اجتماعی را تحلیل و بررسی کرد باید اول این مشکل را طرح کرد. باید این معضلات در تلویزیون نشان داده میشد تا بسیاری از مخاطبان آن را ببینند و بتوان درباره آن صحبت کرد و تحلیل گرفت. اگر به هیچ موضوعی پرداخته نشود و نتوان درباره معضلات موجود صحبت کرد نمیتوان امیدوار بود که آن موضوع یا چالش اجتماعی دست از سر مردم و افرادی که با آن درگیر هستند بردارد. بارها اتفاق افتاده که به دلیل محدودیتها درباره خیلی از مسائل صحبت نشده و این مشکلات به زخمی کهنه و آتش زیر خاکستر تبدیل شده و بعدا با هزینه گزاف اجتماعی تاوان نادیدهشدن آن پرداخت شده است. وقتی تابوها شکسته و معضلات نشان داده شود و مردم بدانند که این مشکلات وجود دارد، سایتهای شرطبندی داریم و در این سایتها بسیاری از جوانان و نوجوانان زندگی و دارایی خود و خانواده را از دست دادهاند آن وقت میتوان دنبال راه چاره برای آن بود تا جلوی خیلی از این مشکلات و معضلات گرفته شود. سریال سرجوخه برای اولین بار سعی کرده با نگاهی متفاوت و نزدیک به مردم، این مسائل را در قاب تلویزیون به مخاطب نشان دهد. البته در خیلی از موارد فقط از مسائل رد شدیم چون نمیتوان درباره آنها در رسانه ملی صحبت کرد. چون مخاطبان از سنین متفاوت پای تلویزیون نشستهاند. سرجوخه و داستانی که دارد تا حدی به آگاهی خانوادهها کمک میکند و به آنها هشدار میدهد که این اتفاقات امکان دارد برای همه رخ دهد، پس باید آگاهتر باشند و خود را در کمین سوءاستفاده این افراد قرار ندهند. خیلی از افرادی که بچههای درسخوان و شاید نابغه و تکبعدی هستند بیشتر جذب این نوع سایتها میشوند و زودتر گول میخورند. در همه جای دنیا و در بیشتر رشتههای ورزشی این شرطبندیها وجود دارد اما این که بخواهد به این گونه زندگی افراد زیادی را تحتالشعاع قرار دهند و باعث نابودی زندگی آنها شوند مشکلدار است و باید جلوی این موضوع گرفته شود. این مشکل در کشور ما وجود دارد و سریال سرجوخه به آن ورود کرده است امیدوارم که این سریال شروعی موفق برای پرداختن به این نوع از موضوعات و آسیبهای اجتماعی باشد و به روزی برسد که به صورت تخصصی درباره موضوعاتی مثل شرطبندی در تلویزیون برنامه و سریال ساخته شود.
کیان یک سایت شرطبندی را اداره میکند و خودش نفر اول این سایت است، یک آدمی که فقط به فکر منافع خودش بوده و برای رسیدن به پول زیاد این سایت را راهاندازی کرده است. حالا در قسمت چهارم میبینیم که قصد ندارد وارد پخش مواد مخدر شود، دلیل این دوگانگی رفتار کیان چیست؟برای رسیدن به کاراکتر خیلی فیلم دیدم، در خیلی از فیلمها رئیس مافیا برای خودش قوانین مشخصی داشت. مثلا اینکه یک شخصیت مافیایی بود که میگفت با خانوادهها کار نداشته باشید و فقط با افرادی که هستند برخورد یا آنها را ترور کنید. کیان هم برای خودش قانون دارد. شخصیتی بسیار خشن که شاخ مجازی شده، بنگاه شرطبندی دارد، آدمها را جا به جا میکند، با خوانندهها، بازیگران و فوتبالیستهای معروف در ارتباط است و برای کسب درآمد زیاد به هر نوع کار اینچنینی دست میزند. اما از طرفی طبق قانون خودساخته خودش با آدمهای نامرد کار نمیکند و به حوزه مواد مخدر ورود نمیکند. خط قرمز کیان فروش مواد مخدر است. به نوعی دارای مرام و معرفتی است که فکر میکند با فروش موادمخدر بچههای مردم را بدبخت میکند.
در فیلم پدرخوانده شخصیت اصلی فیلم رئیس یک مافیای بزرگ است، به همین شکل و به دلیل عدم ورود به بحث مواد مخدر دچار تزلزل در جایگاهش میشود و شاید تا حد زیادی کیان از این نقش وام گرفته است. به عنوان بازیگر نقش کیان چقدر با این حرف موافقیدکه کیان کپی نقش «ویتو کورلئونه» در پدر خوانده است؟خیلی از آدمها هستند که تشابهات زیادی با یکدیگر دارند، در رفتارهایی شبیه یکدیگر هستند اما کیان از روی نقش اصلی پدرخوانده نوشته نشده است. کیان هم مثل تمام روسای مافیا قوانین خودش را دارد. کیان شناسنامه و شخصیت خودش را دارد و نمیتوان گفت که از فلان کاراکتر خارجی الگوبرداری شده است. یکی از مشکلاتی که کیان با ساسان دارد همین است که کارهای ساسان با قوانین کیان در تضاد هستند. کیان بر این باور است که ساسان آدم کثیفی است که هر کاری میکند و به درد او و دسته مافیاییاش نمیخورد. شخصیت کیان در قسمتهای بعد خیلی متفاوت و پیچیده خواهد شد که به دلیل لو نرفتن داستان سعی میکنم کمتر در این باره صحبت کنم. بیننده قطعا در ادامه چالشهای زیادی را با این سریال تجربه خواهد کرد. یک تیم امنیتی هم در این سریال وجود دارد که هنوز وارد قصه نشدهاند و حضور آنها میتواند خیلی به بازشدن برخی گرهها در داستان و پیشرفت قصه کمک کند.
سریال سرجوخه چند قسمت است و تا به حال بعد از پخش ۶ قسمت از این سریال چه بازخوردهایی داشتید؟سرجوخه در ۳۰ قسمت ساخته شده و امیدوارم این سریال جزو سریالهای ماندگار و خوب تلویزیون باشد. تیم امنیتی از قسمت پنجم یا ششم وارد داستان میشود اما بازخوردها درباره این سریال بسیار مثبت بوده است و این نوع استقبال از سریال برای خود من بسیار جای تعجب و شگفتی داشت. امیدوارم این روند در قسمتهای بعدی سریال هم ادامه داشته باشد و سرجوخه بتواند مخاطبان زیادی را پای گیرندههای تلویزیونی بنشاند. من حدس میزدم که از قسمت هشتم به بعد میتوان درباره مخاطبان صحبت کرد اما به واقع استقبال مردم از این سریال تا پایان قسمتهای پخش شده بینظیر بوده است.
چند نکته درباره نقش کیان میخوام بگویم که واقعا برای رسیدن به این نقش سختی زیادی را متحمل شدم. وقتی با آقای معظمی درباره این سریال و نقش کیان صحبت کردند به من گفتند که به ریشها و موهایم دست نزنم تا به گریم درستی برسیم. جا دارد از آقای موسوی برای گریم کیان تشکر کنم و اینکه واقعا گریم متفاوت خیلی به رسیدن به نقش کیان به من کمک کرد. من امیدوارم مردم سرجوخه را ببینند و دوست داشته باشند. گروه سرجوخه برای تولید این سریال خیلی سختی کشیده و در بعضی از روزها ۴ لوکیشن را عوض کردیم. ما یک روز در یک لوکیشن نبودیم. بیشتر کارها در یک لوکیشن و دیالوگمحور است اما سرجوخه قطعا صحنههایی اکشن و هیجانی خواهد داشت. نقش کیان از قسمت هشتم به بعد خود را نشان میدهد و مخاطبان با آن ارتباط خوبی برقرار خواهند کرد.
فاطمه عودباشی و احمدرضا معراجی - رسانه / روزنامه جامجم