ضرورت نگاهی آسیبشناسانه و روزآمدساز، به مجموعهای از زیرساختهای تمدنی در چهلواره دوم انقلاب و ارتقای نگاه و احساس مسوولیت متصدیان فرهنگی، نخبگان و فعالان عرصههای گوناگون كشور، فرهنگسازی در هریك از اجزای تمدنی جامعه كه جامعه را از ابزارهای الزامآور و تحكمی بینیاز میكند و به وجود آوردن نظم و محتوای انقلابی به منظور شكل بخشیدن به آرایش عمومی فرهنگ كشور از جمله این محورها بود. گروه فرهنگی جامجم به منظور تبیین و تحلیل این رهنمودها در گفت و گو با گروهی از اهالی فرهنگ و هنر، از آنان درباره برداشتهای خود از مأموریتهای آینده شورایعالی انقلاب فرهنگی و انتظاراتشان از این شورا پرسیده است.
ضرورت همافزایی در بخشهای فرهنگی و هنریسیدمسعود شجاعی طباطباییكاریكاتوریست و مدیر مركز هنرهای تجسمیحوزه هنریتأكید رهبر معظم انقلاب بر تبدیل شورایعالی انقلاب فرهنگی به یك قرارگاه فرهنگی مؤثر، مسأله مهمی است كه ایشان در ادوار مختلف به آن توجه جدی داشتهاند و در دیدارهای خصوصی كه به همراه جمعی از هنرمندان حوزه هنری با ایشان داشتیم، بر اهمیت حضورنخبگان تأكید وافر كردند. خوشبختانه اتفاق خوبی افتاده و در این دوره بسیاری از سازمانها، ارگانها و دولت نگاهی همسو با یكدیگر دارند و باید از نقطه نظرات همه هنرمندان و نخبگان در عرصههای فرهنگی و هنری بهره بگیریم.
در هنر انقلاب و جبهه مقاومت هم شاهد اتفاقات بسیار خوبی هستیم و شرایط به گونهای است كه كارهای زیادی میتوان انجام داد و از این توانمندی و بضاعتی كه بهسادگی هم به دست نیامده، بهخوبی بهره گرفت.
از سوی دیگر در حال حاضر شاهد ارتباط بسیار خوب و صمیمی با هنرمندان نخبه كشور هستیم كه منجر به اتفاقات مؤثری شده و طی سالیان مختلف در اشكال متنوعی بروز و ظهور پیدا كرده است. به طور مثال هنرمندان ما در بسیاری از مراكز استانها فعال هستند. از جمله این هنرمندان فعال میتوان به نهضت مردمی پوسترهای انقلاب در مشهد اشاره كرد، همچنین در قم هنر شیعی و در تهران هیات هنر را داریم و در اصفهان نیز اتفاقات ویژهای در حوزه پوستر و طراحی رخ داده و در حوزه نقاشی نیز شاهد رویشهای انقلاب هستیم و با هنرمندان مطرحی در عرصه مختلف در ارتباط هستیم، اما اینها باید ساماندهی شوند و اكنون زمان آن است كه با یك همافزایی به چنین اتفاقی دست یافت. تأكید رهبر معظم انقلاب نیز ناظر بر همین نكته است و باید یك همافزایی در بخشهای فرهنگی و هنری صورت بگیرد. با توجه به قابلیتهای موجود و دستیابی به این توانمندیها در این مقطع بسیار حساس، باید همه حركتهای فرهنگی را یكپارچه كرد تا اتفاقات مؤثر فرهنگی همراستا با یكدیگر رقم بخورد. نمونه آن، برپایی مسابقه بزرگ «ما كرونا را شكست میدهیم» بود كه در ابعاد بینالمللی برگزار شد و به معنای واقعی كلمه این همافزایی با حضور هنرمندان بزرگ رخ داد. بیش از ۱۰ ارگان، سازمان و نهاد بزرگ با ما همكاری داشتند و مسوولان عالیرتبه از آن حمایت كردند. این نشان میدهد كه در حوزههای مختلف میتوانیم از برآیند همه نیروها بهره بگیریم.
حضرت آقا به همه مسائل با دقت بسیار مینگرند و همه چیز را بهخوبی رصد میكنند، برای همین است كه باید تذكرات ایشان مورد توجه قرار گیرد، زیرا امروز شرایط بهگونهای است كه با یك جنگ جدی نرم روبهرو هستیم و دشمن از تمامی توانش برای ضربه زدن به ما نهایت بهره را میبرد. همین امروز كانالهای پرشمار ماهوارهای با زبان فارسی در حال بمباران اطلاعاتی و تبلیغاتی است و مباحث جدی را مورد هجمه قرار میدهند. ما باید از تمام توانمان استفاده كنیم و از حركتهای جزیرهای، فاصله بگیریم و سراغ جریانسازیهای مؤثر با تأكید بر همافزایی برویم.
اگر همافزایی را جدی بگیریم، موازیكاری هم پیش نمیآید و در نهایت منجر به متمركز شدن بنیادهای فرهنگی و هنری میشود. فراموش نكنیم كه همین موازیكاریها جلوی كار مؤثر را میگیرد و باعث میشود حجم قابل توجهی از نیروهای انسانی و نخبه به اشكال مختلفی مشغول به كار شوند كه اثربخشی لازم را نداشته باشد. چابكسازی مورد نظر رهبر انقلاب در بخشهای مختلف فرهنگی و هنری هم ناظر به این مهم است كه از نیروهای متخصص در حوزههای مختلف بهره بگیریم و از موازیكاری بپرهیزیم.
رهبر معظم انقلاب در گزینش اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی انتخاب بسیار قابل تأمل و خوبی داشتند و از جریانها و چهرههای مختلف شاهد حضور نخبگان هستیم و فكر میكنم اگر به این نكات توجه ویژهای مبذول شود، میتوانیم به نتایج بسیار خوبی دست پیدا كنیم. اینك نیز كه رهبر انقلاب خود روی این مساله تاكید ویژهای دارند، برای ما هم به عنوان سربازان فرهنگی این نظام اظهرمنالشمس است كه آن را محقق كنیم.
در بحث شناسایی نخبگان كه مورد تأكید ایشان است، نهادهای مختلفی نقش دارند كه این اتفاق باید تبدیل به یك رویه واحد شود. این تعامل هم به این معنا نیست كه ارتباط فقط زمان برپایی جشنواره، مسابقه یا هر رویداد فرهنگی شكل بگیرد، بلكه تعاملی همهجانبه مورد نیاز است كه از توانمندهای نخبگان و هنرمندان بهره بگیریم و این امر، نیاز به سازوكاری دارد كه برای آنها انگیزه ایجاد كنیم. انگیزه شرط اصلی این اتفاقات است و باید شرایطی را مهیا كرد كه منجر به كار مؤثر و معطوف به نتیجه شود. به طور مثال هنرمندان جوانتر باید در معرض اتفاقات بینالمللی قرار بگیرند و اساتید بزرگ ما باید با آنها در ارتباط باشند. همانطور كه در عرصه ورزش این ارتباط در فضای بینالمللی وجود دارد، اما در زمینه فرهنگ و هنر این اتفاق نمیافتد و باید از حضور هنرمندان برجسته خودمان در داخل بهره بگیریم و از چهرههای بینالمللی نیز استفاده و فضای تعامل را هموار كنیم. نكته مهم دیگر این است كه نخبگان ما باید در معرض آموزش قرار بگیرند تا زمینه برای رشد و ارتقای آنها فراهم شود و باید به مساله آموزش اهتمام ویژه و جدی داشته باشیم.
متأسفانه نخبگان در مباحث هنری و فرهنگی مشكلات معیشتی دارند، این واقعیتی است كه نباید نادیده گرفته شود. بحث اقتصاد هنر را باید به طور جدی پیگیری كرد كه چه كسانی در آن دست دارند و چه افرادی پشت حراجهای بزرگ هنری هستند. باید یك جریانسازی در این حوزه صورت بگیرد و نخبگان در چرخه اقتصاد هنر وارد شوند. رایزنهای فرهنگی هم باید كنار جبهه فرهنگ و هنر قرار بگیرند، در كنار آنها سازمان فرهنگ و ارتباطات و وزارت خارجه با اهالی فرهنگ همسو شوند و نهادهای مرتبط مانند حوزه هنری، سازمان رسانهای اوج، بنیاد روایت و... به صورت یكپارچه عمل كنند تا شاهد نتایج خوب و عملیاتی شدن فرمایشات رهبر معظم انقلاب باشیم.
لزوم تشكیل گروه كارشناسی برای آسیبشناسی فرهنگیعبدا... باكیدهفیلمساز وقتی مسالهای از پایه و اساس محكم نباشد، دچار تزلزل میشود. وقتی رهبر معظم انقلاب، شاكله و آرایش عمومی فرهنگ را براساس نظم و محتوای انقلابی، یگانه وسیله مصونسازی در برابر هجوم فرهنگی و رسانهای بیگانگان ارزیابی كردند و شاكله و آرایش عمومی فرهنگ در همه بخشهای گسترده آن را نیازمند نظم و محتوای انقلابی دانستند، بر تمام نهادهای ذیربط واجب است بر اجرای جزء به جزء این رهنمودها بكوشند. گاه شاهد این هستیم كه رهبر معظم انقلاب دستور، تذكر یا پیشنهادی میدهند و این تذكر یا پیشنهاد صرفا تا چند هفته كاربرد دارد و بعد از خاطر همه میرود! به اعتقاد من، دوستانی كه به عنوان اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی انتخاب شدهاند، در ابتدای امر گروه كارشناسی برای آسیبشناسی فرهنگی در حوزههای مختلف تشكیل دهند. چراكه اجرای كارهای فرهنگی نیازمند تشكیلاتی با حضور كارشناسان متبحر و كارآزموده است. خاطرم هست مرحوم شهید بهشتی تاكید بسیاری روی تشكیلات در هر حوزهای داشتند، از خانواده گرفته تا سازمانها و نهادهای مختلف. به عنوان مثال در حوزه تخصصی خودم، سینما نیاز به بودجه، ورود و خروج ارز از كشور، تربیت و تشویق نیروهای جوان، استفاده از تجربه پیشكسوتان و... دارد كه همگی به ملزم به تشكیلات سازماندهی شده است. در این تشكیلات هم باید از افرادی دلسوز و زبده دعوت به همكاری شود، نه دوستان و آشنایانی كه هیچ تخصصی ندارند. متاسفانه سالهاست شاهد هستیم كه در راه اجرای برنامههای فرهنگی سدهایی وجود دارد كه اجازه نمیدهند فكرها و اندیشههای متفاوت بروز و ظهور پیدا كند. بحث فرهنگ هر جامعهای باید بهروز باشد. یعنی فرهنگ انقلابی ما باید بهروز باشد. پسربچه ۱۰سالهای را كه با گوشی موبایلش با تمام جهان ارتباط دارد، نمیتوان با من كه سالهای نوجوانی و جوانیام با روزنامه میگذشته، مقایسه كرد. اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی باید امروز را ببینند و با دنیای امروز فرهنگ جامعه را ساماندهی كنند. فرهنگ كودكان و نوجوانان امروز فردای ایران را رقم میزند. ما انسانها فانی هستیم، اما فرهنگ میماند و اگر بهروز نشود، شكست میخورد. فرهنگ ما باید با جهان امروز تطابق پیدا كند تا در برابر هجوم فرهنگ بیگانه مقاومت كند.
هر سال هفتهای به نام هفته دفاع مقدس داریم. این هفته در سینما درست مثل مرغ عزا و عروسی شده كه همه در آن شركت میكنند و در مقام و مرتب این هفته و شهدا و جانبازان میگویند، اما همین كه این هفته تمام شد، تمام حرفها هم فراموش میشود. این در حالی است كه اگر فرهنگ از پایه و اساس درست و اصولی باشد، هیچ حرف و اساسنامهای فراموش نمیشود. به اعتقاد من مفهوم پیام رهبر معظم انقلاب، تربیت نسل جوانی است كه در تیررس انواع و اقسام بلاهای اجتماعی و فرهنگی است. باید نسل جوان مان را كه مخاطرات بسیاری پیش رویشان است، نجات دهیم كه اگر آنها را به حال خود رها كنیم، نابود میشوند.
نهادهای فرهنگی نیاز به ترمیم دارندكامران شرفشاهیشاعر و فعال فرهنگیاهمیت فرهنگ بر صاحبدلان و صاحبنظران پوشیده نیست. لذا یكی از رموز پیشرفت هر جامعهای را میتوان اعتلای فرهنگی آن به معنای عمیق و گسترده كلمه دانست. گرچه سالهاست كه از فرهنگ و لزوم بهرهگیری از آن سخن گفته شده، اما با دریغ فراوان شاهد این هستیم كه این امر مهم همواره با كوتاهی و كمتوجهی مسوولان روبهرو بوده. چنان كه گروهی بر این باورند كه فرهنگ در جامعه ما به عنوان چرخ پنجم و یدك ایفای نقش میكند و آنچان كه شایسته پرداختن و بهرهمندی از این امر مهم است، نسبت به آن تمهیدات لازم اندیشیده نشده است. بسیاری از ناهنجاریها و چالشهای اجتماعی كه امروزه جامعه ما با آن درگیر است، نتیجه همین كوتاهیها و جدی نشمردن نقش فرهنگ در بهبود همه جانبه اوضاع زندگی جامعه ماست. از دیگر سو، دیگر اجزا حیات اجتماعی ما نیز میبایست با عنصر فرهنگ هماهنگ و تركیب شوند و تنها نمیتوان از فرهنگ انتظار داشت بار همه مشكلات را به دوش بكشد. در شرایط فعلی متاسفانه مسائل اقتصادی بسیاری از شئونات اجتماع ما را تحتتأثیر قرار داده و لذا اگر نسبت به امور دیگر نیز بیاعتنا باشیم، قطعا از فرهنگ نمیتوان انتظار معجزه خارقالعاده داشت. چنانچه در احادیث و روایات نیز نسبت به اهمیت نقش اقتصاد و معاش تاكید شده است. در شرایط فعلی سامان دادن به اوضاع فرهنگی جامعه كار بسیار دشواری است. در چند دهه گذشته شاهد بسیاری از بیاعتناییها و به حاشیه راندن چهرههای فرهنگی كشورمان از صحنه نهادها و سازمانهای فرهنگی بودهایم. چنانكه در حال حاضر بسیاری از نهادها و ارگانهایی كه خود را مدعی و متولی امور فرهنگی میدانند، به لحاظ بهرهمندی از چهرههای دلسوز در مضیقه هستند و البته این مساله نه به خاطر قحط رجال، بلكه به خاطر سوءاستفاده و سوءمدیریتهایی است كه موجب شد عرصه فرهنگ به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد و نتیجه این مساله را امروز در شكل خنثی و بیهویت این نهادها و ارگانها شاهد هستیم. لذا رجعت به گذشته و ترمیم سازمانها و نهادهای فرهنگی و سپردن امور به چهرههایی كه دارای دانش و احاطه در این زمینه هستند، از اولویتهایی است كه باید مورد توجه قرار گیرد.
گروههای مرجع وارد میدان شونددکتر محمود اكرامیفر شاعر و پژوهشگر چنانچه در جامعه این توانایی و قابلیت وجود داشته باشد كه نهادهایی مانند خانواده، مدرسه، مراكز دینی، مذهبی، رسانه و... بتوانند ارزشها و هنجارهای جامعه را برای مردم درونی كنند و هنجارها به مكنونات درونی آدمها بدل شود، آنگاه كنترل از بیرون به كنترل از درون بدل خواهد شد و نیاز به التزام و تحكم از بین خواهد رفت.
در چنین جامعهای وجدان، خدا و اخلاقیات است كه افراد جامعه را كنترل میكند و پیش از هر التزامی، ارتكاب به رفتارهای ناپسند با این جملات درونی مواجه خواهد شد كه این كار در شأن تو نیست، از تو بعید است، وجدانم اجازه نمیدهد، اخلاقی نیست، خدا نمیپسندد و بازدارندههایی از این دست. در واقع این نیروهای درونی هستند كه سبب میشوند ناهنجاری و كجرفتاری كمتری شاهد باشیم، به شرط آنكه بتوانیم هنجارها را درونی كنیم و فرآیند درونی شدن هنجارها، چیزی نیست جز فرهنگسازی. زمانی فرهنگسازی در موضوعات مختلف را شاهد خواهیم بود كه همه كسانی كه وظیفه دارند؛ چه وظیفه قانون، چه وظیفه شرعی، خودشان عامل به هنجارها و ارزشها باشند. وقتی من به عنوان یك معلم، مسوول رسانه، مسوول نهاد سیاسی، مذهبی یا در هر جایگاه و مرجعیتی ادعا میكنم، كاری بد و ناپسند است؛ قبل از هر كسی خودم باید از انجام آن كار پرهیز كنم. در این صورت است كه گروههای مرجع، دوباره مرجعیت خودشان را پیدا كنند و در این صورت است كه كنترل از بیرون، یعنی برخورد نظامهای بازرسی و نیروهای كنترلی ... كاهش پیدا میكند و جایش را به كنترل درونی میدهد. چراكه ساختار جامعه به طور كلی از دو دسته تشكیل شده است؛ گروههای عضویت و گروههای مرجع كه ورزشكاران، اهالی سیاست، اهالی علم، هنر، دینی و حتی شاخهای مجازی را شامل میشوند. چراكه تعداد زیادی دنبالكننده در فضای مجازی دارند. چون گروههای عضویت از گروههای مرجع الگو میگیرند، زمانی هنجارپذیری و فرهنگپذیری بیشتری خواهند داشت كه گروههای مرجع فرهنگپذیر و هنجارپذیر شوند. بنابراین باید فرهنگپذیری از ارزش به هنجار و از هنجار به رفتار بدل شود. در این صورت مردم راحتتر هنجارپذیر میشوند. جایی كه حضرت آقا اشاره میكنند: ارتقای نگاه و احساس مسوولیت متصدیان فرهنگی، نخبگان و فعالان عرصههای گوناگون كشور، منظور همین گروههای مرجع هستند كه كارها و رفتارشان محل رجوع مردم است و باید نگاهشان را ارتقاء دهند و احساس مسوولیت بیشتری داشته باشند، زیرا پیش از هر چیز گروه مرجع یا مسوول امورفرهنگی باید فرهنگ و ارزشهای فرهنگی را باور داشته باشد، این باور برایش درونی و به «ارزش» تبدیل شده باشد و بعد برای این ارزشها باید شكلهای رفتاری تعیین كنیم كه میشود «هنجار». در نهایت هنجارها به عملكرد ما شكل و قاعده میدهند و «رفتار» را میسازند. وقتی ارزشها درونی شده، به باور و هنجار بدل شود و به عمل درآیند، آن وقت است كه نیاز به الزام و تحكم كاهش خواهد یافت.
یكی از ضرورتهای مهم فرهنگسازی در این باره، به فضای مجازی مرتبط است. برای بهبود عملكرد افراد در فضای مجازی، لازم است كه سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی مردم جامعه افزایش پیدا كند. افراد جامعه باید بتوانند با محتوای فضای مجازی منتقدانه برخورد كنند و غربالگر باشند. با اطلاعات این فضا چالشی برخورد كنند، ارزیاب باشند و خوب و بد را تمییز دهند، قابلیت بازیابی و خودبیانگری داشته باشند. ما در حوزه فرهنگ فضای مجازی دچار تأخر فرهنگی هستیم؛ به این معنا كه امكانات فرهنگی را در اختیار داریم، اما دانش و فرهنگ استفاده از آنها را نه. وارد شبكههای اجتماعی میشویم، اما باید و نبایدهای آن را نمیشناسیم. این یعنی بعد ذهنی و معنایی فرهنگ از بعد مادی آن عقبتر است. چه باید كنیم؟ اصلیترین راه آموزش و فرهنگسازی است؛ وظیفهای كه در گذشته برعهده نهاد خانواده بود، اما حالا نهاد خانواده، به تنهایی قابلیت آموزش دادن ندارد و گاه نیازمند آموزش است. در نتیجه سایر نهادهای فرهنگساز از جمله نهاد مذهبی و آموزشی و دولتی و رسانهها باید به كمك مردم و خانوادهها بیایند تا مردم به سواد رسانهای و اطلاعاتی مسلح شوند و در فضای مجازی چالشگر، ارزیاب، خودبیانگر عمل كنند. در این شرایط بدون تردید نیاز چندانی به التزام و تحكم نخواهد بود.
ارتباط شورا با فعالان فرهنگی گسسته استدکتر اسماعیل امینیشاعر و پژوهشگر شورای عالی انقلاب فرهنگی معمولا اداری و حاکمیتی فعالیت کرده و خیلی کم از مشورت متخصصان و اهالی فرهنگ استفاده کرده است. شاید جایی که مقام معظم رهبری شاکله و آرایش عمومی فرهنگ در همه بخشهای گسترده آن را نیازمند نظم و محتوای انقلابی دانستهاند، به همین معنا باشد. معتقدم فرهنگ مقوله حکومتی نیست؛ مانند توزیع دلار، بلکه مقولهای در ارتباط با جامعه است و برآمده از بطن جامعه. من تا به حال ندیدهام که شورای عالی انقلاب فرهنگی با صاحبنظران و متخصصان حوزههای مختلف بهعنوان نمایندگان اقشار مختلف جامعه هماندیشی و همفکری داشته باشد و فرصت ارتباط با اقشار مختلف جامعه را به این ترتیب فراهم کند. در طول هر سال، تعداد قابل اعتنایی نوشته، مقاله، پژوهش، کنفرانس، نشست و هماندیشی در حوزههای مرتبط با فرهنگ برگزار میشود و من یکبار ندیدهام که شورای عالی انقلاب فرهنگی به یکی از آنها واکنش نشان بدهد یا زمینه ارتباط با فعالان فرهنگی را فراهم کند. معمولا روال فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی به این ترتیب بوده که دستوراتی از شورا ابلاغ میشود و این دستورات در مجاری اداری شکل و ماهیت دیگری پیدا میکند و معمولا نتیجه و مقصود مورد نظر از اجرای این دستورات حاصل نمیشود. معتقدم نگاهی که مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکنون به فرهنگ داشته، دقیق و درست نبوده چرا که فرهنگ مربوط به سطوح مختلف جامعه است، از بطن جامعه میآید، در سطح جامعه شکل میگیرد و در غفلت مسؤولان فرهنگی، سرنخ فرهنگ جامعه میافتد به دست افراد بیریشه، برخی سلبریتیهای ناآشنا با فرهنگ که این روزها حکمرانی فرهنگی را بهدست گرفتهاند. نهادهای فرهنگی ما ازجمله شورای عالی انقلاب فرهنگی نه تنها ارتباط موثر با مردم جامعه ندارند بلکه با افراد متخصص و فعالان فرهنگی هم مرتبط نیستند. این اشکال بزرگ در شورا وجود داشته و جای بررسی دارد. شاید اعضای شورا نتوانند با عامه مردم و بهصورت مستمر در ارتباط باشند اما باید نمایندگان فرهنگی مردم و نهادها و فعالان فرهنگی ارتباط بگیرند.