مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره علت این درخواست گفت: ۱۸ماه است ازدواج کردهام. اما همیشه همسرم سر هر موضوعی بیدلیل با من قهر میکرد و چند روز با من حرف نمیزد. تا اینکه شش ماه پیش سر موضوعی با هم دعوایمان شد. بعد از آن نجمه باز هم قهر کرد. شش ماه از آن موضوع میگذرد و ما همچنان با هم قهر هستیم. در یک خانه زندگی میکنیم ولی با هم صحبت نمیکنیم. اوایل تصور میکردم بهزودی این قهر تمام میشود، اما نجمه حاضر نشد کوتاه بیاید. من هم گفتم چرا همیشه من باید کوتاه بیایم. برای همین قهر ما طولانی شد. تا جایی که دیگر او برای خودش زندگی میکرد و من هم برای خودم. فقط همخانه بودیم. اصلا با هم حرف نمیزدیم. هیچوقت تصورش را نمیکردم نجمه تا این اندازه مغرور باشد که حتی به خاطر زندگیمان یک بار هم کوتاه نیاید. در صورتی که من بارها سر موضوعات مختلف کوتاه آمدم و حتی از او معذرتخواهی کردم. ولی این بار منتظر ماندم تا او پا پیش بگذارد. برای همین قهر ما طولانی شد و من هم دیگر خسته شدهام. طاقت این زندگی ساکت را ندارم. هر بار که به خانه برمیگردم هر کدام سراغ کارهای خودمان میرویم و یک کلمه با یکدیگر حرف نمیزنیم. دیگر دلم نمیخواهد به خانه بروم. از خانهمان فراری هستم. نجمه حتی وقتی جایی میخواهد برود هم به من نمیگوید. گاهی اوقات به خانه میروم و میبینم نیست. خیلی صبر کردم تا شاید رفتارش درست شود. ولی فایدهای نداشت. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم یک مرد خودخواه است. او کار اشتباهی کرده بود. در حین دعوا مرا کتک زد. من هم همیشه از این کار بیزار بودم. خیلی شوکه شده بودم. برای همین با خودم گفتم اگر کوتاه بیایم او این رفتار زشت را ادامه خواهد داد. در واقع او بود که باید میآمد و از من عذرخواهی میکرد. وقتی دیدم نسبت به من تا این اندازه بیاهمیت است، من هم مثل خودش رفتار کردم. بهزاد انگار از خدایش بود که با او حرف نزنم. چون زندگیاش را از من جدا کرد و من تنها شدم. همه جا باید تنهایی میرفتم. گاهی اوقات هم که با هم میرفتیم، حرف نمیزدیم. تقریبا همه متوجه قهر طولانی ما شده بودند. بهزاد انگار میخواست همه بفهمند تا کارمان به جدایی بکشد. او با اینکه مقصر بود ولی این قهر را بهانه کرد تا از هم جدا شویم. وقتی میبینم زندگیمان تا این اندازه برای بهزاد بیاهمیت است من هم دیگر نمیخواهم در کنار این مرد زندگی کنم. وقتی شبهایی که به خانه مادرم یا بستگانم میرفتم، یک تماس نمیگرفت و حتی نگران هم نمیشد من کجا هستم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
سکوت بجا، سکوت نابجا
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص میگوید: به اعتقاد من یکی از دلایل بروز اختلاف بین زن و شوهر نداشتن مهارتهای ارتباطی است. شیوه صحبت کردن صحیح با همسر از تنشهای زندگی مشترک کم میکند. از طرفی نوع سخن گفتن و لحن صحبت کردن نیز در تحکیم زندگی، بسیار موثر است. معمولا برای داشتن خانوادهای سالم باید مهارتهای ارتباط با همسر را یاد گرفت. یکی از مهمترین مهارتها، مهارت گفتوگوست. یعنی زن و شوهر بدانند چطور در مورد اختلافات و مشکلات و عقیدههایشان با یکدیگر صحبت کنند و این صحبت کردن به مشاجره نکشد. از طرف دیگر، مهارت گوش دادن نیز از مهارتهایی است که همسران باید بیاموزند؛ چراکه گوش دادن به حرفهای یکدیگر باعث میشود زن و شوهر نیازهای هم را بشناسند و برآورده کنند. زمانی که زن و شوهر به حرفهای یکدیگر گوش دهند، به هم میفهمانند برای هم مهم هستند و بسیار صمیمی خواهند شد. همین مساله از بروز اختلافات و مشاجرههای جدی جلوگیری میکند. سکوت باعث میشود اختلافات تازه بمانند و در زندگی مشترک ریشهدار شود. برای همین صداقت و اعتماد اساس هر رابطه است و زن و شوهر باید با همسر خود صادقانه صحبت کنند تا به مروز زمان دچار چالش و مشکل نشوند.
سیما فراهانی - ضمیمه تپش روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد