روایت دو میگوید فردی آمد در خانه فقیه و گفت نجاستی در چاه خانهام افتاده است. حکم استفاده از آن آب چیست؟ فقیه دستور داد اول چاه خانه خودش را پر کنند. فرد پرسید: من حکم چاه خانه خودم را میخواستم بدانم، چرا شما چاه خانه خودتان را پر کردید؟ فقیه پاسخ داد: نمیخواستم هیچ منفعت شخصی در فتوایم مؤثر باشد. حالا راحتتر میتوانم پاسخت را بدهم.
هر دوی این روایتها نادرست نیست و لابد بارها در تاریخ پیش آمده است. همه ما میدانیم تاریخ پر است از عالمان سوء و عالمان وارسته. اما نقل این روایتها بستگی به این دارد که رسانه به کدام متمایل باشد. اگر رسانه بخواهد تنها از جنبه مثبت فقهای دین بگوید، روایت دو را بیان خواهد کرد و اگر بخواهد به فقها هجمه کند، روایت یک را انتخاب میکند.
بیان هر دو روایت در یک ظرف رسانهای کمتر پیشمیآید؛ حوادث رسانهای عموما یکی از دو سر این طیف را انتخاب میکنند. این کشاکش باعث میشود که کار درست روی زمین بماند و همه چیز به اینکه «دیگران» چه فکری میکنند، بستگی داشته باشد.
الگوریتم این روزهای فضای سیاسی و اجتماعی ما این است:
یک: یک نیاز واقعی اجتماعی در کشور وجود دارد.
دو: نهادهای قانونی به فکر راهحل میافتند و سعی میکنند حلش کنند.
سه: نهادهای قانونی و رسانههای رسمی بهدرستی، اهمیت طرح و چگونگی انجام آن را به مردم توضیح نمیدهند.
(چه خوب بود به رفتار رسانه ملی و عملکرد مردم در موضوع بحران آب در اصفهان و چهارمحال و بختیاری یا موضوع خرابکاری در شبکه سوختی کشور توجه میشد.)
چهار: رسانههای بیگانه فارسیزبان مثل رسانه کنگره و دولت آمریکا، رسانه دولتی انگلیس و رسانه وابسته به منابع سعودی، شروع میکنند به هجمه علیه طرحها و تصمیمهای نظام.
پنج: یک جو اجتماعی عموما در فضای مجازی (نه واقعی) پدید میآید. امر بر همه، حتی گاهی بر موافقان نظام مشتبه میشود که حتما باید این طرح لغو شود.
شش: طراحان عقبنشینی میکنند. طرح یا مسکوت میماند یا در سکوت و در غیاب نقد دقیق و برخورد منطقی، «احتمالا» به اجرا گذاشته میشود.
بگذارید این الگوریتم را در دو مثال بررسی کنیم.
مثال یک: طرح صیانت از حقوق عامه در برابر حیوانات مضر و خطرناک
طرح در مجلس مطرح میشود و میخواهد سروسامانی به حضور حیوانات در جامعه بدهد. در این زمینه خلأ قانونی وجود دارد. در بیشتر کشورهای دنیا قوانینی برای نگهداری از حیوانات وجود دارد و ما در این زمینه هنوز متن مستقل و روشنی نداریم. اندکی درباره قانون نگهداری از حیوانات در کشورهای غربی بیشتر توضیح میدهم تا ببینید چرا باید دراینباره قانون داشت.
آنها قوانین متنوعی درباره نگهداری از سگها وضع کردهاند. آنها میگویند در مکانهای عمومی باید سگ را تحت کنترل نگه دارید. اگر سگ به فردی آسیب برساند، این یک جرم قضایی و جنایی است و با مالک حیوان برخورد میشود. قوانین در کشورهای انگلیسیزبان کم و بیش شبیه به هم است.
سگ نباید به حیوانات اهلی مثل گوسفندها یا مرغها حمله کند. در این صورت با صاحب حیوان برخورد خواهد شد و در صورت لزوم، سگ کشته میشود.
آنها در قوانین خود نوشتهاند پارس کردن سگ یا زوزهکشیدن حیوان نباید موجب آزار و اذیت همسایگان شود. همسایگان میتوانند به مقامات محلی شکایت کنند. آنها برای نگهداری بیدردسر از سگها آموزشهایی را درنظر گرفتهاند. نگهداری از چهار نوع سگ در انگلستان غیرقانونی است.
Pit Bull Terrier, Japanese Tosa, Dogo Argentino و Fila Braziliero آن چهار نژاد هستند. برای نگهداری از این نژادها باید از مرجع قضایی مجوز داشت. پلیس باید سگشناس استخدام کند تا اگر احیانا سگی شبیه این چهار نژاد بود، ضبط شود.
اگر شما در انگلستان یکی از این چهار نوع سگ را داشته باشید، دادگاه سگ شما را ارزیابی میکند و اگر برایش ثابت شود که خطری برای جامعه ندارد، مجوز نگهداری آن را صادر میکند. ضمنا قانون در انگلستان اجازه نمیدهد شما از سگهای ولگرد نگهداری کنید.
اگر نژادهای ممنوعه سگ در انگلستان دستگیر شوند، از بین میروند. به همین راحتی. قانونگذار همه چیز را شفاف کرده است.
عبارتهای بیشتر در کتابچه حقوقی قانون سگهای خطرناک آمده است. آنها درباره استفاده از ریزتراشه در سگها نیز دستورالعملی منتشر کردهاند که سگهای دزدیده یا گمشده پیدا شوند. درباره عقیمکردن سگها و سایر آموزشها نیز بستههای متنوع همراه با مشوقهایی درنظر گرفته شده است.
با این توضیحات، روشن است ما نیاز داریم درباره نگهداری از حیوانات در منازل شهری قانونی وضع کنیم.
مجلس طرحی را تصویب میکند. آیا طرح مجلس درست بود؟ آیا از ادبیات درستی بهره میگرفت؟ به قانون مجلس با این ادبیات هیچ ایرادی وارد نیست؟ ماده مهم طرح مجلس این است: «واردات، تولید، تکثیر، پرورش، خرید و فروش، حملونقل و گردانیدن اعم از پیاده یا با وسیله نقلیه و نگهداری حیوانات وحشی، نامتعارف، مضر و خطرناک، از قبیل: کروکودیل (تمساح)، لاکپشت، مار، سوسمار، گربه، موش، خرگوش، سگ و سایر حیوانات نجسالعین و میمون ممنوع میباشد.»
این نویسنده گمان میکند به این لحن، شکل محدودیتها و تبصرهها ایراداتی وارد است. اما آیا میتوان درباره ایرادها صحبت کرد؟ آیا میتوان نقدش کرد؟ آیا میتوان بین لزوم این قانون و نحوه نگارش آن تفکیک قائل شد؟ حتما خواهید گفت طبعا میتوان چنین کرد. میتوان از اصل قانون دفاع کرد و درباره مفادش به بحث نشست.
اما این اتفاق نمیافتد. چرا؟
چون رسانههای بیگانه فارسیزبان که در بالا معرفی کردهام، بلافاصله بعد از مطرح شدن این طرح، شروع کردند به هیاهو: «دوباره دارند مردم را محدود میکنند. میخواهند زندگی شخصی آدمها را رصد کنند. دلخوشیها را دارند از آنها میگیرند. اصلا وقتی کشور گرفتار مشکلات اقتصادی است، چه نیازی است که به این چیزها پرداخته شود؟ اینها مدام میخواهند آزادی فردی آدمها را از بین ببرند.»
میبینید چطور با این حمله همهجانبه دو چیز با هم خلط میشود؟ یکی اینکه ما قانون میخواهیم و دو اینکه باید تلاش کنیم آن قانون، قانون خوبی باشد. ولی با این هجمه هر دوی این خواستهها نابود میشود. مردم هم فکر میکنند در کشورهای مهد دموکراسی و آزادی، هیچ قانونی وجود ندارد و همه چیز آزاد و یله است. حال آنکه آنها در همین موضوع نگهداری از حیوانات، کتابچههای قانونی نوشتهاند و سعی کردهاند آن قانون را جامع و دقیق و خوب بنویسند که شمههایی از آن را بیان کردیم.
حال با این هجمه چه اتفاقی افتاد؟ خود اصل قانون در هالهای از ابهام قرار گرفت. دو نفر از نمایندهها که خودشان جزو امضاکنندههای این طرح بودند، اعلام کردند که قرار نیست به این زودیها به این طرح رسیدگی شود و اصلا شاید در این مجلس نوبت به این طرح نرسد. محمدحسن آصفری، نماینده اراک، کمیجان و خنداب گفت: «بررسی این طرح در اولویت مجلس نیست. او توضیح داد صدها طرح در نوبت بررسی است. اولویت مجلس امروز اشتغال، گرانی، تورم، مسکن و بیکاری است. این طرح هم جزو مسائل اجتماعی است که نمایندگان برای آن طرحی را تهیه و امضا کردند و جزو طرحهای عادی است».
نفر بعدی نماینده فلاورجان بود. او گفت: «در هر حال اعتراضات خود مردم باعث شده نمایندگان به این موضوع ورود کنند، چراکه از مردم سلب آسایش میکند و مشکلاتی را به همراه دارد. برخی حیواناتی که نگهداری میشوند، ممکن است ترس و وحشت ایجاد نکنند، اما خطر بیماری دارند.» با این حال به نظر خود موسویلارگانی این طرح با طی مراحل، در مجلس مطرح خواهد شد و فوریتی در رسیدگی به آن نیست.
این از اظهارات نمایندههای مجلس که نسبت به لحن طرح، ادبیاتشان تعدیل شده است و در آن عقبنشینی هم دیده میشود.
بعد من نویسنده چه میکنم؟ من هم مینویسم اتفاقا همه حیوانات و همه موجودات، تسبیحگوی خدا هستند و اسلام نسبت به حق حیات آنها، حتی حیوانات وحشی حساس است. حتی صاحب جواهر میگوید اگر سگ و گوسفندی دارید و تنها به اندازه یکیشان آذوقه دارید، گوسفند را سر ببرید و سگ را نگه دارید و الی آخر. بعد روحانیونی که در فضای مجازی فعال هستند، شروع میکنند درباره حقوق حیوانات سخنرانی کردن.
آیا من نویسنده و آن روحانی با گرایش روشنفکری کار اشتباهی میکنیم؟ ما در اینباره بحث نمیکنیم. ما درباره این بحث میکنیم که اصلا خط موضوع عوض شده است. چرا خط موضوع در فضای تصمیمگیری کشور به این راحتی عوض میشود؟ موضوع این است که اوضاع اقتصادی و اجتماعی مردم باید سر و سامان پیدا کند. تصمیمگیران باید درست تصمیم بگیرند و از آن مهمتر اینکه در تصمیمشان ثابتقدم باشند.
نمونه دیگر در طرح صیانت از فضای مجازی مطرح شد. جای پردهپوشی نیست که این نویسنده خودش از نرمافزارهایی مثل توییتر یا یوتیوب استفاده میکند و طبعا موافق بستن فضا و کنترل کشور به سبک کرهشمالی نیست.
اما صیانت از فضای مجازی یک جنبه مهم حقوقی و اجتماعی دارد که همه از آن غافل میشوند و طرح در گرداب بحثهای سیاسی از بین میرود. نه طرح بهدرستی به مردم معرفی و نه در رسانههای عمومی و قانونی کشور به طور منطقی نقد میشود. نه به شبهات درست جواب داده میشود. نتیجه چه میشود؟ بررسی ساکت این طرح. هم سکوت، هم هیاهو هر دو اشتباه است.
متأسفانه مردم امین تصمیمگیران شناخته نمیشوند. رسانههای بیگانه زودتر از مردم در جریان طرحهای مهم قرار میگیرند. فضاسازی و بیاعتمادسازی رونق میگیرد. طرح به جایی نمیرسد. موافقان این طرح مهم هم یا سکوت میکنند یا پاسخهای سیاسی میدهند تا به همان گرداب دامن بزنند.
حال آنکه طرح صیانت از فضای مجازی، اگر درست و منطقی نوشته شود، میتواند جنبههای اجتماعی و فردی مفیدی داشته باشد. بسیاری از تراکنشها و فعالیتها در فضای مجازی قابل پیگیری نیست. مثلا در موضوع سرقتها و جعلها، عملا نمیتوان از فضای مجازی استفاده بهینه کرد.
در موضوع رمزارزها بسیاری از افراد ضررهای کلان دیدهاند، ولی ساختار فضای مجازی کشور آنقدر رها است که نتوان به شکل قانونی به این موضوعات رسیدگی کرد. آیا طرح صیانت میتواند در این موضوعات به مردم کمک کند یا نه؟ نمیدانیم. این ندانستن راه را باز میکند تا رسانههای بیگانه بر افکار مردم بتازند.
روش فقیه شماره دو، علامه حلی نایاب است. باید از منفعت شخصی یا گروهی عبور کرد و درباره طرحهای ملی، با نظر به منافع همه مردم بحث کرد، آن را برای مردم توضیح داد و به آنها قول داد که نظام به دنبال انسداد فضا نیست؛ بلکه میخواهد برای فعالیتهای جاری مردم (مثل فعالیتهای اقتصادی) فضای امنی بسازد. امنیت قرار نیست آزادی را منهدم کند؛ بلکه ضامن آزادی است. اما تا جزئیات ساخته نشود و چنین درکی در فضا گسترش پیدا نکند، جملههای آخر این نویسنده هم شعاری به نظر میرسد.
میثم امیری - نویسنده / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد