خانهباغی در جماران
یکی از لوکیشنهای اصلی مجموعه بینشان مربوط به خانه شهابالدین و مینو با بازی پرویز فلاحیپور و مریم کاویانی است که در خانهباغی در محدوده جماران تصویربرداری میشود و گروه مدتی است که در این خانه مستقر هستند. این خانه دو در دارد که هر دو در خانه بهدلیل رفتوآمد عوامل باز است. آیفون همه لوکیشنها اغلب قطع است و در ساختمان را برای عبور و مرور باز میگذارند. وارد که میشویم نگاهمان به دو ساختمان قدیمی میافتد که در دو طرف حیاط و در کنار ساختمانهای مدرن و آپارتمانها قرار دارد. اولین چیزی که نگاه هر کسی را به خود معطوف میکند، درخت خرمالویی است که میوههای بسیاری هم دارد. شمعدانیهای داخل باغچه و حوضی که به جای آب پر از برگهای زرد و نارنجی است. کنار ساختمان اصلی هم یک گلخانه قرار دارد که پر از گلدانهای زیباست. همچنین درخت انگور که برگهای خشک و رنگیاش دیوار ساختمان را زیبا کردهاست. دیوارها و درهای هر دو ساختمان به رنگ آبی است و پردههای توری سفیدی پشت پنجرهها به چشم میخورد. مقابل این ساختمان دو طبقه، یک ساختمان دیگر هم قرار دارد که بهگفته یکی از عوامل مربوط به منزل پدر شهابالدین با بازی مهدی فقیه است که پشت پنجرههای آن گلدانهای شمعدانی و چند کدو تنبل قرار دارد و کنار در ساختمان هم یک هاون سنگی هست که یادآور خاطرات ما از دوران کودکی است. گروه در طبقه دوم مشغول کار هستند که در این میان یکی از عوامل آینه و شمعدان قدیمی به رنگ قرمز و سفید را داخل ساختمان میبرد. مریم کاویانی را میبینیم که فیلمنامه بهدست به حیاط آمده و گوشهای مینشیند و آن را مرور میکند.
این قصه، جدید است
آخرین سریالی که راما قویدل برای تلویزیون ساخت، مجموعه «ایلدا» بود که سال گذشته از شبکه یک پخش شد. وی درباره کارگردانی سریال «بینشان» و ویژگیهای فیلمنامه آن میگوید:
فیلمنامه این سریال چه ویژگیای داشت با توجه به اینکه شما در کار قبلی هم به کرونا مبتلا شدید، باز هم خطر کردید و در این شرایط کارگردانی این سریال را برعهده گرفتید؟
زمانی که مبتلا شدم واکسن نزدهبودم اما به هر حال در جامعه امکان ابتلا وجود دارد و وابسته به فضای کار ما نیست. به نظر من نمیشود گفت من کار نمیکنم چون نمیخواهم مبتلا شوم. من عاشق کارم هستم و اگر روزی نتوانم کار کنم، آسیب میبینم. بنابراین دورههایی هم وجود داشته نتوانستم کار کنم یا بهتر بگویم بعضیها نگذاشتند کار کنم! اما همواره تحت هر شرایطی دوست دارم کار کنم و این روندی را که به زعم خودم روند پیشرفت و کسب تجربه است، ادامه بدهم. به هر حال من در این حرفه متولد و بزرگ شدم. به همین دلیل عاشقانه این حرفه را دوست دارم. درباره ویژگیهای این سریال باید بگویم فیلمنامه بسیار قوی است و نویسندههای درجه یکی آن را نوشته اند و تا جایی که میدانم ایده اولیه مربوط به تهیهکننده است.
فیلمنامه کامل بود که شما به کار پیوستید؟
تا جایی که اطلاع دارم نویسندهها دو سال درگیر تحقیق و نگارش فیلمنامه بودند و حدود ۱۲ قسمت از فیلمنامه هم آماده بود که من وارد پروژه شدم. البته سیناپس کار تا آخر موجود بود. به نظرم قصه پرکشش و جذابی داشت. اصولا وقتی کاری به من پیشنهاد میشود به حافظهام رجوع میکنم ببینم از این جنس کار ساخته شده. گاهی سریالی را میبینم که قصه مشابه آن قبلا ساخته شده و برایم این سوال پیش میآید چه لزومی دارد یکبار دیگر همان قصه ساخته شود. بنابراین ترجیح میدهم کار مشابه و قصهای را که قبلا ساخته شده، کار نکنم. حتی ایلدا هم برای من جزو این فضاهای جدید و کار بسیار سختی بود اما چون دوست داشتم فضای کارهای جنگ را تجربه کنم این سریال را با تمام سختیهایی که داشت ساختم. این سریال هم به نظرم کار متفاوت و جذابی است.
با ورودتان به پروژه چه تغییراتی را روی فیلمنامه اعمال کردید؟
من معمولا تغییرات خاصی روی فیلمنامه انجام نمیدهم، به خصوص این سریال که برای من از چند منظر پروژهای بسیار ویژه است. اولین و مهمترینش تهیهکننده است. آقای رزاقکریمی از دوستان قدیمی من است و من در مقطعی دستیار او بودم و خاطرات بسیار درخشانی از آن دوران دارم. بنابراین به محض اینکه این دعوت اتفاق افتاد با عشق و اشتیاق بسیاری وارد شدم. از طرفی فضای کار برای من خیلی درجه یک است و حالم با این سریال خوب است. تمام تلاشم را میکنم این حال خوب را به مخاطب هم منتقل کنم.
با توجه به لوکیشنی که انتخاب کردید و تا جایی که در جریان قصه قرار داریم، به نظر میرسد از آن داستانهایی باشد که قرار است یک سری نکات مهم را در روابط خانوادگی به مخاطب یادآوری کند.
البته فیلمنامه بافت چندگانهای دارد که این لوکیشن هم خانه شخصیتهای اصلی و محوری سریال است. ضمن اینکه قرار است ما به روابط خانوادگی و چیزهایی که این روزها دارد کمرنگ میشود و جای تاسف دارد هم بپردازیم. مثل صفاتی چون شجاعت، مردانگی و تاب آوردن در سختیهایی که میتواند وجود نداشته باشد. میتوانم بگویم شخصیت اصلی داستان ما در موقعیتی قرار میگیرد که میتواند نباشد. یعنی خودش انتخاب میکند که باشد و سختی آن را هم بر اساس رسالتی که به آن معتقد است به جان میخرد. چون به وظیفهای که جامعه برعهدهاش قرار داده، معتقد است و تاوان سنگینی هم بابت این تصمیم میپردازد. همه آن چکیدهای از چیزی است که در حال حاضر به آن نیاز داریم. ما به قهرمان نیاز داریم.
در این سریال به زندگی خبرنگارها پرداختهاید. نگران واکنشها نیستید؟
زمانی که من تصمیم گرفتم فیلمساز شوم، همه واکنشها را به جان خریدم. مخصوصا تجربه تلخی که «ایلدا» برای من بهجا گذاشت. من سالهای طولانی دستیار پدر بودم. یک چیز را همیشه به من یادآور میشد. همان حکایت پیرمرد و نوهای که یک چهارپا داشتند و این حکایت را همه میدانند.
فکر میکنید زمان پخش سریال، مخاطبان هم بتوانند با قصه و شخصیتها همراه شوند؟
من همیشه و تا جایی که در اختیار و تحت کنترل من است، سعی میکنم تکتک قدمهایم را درست بردارم. یعنی هر پلانی که میگیرم، تصور کنم آخرین پلان زندگیام باشد که میگیرم. به همین دلیل تمام تلاشم را میکنم که این پلان را به درستترین شکل بگیرم. وقتی این نگاه را در هر پلان از سریال دارم و فضای خوب و تیم بسیار همراه و حرفهای که در کار دارم و آرامشی که در این کار نصیبم شده، فکر میکنم نتیجه خوبی حاصل خواهد شد.
یک فرصت طلایی
مریم کاویانی که نقش مینو همسر شهابالدین را در این سریال بازی میکند در اینباره معتقد است: «فکر میکنم به لحاظ حرفهای خیلی نمیتوان درباره کاری که هنوز پخش نشده و نقشی که بازی میکنم توضیح بدهم. چون میخواهم جذابیت کار از بین نرود. اما ویژگی اصلی که این سریال برای من داشت این بود که من همیشه دوست داشتم با آقای قویدل همکاری کنم اما این فرصت پیش نمیآمد. از طرفی آقای رزاقکریمی هم از تهیهکنندههای بسیار خوش نام و با تجربه است که این فرصت همکاری در «بینشان» برای من فراهم شد که برای من فرصت طلایی بود. زمانی که فیلمنامه را هم خواندم به نظرم خیلی جذاب آمد و اینکه رگههایی از واقعیت و مستندات جامعه در آن وجود داشت که برای من متفاوت و جالب بود. نقش مینو را هم دوست داشتم.»
او درباره تغییرات در بازیگران سریال میگوید و اینکه با وجود این تغییرات باز هم تمایل داشت در آن حضور پیدا کند: مینو یک خانم فرهنگی با یک جهان بینی محکم که مادر سه فرزند است و همچنین حامی و رفیق و همراه همسرش شهاب الدین که در فراز و نشیبهای زندگی کنار همسرش است و هیچ وقت پشت همسرش را خالی نکرده است. برای من هم جالب بود که همسر یک خبرنگار باشم و این تجربه را کسب کنم که چنین افرادی چه زندگی دارند و با چه مسائلی روبهرو هستند. خیلی تجربه جذابی برای من است. انگار با هر نقش زندگی میکنم. نکته مهم دیگر اینکه برایم همیشه مهم است که صاحب کار چه کسی است و اینکه من در کار آرامش داشته باشم.»
تقابل بین ۲ نسل
پویان گنجی، بازیگر سریالهایی چون «ایلدا» و «جادهچالوس» در این سریال نقش جوانی بهنام محمدرضا را بازی میکند که فرزند شهاب و مینو است. وی دراینباره میگوید: من دومین همکاریام را با آقای قویدل تجربه میکنم و با شناختی که از ایشان داشتم و فیلمنامه خوب و متفاوت و جذابی که این سریال داشت اشتیاق بسیاری برای حضور در بینشان داشتم. البته نقش محمدرضا ویژگیهایی برای من داشت ازجمله اینکه از زاویه نگاه خودش نه پدرش در جامعه دنبال عدالت است. یعنی به نوعی محمدرضا نماینده نسل جوان امروز است و پدرش نماینده پدران ما.وی همچنین ادامه میدهد: محمدرضا خیلی با ایثار پدرش موافق نیست و همین طرز تفکر باعث میشود که مقابل پدر بایستد و این تقابل بین دو نسل اتفاق بیفتد. او اصلا آرمانگرا نیست ولی دنبال موفقیت خودش در زندگی است. چون نوع نگاهشان به زندگی متفاوت است و همین باعث چالشهایی میشود که به جذابیت نقش هم کمک میکند. در کنار جذابیتهای نقش و همکاری با آقای قویدل و آقای رزاقکریمی در جذابیت کار تاثیرگذار بود. بههرحال کار ما گروهی است و همه اینها کنار هم مثل یک پازل میتوانند نتیجه خوبی را حاصل کنند. آقای قویدل بهعنوان کارگردان خیلی دست بازیگر را باز میگذارد تا ایده و نظر بدهد. البته تا جایی که به کمک نقش بیاید. بازیگران فوقالعادهای هم در این کار حضور دارند و به نوعی همه مکمل همدیگر هستند. من فکر میکنم با وجود نکات مثبتی که در این کار وجود دارد و نگاه نو و جدیدی که در فیلمنامه هست مردم هم دوست خواهند داشت. چون یک جاهایی نگاه، نگاهی انتقادی به مسؤولان است و از این نظر فکر میکنم بتواند بیننده خودش را پیدا کند.
آماده نقد خبرنگاران هستم
پرویز فلاحیپور چند سالی است که نقشهای متفاوتی را در تلویزیون بازی میکند. از نقش قاضی و وکیل گرفته تا نقش خبرنگار که در این سریال بازی میکند. با او در این زمینه همکلام شدیم:
گویا شما در این سریال نقش خبرنگاری به نام شهابالدین را بازی میکنید. درباره این تجربه توضیح میدهید؟
من تا بهحال نقش خبرنگار را بازی نکرده بودم و خیلی دوست داشتم این نقش را هم تجربه کنم. البته من عضو افتخاری باشگاه خبرنگاران جوان هستم. اما اصلا با حرفه خبرنگاری آشنایی نداشتم و تجربهای هم در این زمینه ندارم. اینکه چطور یک خبر را کسب میکنید و دربارهاش تحقیق میکنید و تبعات آن چیست را نمیدانستم. همه این چیزها را در متن و فیلمنامه متوجه شدم و همچنین تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادم بهتر درک کردم. دلم میخواست کاری کنم که هم مقبول دوستان خبرنگار باشد و هم مقبول مردم. یعنی مردم بدانند خبرنگارها چقدر زحمت میکشند و در این راه با چه مخاطراتی مواجه هستند. چنانچه این مسائل برای شهاب الدین در این سریال رخ میدهد.
فکر میکنید شما و همکارانتان تا چه حد در این زمینه موفق بودید؟
میتوانم بگویم با نگاهی که آقای قویدل و آقای رزاقکریمی در این سریال دارند، فکر میکنم خروجی خوبی داشته باشد و مورد توجه بیننده هم قرار بگیرد. ولی به هر حال در زمان پخش سریال و یا بعد از آن من آماده پذیرش نقدهای مردم و خبرنگاران هستم.
البته شما پیش از این هم نقش قاضی بازی کردید و واکنش منفی هم در پی نداشت؟
نقش قاضی بسیار نقش حساسی بود و برای آن نقش هم خیلی تحقیق کردم و خوشحالم که مورد توجه قوه قضاییه قرار گرفت و دوست داشتند. امیدوارم این نقش و سریال هم در ابتدا مورد توجه خبرنگارها و بعد مردم هم قرار بگیرد. تا جایی که من فیلمنامه را خواندم میتوانم بگویم خیلی خوب توانسته مسائل خبرنگارها را نشان بدهد.
چقدر نگاهتان نسبت به این حرفه و خبرنگارها تغییر کرد؟
دید من خیلی با این کار عوض شد. یعنی درک کاملی از شما و حرفه تان و خطراتی که شغلتان دارد، نداشتم. همیشه فکر میکردم خبرنگار وظیفه اش این است که خبری را تهیه کند و بعد آن را به مدیر مسؤول میدهد و آن را روی سایت میگذارند یا در روزنامه چاپ میشود. راجع به جزییات این کار نمیدانستم. در صورتی که این متن به جزئیات پرداخته است. بهخصوص اینکه نشان میدهد خبرنگاری باشد که در جامعهاش بخواهد حافظ امنیت اخلاقی باشد، چقدر خودش و خانواده اش و شغلش و آیندهاش میتواند در معرض خطر قرار بگیرد.
کار با آقای قویدل چطور بود؟ چقدر تعامل داشتید؟
خیلی خوب بود. من اولین بار است که مقابل دوربین او میروم و به نظرم بسیار کارگردان کاربلدی است. بده بستان خوبی با هم داشتیم. امیدوارم همکاریهای خوب دیگری با هم داشته باشیم. ضمن اینکه من ۸۰ درصد مطمئن هستم این سریال به اصطلاح میگیرد و مورد توجه مخاطبان قرار خواهد گرفت. چون این اطمینان را در سریال «شب دهم» هم داشتم و اتفاق خوبی برای آن سریال افتاد.
مردم، سریالهای خانوادگی را دوست دارند
نیلوفر پارسا را بیشتر با سریال «آوای باران» میشناسیم. اما او چند سالی است که به سمت تئاتر گرایش پیدا کرده که دراینباره میگوید: من بعد از آوای باران دو سریال دیگر هم بازی کردم اما حدود سه سالی هست که در تلویزیون کار نکرده بودم چون پیشنهادها خیلی دلچسب نبود. بههمیندلیل بیشتر تئاتر کار کردم و همچنان هم در کنار کارهای تصویری علاقهمند به حضور در صحنه تئاتر هستم.
وی ادامه میدهد: البته که مثل همه بازیگرها برای من هم کار تصویر جذاب است اما تئاتر هم برایم حائز اهمیت است. چون خیلی چیزها از تئاتر یاد گرفتم. البته فیلمنامه این سریال به قدری برایم جذاب بود و دوست داشتم که ترجیح دادم بعد از چند سال بار دیگر سریال بازی کنم. چون مدام نقشهای مشابه با نقشم در سریال آوای باران پیشنهاد میشد اما ریحانه نقش خاص و متفاوتی برایم بود.
پارسا درباره ویژگیهای ریحانه توضیح میدهد: ریحانه دختری است که با پدر و مادرش ارتباط بسیار خوبی دارد و در یک خانواده فرهنگی بزرگ شده که در عین سنتی بودن یک مدرنیتهای هم دارد و این والدین با فرزندانشان تعامل خوبی دارند و مشورت میکنند. من خیلی ریحانه را دوست دارم. به این دلیل که همانقدر که به پدر و مادرش احترام میگذارد و رابطه خوب و دوستانهای با پدرش دارد، همانقدر هم بادرایت است و تصمیمهای درستی در زندگی میگیرد و انتخابهای درستی دارد. به همین دلیل این ابعاد شخصیتی ریحانه را خیلی دوست دارم.
این بازیگر میافزاید: من سالهای بسیار دور در سریال «دیوار شیشهای» با آقای قویدل همکاری داشتم. اما تجربهای به این شکل نداشتم. کار کردن با کارگردانی که بسیار صبور و بادانش و باآرامش و بااخلاق و حرفهای و کاربلد است خیلی جذابیت دارد. بههرحال کارگردان رهبر یک گروه است و وقتی چنین ویژگیهایی داشته باشد، همه اعضای آن گروه تلاششان را میکنند تا کارشان را بهدرستی انجام دهند.
وی در پایان بیان میکند: من فکر میکنم مردم سریالهای خانوادگی را دوست دارند و از این جهت بینشان را هم دوست خواهند داشت. چون ما ایرانیها برایمان خانواده در اولویت قرار دارد. از این رو مسائلی را در این سریال بررسی میکنیم که در جامعه بهصورت روزمره با آنها سروکار داریم. از این نظر قصه و شخصیتها کاملا ملموس و بهروز است. بنابراین فکر میکنم مردم با این سریال به نوعی زندگی کنند.
حق مخاطب تلویزیون تماشای سریال باکیفیت است
مرتضی رزاق کریمی از تهیه کنندههای باسابقه سینما و تلویزیون است. وی که در حال تهیه سریال تلویزیونی بینشان در شبکه سوم سیما است، خاطر نشان کرد: تلویزیون یک رسانه فراگیر است که علی رغم وجود رقبای جدی - که البته این اتفاق در همه جای دنیا رخ داده - در یک رقابت نابرابر قرار گرفته است، با این حال همچنان مخاطبان بسیاری دارد. در ابتدا طرح به شکل سینمایی در نظر ما بود و چندین نویسنده حرفهای هم این طرح را اتود زدند که سابقه درخشانی در تلویزیون و سینما داشتند. در نهایت طرحی که خانم آزیتا ایرایی و آقای مهدی حمزه نوشتند برای من جذابتر بود و تلویزیون هم استقبال کرد که تابستان 98 در سیما فیلم به تصویب رسید.
وی ادامه داد: من فکر میکردم این موضوع باید به گستره وسیعی از جامعه ارائه شود. بنابراین تلویزیون به خاطر گستردگی مخاطبی که دارد، بهترین فرصت برای مطرح کردن این موضوع بود. ضمن اینکه من معتقدم باید قدر این مخاطب را دانست و برایش احترام بسیاری قائل شد پس علاوه بر موضوع قصه، ساختار و کیفیت فنی و بصری را نیز نباید نادیده گرفت. بنابراین حق مخاطب تلویزیون است که سریال خوب و با کیفیت ببیند. چون وقت مردم ارزش دارد و نباید آن را با کارهایی که خودمان به آن اعتقاد نداریم بگیریم. تا اینجای کار هم ما در چارچوبی که باور داشتیم حرکت کردیم.
رزاق کریمی همچنین افزود: من به دلیل پیشینهام در سینمای مستند برای پژوهش در ساخت فیلم، اهمیت ویژهای قائل هستم. که خوشبختانه نویسندههای خلاق و پرتلاش سریال بینشان هم برای نگارش این فیلمنامه، با جدیت مرحله پژوهش را دنبال کرده و به مراکز و افراد مرتبط با موضوع مراجعات مکرر داشته و تحقیقات میدانی را پی گرفتند. قصه سه بار به طور کامل بازنویسی شد و تغییرات جدی داشت تا به انسجام و قوام لازم برسد.
وی درباره انتخاب راما قویدل به عنوان کارگردان این اثر هم بیان کرد: آشنایی ما در دهه 70 طی تولیدات مشترک با کارگردان نام اشنای سینمای ایران، زنده یاد امیر قویدل شکل گرفت. که در همان دوران آقای راما قویدل همکاری خود را با دگا فیلم در تولیدات مستند با ما آغاز کرد. با مشاهده اثار ایشان به عنوان کارگردان در طول دو دهه گذشته که بیانگر دانش و تسلط او به زبان سینما است، وی به عنوان گزینه مناسبی برای کارگردانی این سریال مطرح شد. که پس از ارایه طرح به ایشان و استقبالش از قصه این همکاری، شکل جدی به خود گرفت.
این تهیهکننده درباره انتخاب بازیگر و مشکلاتی که در این زمینه بر سر راه تهیه کنندهها قرار دارد هم گفت: من معتقدم رقابت بین تلویزیون و نمایش خانگی ازنظر مالی نابرابر است و برآورد شبکه نمایش خانگی با بودجههای تلویزیون قابل مقایسه نیست. اما آنچه که مشکل ما را تا حدودی رفع کرد فیلمنامه خوبی است که داریم. چون برای بازیگران و سایر عوامل فنی و هنری، فیلمنامه خوب خیلی مهم است. یعنی در کنار دستمزد، کیفیت کار هم اهمیت به سزایی دارد. بنابراین خوشبختانه توانستیم همکاران بسیار حرفه ای و خوبی برای این سریال انتخاب کنیم و بازیگران با عشق و علاقه وارد این سریال شوند.
زینب علیپور طهرانی - رسانه / روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد