از حسین مسعودی آشتیانی پیش از این نیز ترجمههای قابلقبولی با عنوان دریاچه متروک، کتاب کوچک تنهایی، باتلاق شنی و شکار هیولا منتشر شده است. وی از مترجمانی است که به ادبیات ژانر وحشت و جنایی دلبسته است؛ ژانری که در جهان و این روزها ایران طرفداران پر و پا قرصی دارد. به انگیزه انتشار این رمان با این مترجم جوان گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
اولین مواجهه درباره یک کتاب ترجمه علت انتخاب آن برای ترجمه است. شما چرا این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید؟از همان روز اول که در خود توانایی ترجمه یک اثر ادبی را دیدم تصمیم گرفتم روی ادبیات ژانر کار کنم. علتش را همیشه در علاقه خاص خود به داستانهای معما محور با شخصیتهای به ظاهر ساده ولی عمیقا پیچیده میدانم. علاقهای که حاصل فعلی آن انتشار پنج کتاب در ژانر تریلر جنایی ــ روانشناسانه است. بدیهی است که «وایولت» هم از این قاعده کلی مستنثا نیست. ولی اینکه چرا در میان خیل کتابهای منتشره در این ژانر سراغ اثر خانم اسجیآی هالیدی رفتم خود ماجرای دیگری دارد. ادبیات بریتانیا در گونه جنایی همیشه درخشان بودهاست. لازم به گفتن نیست که بسیاری از علاقهمندان این ژانر، با خواندن «قتل در قطار سریع السیر» و «جنایت الفبایی» آگاتا کریستی و شرلوک هولمز بینظیر سرآتور کانن دویل شیفته آن شدند. از طرفی همواره برای یافتن کتاب در پی نویسندگان توانا و محبوبی هستم تا اولین نفری باشم که اثری از آنها را در ایران ترجمه کنم و اسجیآی هالیدی با وایولتش هر دو اینها را داشت. نویسندهای بسیار محبوب در میان نسل نو جنایینویسان بریتانیایی که فرآیند پیشرفت در نویسندگی را با درخشش بسیار در داستان کوتاه آغاز کرده بود، سهگانه پرفروشی را منتشر کرده بود و حالا در سال ۲۰۱۹ به وایولت رسیده بود. آن هم به ماجرایی پرکشش از آشنایی ناگهانی دو دختر کاملا ناآشنا با هم در کشوری غریبه که به رفاقتی خلقالساعه بدل میشود ولی کمکم در جریان همسفری آنها لایههای مختلف شخصیتیشان یکییکی آشکار و به فجایعی غیرقابل پیشبینی تبدیل میشود.
نکته جالب توجه دیگر در این رمان که مرا به خود جلب کرد شیوه روایی بسیار متفاوت آن بود. هالیدی داستان خود را از زاویه دید هر دو زن پیش میبرد. یکی راوی اول شخص داستان است که اغلب ماجرا را از زبان او میخوانیم و روایت شخصیت دیگر داستان را از طریق ایمیلهایی که به خانواده و دوست نزدیک خود مینویسد به صورت موازی دنبال میکنیم. این شیوه از ارائه اطلاعات به خواننده، چنان به جذابیت اثر کمک کردهاست که شما را تا پایان کتاب مشتاق خواندن آن نگه میدارد. همه این عوامل با یکدیگر به انتخاب و ترجمه وایولت منجر شد.
ژانر کتاب شما یعنی تریلرهای روانشناختی مدتی است در ایران هم مخاطبان پر و پا قرصی پیدا کرده است. دلیل این امر چیست؟
ما در عصری زندگی میکنیم که همه اتفاقات با سرعت زیادی رخ میدهد و بدون توجه به تمایلات و روحیات درونی ما به مسیر خود ادامه میدهد. چنین ریتم سریعی از زندگی علاوه بر تغییر عادات روزمره، باعث نبود شناخت دقیق ما از آنچه در اطرافمان رخ میدهد، نیز شدهاست. خلأیی در وجود که مانند بسیاری از دیگر نیازهای بشری میتواند از طریق تماشای فیلم، خواندن کتاب و... پر شود.
ژانر تریلر روانشناختی این فرصت را به مخاطب خود میدهد تا با قرار گرفتن در مخاطرهای که نویسنده برای او مهیا کردهاست فرصت تجربه تقریبا رایگانی را کسب کند که اصلا از دنیایی که در آن زندگی میکند جدا نیست. مخاطب در این موقعیت بهوجود آمده زیست کسانی را تجربه میکند که آنها را بارها در گذران زندگی خود دیده و بهسادگی از کنارشان عبور کردهاست. ژانر تریلر روانشناختی به ما میآموزد که آدمها به این سادگیها که در ظاهرشان میبینیم نیستند و میتوانند در پس ظاهر خود موجودی باشند که قادر به انجام هرکاری هستند.
بنده علت اقبالی که شما از آن حرف میزنید را اینطور تفسیر میکنم: وجود فرصتی بیمخاطره برای خواننده در جهت تجربه کردن موقعیتی پرمخاطره.
و نکته بعد اینکه اعتقاد دارم خواننده رمان در دنیای امروز بسیار باهوشتر از دورانهای قبل است و بهراحتی شخصیتهای تو خالی داستانی را از آنچه که باید باشند تشخیص میدهد. این امر در مورد ژانری که ادعای روانشناسانه بودن را دارد پررنگتر است و مطالبه مخاطب آن بهمراتب بیشتر از بقیه گونههای ادبی است.
و اینکه این ژانر با وجود مخاطبان پر و پا قرصش در ایران چندان محل رجوع برای نوشتن نیست. شما علت را چه میدانید؟
وقتی شما رمانهای شاخص این ژانر را در دنیا میخوانید با شخصیتها و موقعیتهایی روبهرو میشوید که کاملا عیان است در نتیجه آزادی ذهن نویسنده در قبال مسائل اجتماعی و فردی افراد جامعه خود شکل و قوام یافتهاند. این نگاه باعث میشود تا خواننده این دست از داستانها اقبال بسیار خوبی به آنها نشان دهند. علت هم مشخص است، باورپذیر بودن همهچیز در رمان از نظر مخاطب.
یکی از عوامل مهم موفقیت ژانر تریلر روانشناسانه همین آزادی عمل نویسنده است که میتواند به هر موضوع و شخصیتی که خواست بپردازد؛ خصوصیتی که نویسندگان ایرانی آن را بهدلیل تجربیات بدی که از سیستم نشر کتاب داشتهاند، از خود سلب میکنند. رشتهای که سر دراز دارد و جسارت سرمایهگذاری در چنین ژانری را به ناشر نیز نمیدهد.
کمی درباره نویسنده و راه طی شده توسط او برای مبدل شدن به یک نویسنده حرف بزنیم. چقدر این مسیر به باور شما میتواند در مختصات کشور ما تکرار شود و تجربه زیسته نویسنده ایرانی شود؟
نویسنده وایولت، اس جی آیهالیدی مسیر نوشتن را دقیقا از داستان کوتاه شروع کرد؛ آن هم در ژانری که میدانست میخواهد رمانهایش را در آن بنویسد. اینکه آیا چنین مسیری برای نویسندگان ایرانی وجود دارد یا نه، بسیار قابل بحث است. بهعنوان نمونه برای یک نویسنده ایرانی داستانهای کوتاه جنایی چقدر ظرفیت برای ارائه اثر وجود دارد، آیا اصلا مجله ادبی تخصصی برای این ژانر داریم، مجلات ادبی موجود چه ظرفیتی از خود را به این ژانر اختصاص دادهاند، جایزه ادبی خاصی برای داستان کوتاه وحشت و جنایی وجود دارد و... همین ظرفیتهاست که باعث شناخته شدن و پیشرفت کسانی مثل هالیدی در کشور خود و بعد دنیا میشود و حتی شرکتهای فیلمسازی را ترغیب به خرید آثار آنها میکند. جالب است بگویم که حق ساخت فیلم وایولت توسط یکی از شرکتهای فیلمسازی خریداری شده که به زودی وارد فرآیند تولید خواهد شد.
خیلیها بر این باورند که ادبیات در هر جغرافیا باید کارکرد و زیست خود را داشته باشد و لزومی ندارد از روی دست دیگری کپی کرد. به باور شما این موضوع محل توجه است؟
و خیلیها هم باور دارند تمام داستانهای دنیا گفته شدهاند و دارند در جغرافیای جدید بازتعریف میشوند و البته که کپی کردن هم اگر در ظرف درست خود انجام شود و با ذهنی سیال، آگاه و خلاق صورت پذیرد، میتواند آثار بسیار خوبی را بیافریند. در سینما شاهدیم که بسیاری از فیلمهای معروف در کشورهای دیگر بازسازی شده و تغییر جغرافیا باعث میشود مفاهیمی بدیع در آنها وارد شود که حتی برای سازندگان نسخه اصلی هم دیدنی و کنجکاوبرانگیز است.
ادبیات هم از این قاعده مستثنی نیست و در طول تاریخ بارها شاهد چنین آثاری بودهایم که موفق نیز بودهاند. ژانر تریلر هم جذابیتهای اینچنینی کم ندارد.
نویسندهای با یک دوجین جایزه
خانم هالیدی بر اساس آنچه در مقدمه کتاب آورده است، این رمان را براساس تجربه سفری که به دور دنیا و اختصاصا قطار سریعالسیر سیبری داشته، نوشته است؛ سفری که در این رمان در کشورهای چین، مغولستان، روسیه و آلمان نمود یافته است. هالیدی خواننده خود را با چنان وجوه بدیع و غریبی از این کشورها روبهرو میکند که شاید هرکسی نتواند تجربه آن را در زندگی خود داشته باشد. وقتی وایولت را میخوانی کاملا متوجه میشوی که نویسنده در چنان شرایطی زندگی و در طول سفر خود با شخصیتهای رمان خود طی مسیر کرده است.
او یک دو جین جایزه ادبی بابت داستانهای کوتاه جنایی خود دریافت کرده است و به گفته خودش همین امر و سفرهای بسیاری که داشته، جسارت نوشتن رمان را به او داده است. او در جایی از مقدمه رمان وایولت نوشته است که در طول سفر خود در قطار سریعالسیر سیبری شروع به خواندن کتاب «درباره نوشتن» استفان کینگ میکند و بعد از اتمام آن تصمیم میگیرد رمان اول خود را بنویسد. او اشاره دارد که سفر او به دور دنیا بود که باعث شد با آدمهای زیادی روبهرو شود و همین آدمها داستانهای فراوانی را در ذهنش شکل دادند که او را به نوشتن رمان مجاب کرد. این همان مسیری است که بسیاری از اساتید داستاننویسی به هنرجویان خود توصیه میکنند و در همه دنیا نیز بسته به نوع خود، قابلیت اجرا دارد.
حمید نورشمسی / روزنامه جام جم