بعد از پیشگفتار مترجم و پیشگفتار گردآورنده، سیزده داستان با محوریت روز تولّد از این نویسندگان در این مجموعه گرد آمده است: کاترین براش آمریکایی، ریموند کارور آمریکایی، دنیس جانسون آمریکایی، کلر کیگان ایرلندی، لیندا سکسِن آمریکایی، دانیل لاینز آمریکایی، اسواومیر مروژک لهستانی(با این توضیح که این داستان را مترجم به مجموعه افزوده است)، ایتِن کَنین آمریکایی،هاروکی موراکامیژاپنی، پل ترو آمریکایی، آنا ماریا شُوا آرژانتینی، ویلیام تره ور ایرلندی و لوئیس رابینسون آمریکایی.
موراکامی در صبح روز تولّدش به برنامه تقویم تاریخ رادیو گوش میدهد و میشنود که رادیو اسم او را هم اعلام میکند با اشاره به این کههاروکی موراکامی در چنین روزی متولّد شده است. موراکامی به اهمیت موضوع دانستن روز تولّدش برای دیگران فکر میکند و به فکر گردآوری این مجموعه میافتد.
تولّد یک هنرمند که در این جا نویسنده است، میتواند با تولّد بقیه آدمها از این نظر فرق داشته باشد که نویسنده میتواند حسّ خودش را از این موضوع با کلمات بیان کند. سیزده نویسنده ی این سیزده داستان با طرحهای متفاوت سراغ تولّد رفته اند، ولی تقریباً همه این داستانها پایان غمناک و حتّی میشود گفت دردناکی دارند. احتمالاً داستانهای دیگر این نویسندگان هم با توجّه به شناختی که از قلم آنها داریم، غمناک است، ولی غمناکی در این داستانها از این رو مهم است که در روز تولّد شخصیتهای این داستانها این اتّفاقات دردناک برای آنها میافتد.
آدمی شاید بی دلیل دلش میخواهد روز تولّدش با بقیه روزهای زندگی اش فرق داشته باشد و روز بهتری باشد، ولی در یکی از داستانهای این مجموعه میبینیم که خود کسی که میخواهند روز تولّدش غافلگیرش کنند، این تفاوت را برنمیتابد و ناراحت میشود و دیگران را ناراحت میکند. در داستانی دیگر، این طبیعت است و چرخش روزگار که باعث تصادف میشود و کودکی در روز تولّدش به اغما فرو میرود. در داستانی دیگر پیرزنی لجوج تولّد کودکی بخت برگشته را خراب میکند، چون خودش زندگی دهشتناکی دارد و از تنهایی حیرت انگیزی رنج میبرد.
در داستانهای این مجموعه که همگی در فضایی مدرن به رشته تحریر درآمده اند، از نظر اتّفاقات داستانی، شاهد صحنه حیرت انگیزی نیستیم، ولی این تنهایی انسانها انگار فقط منحصر به دنیای مدرن است و در دنیای پیشینیان، تنهایی نه چنین شکل و شمایلی داشته و نه این چنین عمیق و لاینحل بوده است. فارغ از پایان تلخ داستانها، مناسبات آدمها با یکدیگر، در طول عموم این داستانها نیز، مناسبات قابل دفاعی نیست. نویسندگان این داستانها به خوبی توانسته اند تنهایی بشر را در همه ی شئون زندگی شخصیتهای این داستانها نشان دهند، ولی نکته ی اصلی، فقط انتقال هنرمندانه این حس نیست و از نظر ادبی نیز داستانها بسیار عالی اند.
اسدالله امرایی نیز به عنوان کسی که داستانهای کوتاه بی شماری ترجمه کرده است و عموماً با نویسندگان داستانها ارتباط و مکاتبه دارد، به خوبی توانسته است از عهده ی ترجمه ی هنرمندانه ی این داستانها بربیاید. همچنان که نقش نویسنده ای چون موراکامیدر انتخاب این داستانها انکارناپذیر است، نقش مترجمیچون امرایی نیز غیرقابل انکار است. امرایی مترجمیاست که جست و جو میکند و بهترین داستانها را به فارسی زبانان معرفّی میکند. همه حواسش را به این نداده است که فقط کتابها و داستانهایی را ترجمه کند که جایزه گرفته اند و در خارج از مرزهای ایران پرفروش بوده اند. او بسیاری از نویسندگان ناشناخته را به ما معرفّی کرده و اوّلین کسی بوده که داستانی از آن نویسنده را ترجمه کرده است. از موراکامیو امرایی تشکّر میکنیم که به ما یادآوری کردند از روز تولّدمان توقّع زیادی نداشته باشیم و بگذاریم مثل روزهای دیگر زندگی مان با همان شکل و شمایل از کنارمان عبور کند یا ما از کنارش عبور کنیم.
هادی خورشاهیان/ شاعر و داستان نویس
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد