این شب از تمام شب های سال بلندتر است و اجداد ما هر سال آن را جشن میگرفتهاند. نزدیک به ۷۰۰۰سال است که ایرانیان آخرین شب پاییز را که طولانیترین و تاریکترین شب سال است تا سپیدهدم در کنار یکدیگر و با رسوم مختلف سر میکنند.
پیشتر ایرانیان روز پس از یلدا را(اول دی) «خورْروز»، روز تولد خورشید و دی گان میخواندند و به استراحت و تفریح پرداخته و تعطیل عمومی بود.
فردوسی بزرگ به استناد منابع خود، یلدا و خورْروز را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران نسبت داده است. نام خراسان نیز از خور بهمعنای خورشید و سان بهمعنای سرزمین گرفته شده است.
برای همین طلوعخورشید در این سرزمین به نسبت سایر سرزمینها از معنای عمیقی برخوردار است و شب چله هم به مناسبت اینکه نخستین بارقههای نور خورشید به سرزمین خراسان باریده میشود و شب زایش نامگرفته است، جایگاه مهمی دارد و در نقاط مختلف خراسانبزرگ آیینهای ویژهای برای گرامیداشت آن به اجرا گذاشته میشود.
شب مهر و مهرورزی
سیدهاشم حسینی، کارشناس مردمشناسی ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خراسانرضوی درباره آدابورسوم شبیلدا در خراسان اینگونه میگوید: این آیین از پیشینه بلندی در خراسان بزرگ برخوردار است. در سرزمین خراسان بهعلت گستردگی زمین و منابع خدادادی، اقتصاد و معیشت مردم از شیوه کشاورزی و دامداری تامین میشده و به همین دلیل مردم این خطه پس از پایان مراحل کاشت، داشت و برداشت محصول، آغاز فصلسرما را زمانی برای تجدیدقوای خود میدانستند و درحالحاضر نیز برگزاری آیین شبیلدا توام با شبزندهداری و خوردن خوراکیهای انرژیزاست و در این شب پدربزرگها و مادربزرگها کانون اصلی تجمع افراد خانواده هستند که همین موضوع باعث افزایش حس احترام و ارزشگذاری کوچکترها به بزرگترها و تقویت حفظ همگرایی خانوادگی میشود.
سیدهاشم حسینی میافزاید: بهطور کلی شبیلدا شب زندگی، شادابی، همنشینی و مهرورزی و نیز شب انس و الفت است و اگر در فلسفه شبچله دقت کنیم در اصل کسب مهرورزی و محبتی است که از درون این همنشینی بهوجود میآید. مردم در قدیم معتقد بودند میان فرشته خوبی و بدی در این شب جنگی در میگیرد که با شکست اهریمن(فرشتهبدی) در طلوعآفتاب به پایان میرسد. درنهایت از آنجا که در دین مبین اسلام صلهرحم یکی از آموزههای اخلاقی موردتاکید است، در این شب پیوند دین، مذهب و سنت را بهخوبی شاهد هستیم.
ذبح گوسفند نیشابوری
سیدهاشم حسینی، خراسانپژوه به آیین مهم نیشابوریها در این شب هم اشاره کرده و میگوید: در نیشابور هم در این شب، مردم معمولا به خانه بزرگترها میروند و تا نیمهشب مینشینند. مردم در حد امکان در شب یلدا هندوانه میخورند و معتقدند هر کس در این شب هندوانه بخورد، تابستان زیاد تشنه نمیشود اما نکتهمهم این آیین در نیشابور نحوه پذیرایی میزبان از مهمانان است زیرا در این شهر علاوه بر پذیراییهای مرسوم شبچله میزبان با ذبح گوسفندی به مناسبت این شب از مهمانان با خوراک قرمه گوسفندی پذیرایی میکند.
فرصتی برای عشق و ازدواج
کارشناس ادبیات عامه شهرستان سبزوار میگوید: چهل روز اول زمستان را بهعنوان سختترین دوران آن، چله میگویند. سبزواریها معتقدند اگر بتوانند چله را به سلامت پشت سر بگذارند از بقیه زمستان ترسی ندارند چراکه عقبه سختی ندارد.
عبدالحسین کارگری ادامه میدهد: در شبچله زود خفتن جایز نیست و در گذشته شبنشینی در این شب تا اذانصبح بهطول میانجامید. وی با اشاره به اینکه از زمان قدیم در این منطقه رسم بر این بوده که کوچکترها در منزل بزرگترها جمع میشدند، یادآور میشود که هر خانوادهای خوراکی پخته یا خُشکه برای گذاشتن در سفره یا مجمعه روی کرسی میآوردند. هفتنوع میوه شامل هندوانه، خربزه، انگور، سیب، گلابی، زَردک(هویجمحلی) و شلغم، انواع حلواهای آردی با شیرهانگور، انواع تنقلات شامل کشمش، مویز، جوزقند(برگههلو که داخلش مغز گردو دارد)، انواع تخمه و... از خوراکیهای سفره شبچله بود. به گفته کارگری این شب بهانهای بود تا پسران جوان، دختران خوب و خانهدار فامیل را برای ازدواج انتخاب و به مادرشان پیشنهاد دهند. وی با بیان اینکه در پایان این شب که اغلب قبل از اذانصبح بود، بزرگتری با صلوات این شب را ختم میکرد، میافزاید: سبزواریها در گذشته در این هنگام دست به دعا برداشته و برای داشتن زمستانی پربرکت دعا میکردند. آنها همچنین پس از در آغوش گرفتن یکدیگر برای خداحافظی، ظرف خالی خود را برداشته و صاحبخانه نیز با نمک و اسپند مهمانان را تا در منزل بدرقه میکرد.
کفزنی در جنوب خراسان
یک پژوهشگر تاریخ شفاهی تربتحیدریه درباره آیین خاص مردم این خطه خراسان در شبچله میگوید: آیین ویژه شبچله مردم تربتحیدریه و شهرهایی جنوبیخراسان در این شب مراسم «کفزدن» است. آرزو علومیبایگی در توضیح این آیین شرح میدهد که در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ» مشهور است در آب خیسانده و پس از چندبار جوشاندن در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را آنقدر هم میزنند تا بهصورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آمادهشده با مخلوطکردن شیرهانگور آماده خوردنشده و پس از تزیین با مغزگردو و پسته برای پذیرایی مهمانان آورده میشود. ساکنان منطقه بایگ تربت از همین کف برای تهیه حلوا جوزی که آن نیز سوغات مخصوص این منطقه است، استفاده میکنند. گنابادیها و بایگیها معتقدند شیره ریشه تلخ گیاه را با یاری دسته گزی باید آنقدر بر گرد تغار چرخاند تا از خود بیخود شود و تمام هستیش را در کف نهاده و بیرون بریزد.
استقبال با عطر سپند و گلمحمدی
الهام پارسا، کارشناس فرهنگ عامه درباره آیین شبچله در بیرجند میگوید: وقتی در این شب کوچکترها برای ادایاحترام به منزل پدربزرگ و مادربزرگها میروند مادربزرگ خانواده با آتش سپند و بوی کندر و عطر گلمحمدی به استقبال فرزندان و نوههای خود میآید. مادربزرگ سپند را برای دفع بلا و رفع گرفتاریها دور سر همه میچرخاند، صدای صلوات و بوی سپند حال و هوای خاصی به شب سرد چله میدهد و لبخند را بر لب بزرگ و کوچک تداعی میکند. پارسا توضیح میدهد که یکی دیگر از آداب و رسوم مردمان خراسانجنوبی بهویژه در مناطق روستایی این است که از ماهها قبل تعدادی گوسفند را پروارکرده و برای مصرف زمستان آن را ذبح میکنند اما یکی از گوسفندهای پروار مخصوص، قبل از مراسم شبچله ذبحشده، گوشت آن را خردکرده و در ظرف مخصوصی به نام دیگریگی سرخ میکنند و گوشت داغ را با نانهای محلی میل میکنند.
آشتی با زمستان با برف شیره
یک خراسانپژوه درباره آیین شبچله در مشهد میگوید: مشهدیها در این شب رسم داشتند در منزل بزرگ خاندان جمعشده و ضمن خوردن تنقلات به خواندن شاهنامه بپردازند؛ البته در اغلب موارد در کنار شاهنامه و داستانهای آن، کتاب حملهحیدری و حتی قصههایی که در بین عامه مردم از جایگاه خاصی برخورار بوده، مانند داستانهای امیرارسلان نامدار نیز در این جمع موردتوجه بوده و دیوانحافظخوانی و فالحافظ در سالهای سده معاصر به آیین چله مشهدی اضافه شده است.
جواد دهقانی میافزاید: خوردن هندوانه در شبچله هم در خراسانرضوی و مشهد یک رسم دیرینه است. مشهدیهای قدیم معتقد هستند که اگر مقداری هندوانه در شبچله میل کنند در سراسر چله بزرگ و کوچک؛ یعنی در زمستان، سرما و بیماری بر آنها اثر نخواهد داشت؛ البته بعد از خوردن هندوانه رسم بر این بود که پوست هندوانه را به پشتبام همسایه بیندازند تا اگر استطاعت خرید این میوه را ندارد، پوست آن را بتراشد و بخورد و این عمل تا بام همسایه هفتم ادامه داشت.
مدیرعامل انجمن توسعه گردشگری چهارباغ ادامه میدهد: دیگر آیینویژه این شب، فرستادن خوانچه هفترنگ میوه (انار، انگور، پرتقال، سیب، گلابی، هندوانه و...)از طرف داماد برای خانواده عروس بود که البته هدایای مناسب از قبیل قوارهپارچه، دستبند یا گردنبند برای عروس هم همراه آن میشد. این خوانچهها در طبقی مسی قرارگرفته و توسط افرادی با عنوان طبقکش به خانه عروس ارسال میشد. خانواده دختر نیز به پاس قدردانی و به رسم یادبود، لباس یا پارچهای را برای خانواده داماد در سینی خالیشده میفرستاد.
به گفته دهقانی در مشهد قدیم اگر قبل از شبچله برف باریده بود، زنان خانواده به تهیه برف و شیره برای شبچله اقدام میکردند تا حاضران در مراسم شبچله با خوردن برفشیره، با شیرینکردن کام با معجونی از بارش زمستانی با سردی زمستان آشتی کنند. همچنین بهعلت فرارسیدن فصلسرما، انسان نیاز به نیرو و توان بیشتری دارد که خوردن مغز بسیاری میوهها ازجمله بادام، گردو و مغز میوههایی که در خراسان زیاد کشت میشود مانند هندوانه، خربزه و کدو مرسوم است و تهیه و آمادهکردن اینها معمولا توسط زنان صورت میگیرد.
شب داستانپردازیهای پرخاطره
شادروز امانی، پژوهشگر فرهنگ کرمانجی با اشاره به جایگاه خاص شبچله در بین کرمانجهای خراسان میگوید: در گذشته خوراک ویژه «ترخان» شامل ترکیب مقوی و انرژیبخشی از دانههای خوراکی کوبیدهشده همراه با شیرهانگور بهعنوان نمادی از این شب در بین این گروه قومی شناخته میشد و خانهای نبود که شام شبچله در آن ترخان نباشد. اکنون هم در روستاهای کرمانجنشین و خانههای برگان کرمانج قوچان و کلات این غذا در شبچله خورده میشود. امانی یادآور میشود که در صورت باریدن برف در شبهای نزدیک به این شب، مردم به درستکردن «کاچی» که خوراک سادهای مرکب از آردسفید، برنج، روغنحیوانی و شیرهانگور است در کنار ترخان اقدام میکنند. وی یلدا را شب شاهنامهخوانی، داستانپردازیهای پرخاطره، شب روایتهای امیرارسلاننامدار و شب خوراکیهای شیرین در بین کرمانجها دانسته و میگوید: افروختن آتش، درستکردن گوی آتشین و پرتاب آن بهسوی آسمان هم ازجمله سنتهایی است که در گذشته بین طوایف مختلف این قوم وجود داشته و هنوز هم دیده میشود؛ البته قرائت اشعار «جعفرقلی»، شاعر کرمانج و دوتار نوازی نیز در گذشته مرسوم بوده که همچنان کمبیش در برخی مناطق اجرا میشود.
رضا سلیمان نوری - ایران / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد