معتقدند باید به برخی از مناسک دینی پایبند باشیم ولی الزامی نیست که درضمن آن به خدا هم پایبند باشیم. از طرف دیگر به خدا معتقدند ولی به هیچ دینی معتقد نیستند.
این تفکرات حاصل اتفاقات دوران معاصر است که بخشی از آن نتیجه تاثیر دنیای پست مدرن است، به گونهای که انسان امروز توانسته نسبیگرایی در حوزه دینداری را هم بپذیرد.
این درحالی است که در گذشته فرد دیندار به خدا وابسته بود و کسی که به خدا اعتقاد داشت دیندار بود، ولی امروزه دین بدون خدا و خدای بدون دین داریم.
در انگاره فکری جهان امروز، الحاد گونهای از دینداری معرفی میشود، در حالی که در گذشته الحاد ضددینداری بود و ایمان باوران در مقال ملحدان قرار داشتند و ملحدان در مقابل ایمانگرایان. با توجه به این تحولات اندیشهای ظهور و بعثت پیامبر را بررسی میکنیم.
نخست آنکه پیامبران الهی همیشه مردم را به خدا دعوت میکردند. اما نکته اساسی و مهمی که نباید از آن غافل شویم این است که یکی از اقدامات اولیه پیامبران، دور کردن بشر از خداباوری باطل و خدایان فیک و غیراصل بوده است.
پیامبران میگفتند «لا اله؛ خدایی نیست» و بعد گفتند«الا ا... جز خدای یگانه». همه انبیای الهی ابتدا بتها و خدایان دروغین مثل لات و عزی را شکستند. ابراهیم(ع) بت بزرگ را شکست و خدایان فیکی که در جامعه نه خود را نجات میدادند و نه بشر را، از بین برد.
این درحالی است که ما فکر میکنیم پیامبران الهی آمدهاند تا مردم را به خداباوری دعوت کنند، بلکه آنها آمدند خداباوریهای فیک را از بین ببرند و مردم را به خداباوری واقعی رهنمون شوند.
بخشی از الحاد امروزی، زاده خداباوری نادرست در جامعه است. برخی فکر میکنند الحاد امروز بوی ضد دین میدهد. اما حقیقت این است الحاد امروز در مقابله و مواجهه با دینداری فیک است نه دین واقعی.
الحاد امروز به دین بدون خدا و خدای بدون دین رسیده که نشاندهنده این است که ملحدان امروزی از خداباوری و دینباوری فیک خسته شدهاند.
اینجاست که میبینیم اگر در دنیای امروز خدای واقعی معرفی شود، آنها شیفته خواهند شد و مشتاقانه خواهند آمد. این دوری از خدا و اتصال به درگاه الحاد به این خاطر است که بشر امروز به ایسمهای مختلف سرگرم شده است.
گرفتار انحرافات دینی شده که نتوانسته دردهای او را درمان کند. با مسیحیتی مواجه شده که مشکلات اعتقادی او را رفع نمیکند، با ورژنی از اسلام مواجه است که خدا را در عرش و تکیه زده بر اریکه نمایش داده، این خدا چگونه میتواند درد مردم را درمان کند.
در اینجا بشر مجبور شد به ایسمها و ایدئولوژیهای مختلف و حتی به ادیان جدید روی بیاورد. در سالها و در دهههای اخیر گونههای جدیدی از باورهای مذهبی و دینی، جنبشهای معنوی و عرفانهای نوپدید به راه افتاده است که نمایانگر نیاز بشر امروز به خداست.
بشر امروز به دنبال خدا میگردد. اما در این سرگشتگی، راه درست را نیافته و به الحاد گرفتار شده است. اما الحادش را دینداری معرفی میکند.
از این امر معلوم میشود، بشر به دنبال دین است اما به مفهومی معتقد است که کاملا ضد دین است. این بشر به الحاد و حتی دین بدون خدا پناه آورده چون میداند بدون دین نمیشود زیست، ولی محتوای دینی را میخواهد که هیچکدام از ورژنهای قبلی نباشد و اسمش را الحاد میگذارد. در این سرگشتگی پیامبر(ص) اسلام را به جهانیان معرفی کرد.
بشر تشنه دین باید با حقیقت اسلامی که رسول خاتم معرفی کرد، آشنا شده تا از این سرگشتگی و حیران رها شود. باید برای معرفی مجدد شریعت محمدی از مدل رسول ا..(ص) استفاده کنیم.
ابتدا ماهیت و هویت خدایان فیک و غیراصل و دین بدون خدا را برای طرفدارانش شفاف کنیم و سپس از حقیقت پروردگار و ا... برای آنها بگوییم.
اول باید اذهان و اندیشهها را از کفر و خدایان غیراصل پالایش کرده و بعد خدای پیراسته از تمام عیبها را به مردم معرفی کنیم، قبل از معرفی خدای پیراسته، باید به پالاییدن خدای آلوده در جامعه اقدام کنیم. وظیفه ما این است که به بشر امروز و ملحدان عصر جدید بفهمانیم دین بدون خدا و خدای بدون دین آنها در قالب نادرستی معرفی شده است؛ قالبی که نمیتواند نجات بشر را رقم بزند.
نجات بشر به دست خدایی است که پیامبر(ص) معرفی کرده، خدایی که نه در قالب بت و چوب و سنگ است و نه در قالب مفاهیم ذهنی. او حقیقت جاری در هستی است.
او نه در آسمان که درهمه هستی جاری است. او از رگهای گردن به ما نزدیکتر است. او مشکلات ما را بهتر از ما میفهمد. او دردها را بهتر از ما معرفی میکند. ما باید این خدا را به مردم معرفی کنیم. خدایی که هر مومن و ملحدی در باطن خود به دنبال اوست.
در دوره کرونا، بحثی به نام الهیات غیبت مطرح شد. در این مبحث گفته شد این همه مشکلات بزرگ اپیدمیک و پاندمیک در جهان اتفاق افتاده که فراگیر و جهانشمول است پس خدا کجاست تا ما را نجات بدهد؟ بشر دنبال خداست ولی خدایی که در زندگی او غیبت نکند، در آسمان نباشد، در معبد سنگ نباشد، در یک معبد چوب نباشد و تکیه بر کرسی خود در عرش نزند.
خدایی که از رگ گردن به او نزدیکتر بوده و انیس لحظههای وحشت او باشد. در لحظههای تنهایی یار بشر باشد، در لحظههای نداری دستگیر او باشد و در لحظههای غم، فرحبخش جانهای بشر باشد. این خدا باید معرفی شود؛ خدایی که پیامبر ما به ما معرفی کرد؛ خدای محمد(ص).
پیام پیامبر امروز هم زنده است. اگر امروز بگوییم لا اله و همه خدایان فیک هستند مگر خدای واقعی و او را معرفی کنیم که او نه از بت و چوب و سنگ است و نه جایگاهش در عرش است، مانند اعتقاد وهابیها و بافته ذهن نیست و این خدا در بین شما است، مردم این را باور خواهند کرد.
برای تحقق این آرمان، اندیشمندان جهان اسلام درقبال باورمندسازی جامعه نسبت به خدا وظایفی دارند. آنها باید مطالعه کنند چگونه پیامبر(ص) در مدت ۲۳سال رسالت و نبوت خود توانست جهان را با اسلام آشنا و سه مسلمان را به ۲۰۰هزار نفر مسلمان تبدیل کند.
چگونه در دورانی که بیشتر آن به جنگ و تبلیغ مخفیانه گذشت به این موفقیت دست یافت. من معتقدم روش باورمندسازی جامعه و ایمان گستری را در جامعه باید از خود پیامبر یاد بگیریم. او فقط محتوای ایمان را به ما یاد نداد، بلکه روش باورمندسازی ایمان را هم آموزش داد.
حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی - مبلغ بین المللی و مدرس دانشگاه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد