من که بین همکارانم به کنجکاوی بیش از حد معروفم، معمولا دوست دارم وارد داستانهای پرهیجان شوم. مثل اتفاقی که سالها پیش افتاد.
خاطره من از روزی است که روی دیوار یک ساختمان در یکی از خیابانهای تهران، یک آگهی بازیگری دیدم. روی آن نوشته شده بود به یک خانم 25 تا 35ساله علاقهمند به بازیگری برای نقش مکمل یک فیلم سینمایی نیازمندیم.
کنار آن هم یک شماره نوشته شده بود. آگهی را از روی دیوار برداشتم و با خودم به دفتر روزنامه آوردم.
چون ما دیواری داشتیم که گاهی چیزهای بانمک را روی آن میچسباندیم، مثل یک اشتباه بامزه تایپی در یکی از روزنامهها یا عکس یکی از همکاران عکاس و...
به محل کارم که رسیدم آن را روی دیوار معروفمان نصب کردم. من در سرویس فرهنگ و هنر فعالیت میکردم و چنین چیزهایی نظرم را جلب می کرد.
از آنجا که یافتن اولین اخبار از پروژههای سینمایی و تلویزیونی برای سردبیر ما خیلی مهم بود تصمیم گرفتم با آن شماره تماس بگیرم و سر دربیاورم که فراخوان بازیگری مربوط به کدام فیلم است.
کارگردانش کیست و چه بازیگرانی در آن حضور دارند؛ بنابراین شماره را گرفتم و با آقایی که پشت خط بود صحبت کردم.
خواستم آن آقا را تخلیه اطلاعاتی کنم و ببینم دور از چشم ما چه فیلمی در حال ساخت است و یک خبر از آن تهیه کنم که به در بسته خوردم.
آقای نسبتا محترم به جای اینکه درباره فیلم مورد نظر صحبت کند، مدام از من سوالاتی درباره ظاهرم میپرسید.
به او مشکوک شدم، بهخصوص زمانی که نشانی دفتر سینمایی را به من نداد و گفت جایی قرار بگذاریم و با هم به آنجا برویم. ناگهان فکری به ذهنم رسید.
با او در یکی از خیابانها قرار گذاشتم و سریع با شماره 110 یعنی فوریتهای پلیس تماس گرفتم و گفتم آقایی به بهانه بازیگری، قصد اغفال دختران جوان را دارد و من هم خبرنگار هستم و برای تهیه گزارش با او قرار گذاشتهام. میخواستم نشانی و شماره تلفن را به پلیس بدهم تا او را دستگیر کنند.
غافل از اینکه تا جرمی صورت نگیرد و شاکی خصوصی وجود نداشته باشد، پروندهای تشکیل نمی شود. اما من دست از تلاش برنداشتم و گزارشی درباره آگهیهای بازیگری و آموزشگاهها تهیه و این موضوع را آسیبشناسی کردم.
صدف تهرانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد