او که نسبت به همکاران در گروه چهار نفره داوری، چهره کمترشناختهای برای بینندگان بهشمار میآید سابقه تهیهکنندگی ۱۰ فیلم سینمایی همچون «دلشکسته» ساخته علی رویینتن، «چراغهای ناتمام» مصطفی سلطانی و «آفریقا» را به کارگردانی هومن سیدی دارد که هر سه، تجربه اولین فیلم بلند سازندگانش محسوب میشود.
از این نظر میتوان او را به نوعی یک استعدادیاب تلقی کرد. اسماعیلی برای تهیه دو فیلم «سینه سرخ» و «ماه جبین» موفق به دریافت جوایز متعدد جشنوارههای جهانی شده است. «شاهزاده ایرانی» دیگر فیلم این تهیهکننده به حساب میآید که در جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت سیمرغ بلورین شد.
این استاد دانشگاه که علاوه بر مهندسی برق، در رشته علوم سیاسی نیز مدرک کارشناسی ارشد دارد، در جشنوارههای فیلم حقیقت، چهل چراغ و مقاومت بهعنوان داور حضور داشته و عنوان میشود جزو بنیانگذاران ساخت انیمیشن در ایران است.
او علاوه بر طراحی و تهیه ۱۴مجموعه انیمیشن، دو فیلم در این حوزه کارگردانی کرده که از این جمله میتوان به انیمیشن «فرمانروای آب» اشاره کرد.
هر اتفاقی از نقطهای شروع میشود. با توجه به اینکه شما در کسوت تهیهکنندگی، مدرس دانشگاه و کارگردانی فعالیت میکنید، چطور شد سر از برنامه عصر جدید درآوردید؟
تجربه عصر جدید برای من از چند جهت مهم بود. البته باید بگویم با تردیدهای بسیار جدی این پیشنهاد را پذیرفتم. موضوع، فضا و محیط برنامه با سابقه و پیشینه من، شاید همخوانی زیادی نداشت و از طرفی، بسیاری از دوستان نزدیکم خیلی اصرار میکردند این پیشنهاد را قبول نکنم. در مجموع، آنچه باعث شد پیشنهاد حضور در عصر جدید را قبولکنم این بود که احساس میکنم ما نیاز داریم با فضای عمومی جامعه ارتباط نزدیکتری برقرار کنیم و عصر جدید امکان این مواجهه خوب، مثبت و سازنده را برای مطرح کردن حرفهای یک نفر که شاید توانایی داشته باشد با جمعیت انبوه جامعه برقرار کند، فراهم کرد. بنابراین به نظرم تجربه بسیار بسیار خوبی است و فکر میکنم که این مدل پیامرسانی برای موضوعاتی که مدنظرم بودهاند یک نقطهعطف باشد.
با داوریای که از شما در «عصر جدید» دیدهایم، سختگیر هستید. با در نظر گرفتن این نوع سختگیری، اساسا تعریف شما از استعداد چیست؟
تصورم این است که ما در این موضوعات، در نهاد خانواده و مدارس خیلی کمکاری کردهایم. ضمن اینکه هر فرد برای مسیر شکوفایی و آزاد کردن توانمندیهای خدادادیاش،کمکاریهای زیادی داشته است. به همین دلیل بهنظر میرسد کاری که ما باید انجام دهیم این است که اولا تعریف درستی از استعداد داشته باشیم، دوم جا و اندازه استعداد و رابطهاش با هوش و نخبگی را بدانیم.
اگر من بخواهم خیلی سریع درباره این موضوع توضیح دهم، هوش بخشی از توانمندی ذهنی و خدادادی است که خدا به هرکس میدهد. استعداد، بخش جسمی توانمندیهای خدادادی است که وقتی یک نفر از آن برخوردار است نیازمند تلاش کمتری نسبت به آدمهای دیگر است تا در حد معمول قرار بگیرد؛ البته برای اینکه به نخبه تبدیل شود نیازمند تلاش مضاعف است؛ درواقع استعداد، فرصتی است برای اینکه ما یک حرکت را به سمت نخبگی آغاز کنیم. از طرفی برخورد خانوادهها بعضی اوقات با استعدادهایی که در بچههایشان در هر شکلی میبینند باعث از بین رفتن آن میشود؛ استعدادها را زمانی که بهعنوان توانمندی خدادادی شناسایی کردیم آنوقت است که تازه باید در مواجهه با این پدیده بدانیم چگونه آن را پرورش دهیم. در واقع بهطور کلی میتوانیم بگوییم ما برای استعدادها سه مرحله داریم؛ یکمرحله تولید زمینه و امکان فرصت برای اینکه یک استعدادی نشان داده و معلوم شود که وجود دارد. مرحله دوم، مرحله کشف استعدادهاست که اینجا توسط شخص، خانواده یا نهادهای عمومی مثلا مدرسه یا فضاهایی مثل برنامه عصر جدید که یکی از کارکردهای مهمش کشف استعداد آدمهاست، انجام میشود. بعد از این مرحله باید سراغ شکوفا کردن استعدادها برویم. عنصر اصلی اساسی و مهم برای شکوفایی استعداد، تلاش آدمهاست؛ به همین علت اگر بخواهیم نگاهی کلی به موضوع داشته باشیم آدمهایی که استعداد دارند و تلاش نمیکنند از آدمهایی که استعداد کمتری دارند و خیلی تلاش میکنند کاملا عقبترند. ناگفته نماند یک نگاه الهی هست که خدای متعال به همه ما از توانمندیهای ذهنی و جسمی به میزانی که بتوانیم نقشی پررنگ و یک رسالت تاریخی از خودمان ابراز کنیم، عطا کرده است؛ بنابراین اولا بدانیم این توانمندیهای ذهنی و جسمی چه هستند و دوما برای تبدیل شدن آن استعداد به یک وضعیت نخبگی، ویژه و ممتاز تلاش کنیم.
نگاه تخصصی شما در این زمینه، کار را برای شرکتکننده و بروز استعدادها سختتر نمیکند؟
تمام تلاش من در داوریها این بود که براساس ملاک، قضاوت کنم. همان شب اول برنامه عصرجدید ملاکهایم را توضیح دادم. بخشی را هم در صفحه مجازیام آوردم که مثلا داوری کودکان باید چگونه باشد. در مورد چگونگی داوری کارهای موسیقایی، خوانندگی و ... باید چه استعدادی داشته باشند.
داوری کارهای نمایشی، جمعی، گروهی، ورزشی و رزمی نیز ملاکهای متفاوتی دارند. داوری کارها به استعدادهای فردی آدمها ربط دارد. برخی از کارها یک استعداد به تنهایی قابلیت نخبه شدن را ندارد، بلکه باید بتوان چند استعداد را با یکدیگر ترکیب کرد تا آن ویژگی نخبگی به وجود بیاید. همان خوانندگی را هم اگر در نظر بگیرید بعضیها فقط صدای خوب دارند که این یکی از نیازمندیهای مهم خوانندگی است اما موارد دیگر هم باید وجود داشته باشند که کنار آن استعداد باعث نخبهشدن یک آدم خواهد شد.
نمیدانم تا چه حد در این کار موفق بودهام؛ این قضاوت، مخاطب انبوهی دارد که میتواند دقیقتر به آن توجه کند اما همواره سعی کردم هر چیزی را که انتخاب میکنم علت و دلیل درستی برایش داشته باشم. البته بعضی شرکتکنندگان از انتخابهای من ناراضی هستند؛ دیدهام بعضی این انتخابها را شخصی میبینند البته خودم مقصر هستم زیرا چند بار از کلمه «سلیقه من» استفاده کردهام. شاید این درست نباشد چراکه سلیقه آدمها براساس نگرشو بینش آنها شکل میگیرد درحالیکه بهطور متداول و متعارف وقتی میگوییم سلیقه یعنی یک نظر شخصی؛ درحالیکه من واقعا نظر شخصی برای رایهایی که ابراز کردم نداشتم. البته سعی کردم نگاه تسامحی نسبت به نگاه سختگیرانه معلمیام را بیشتر کنم؛ کسانی که در ۳۰ -۲۰ سال گذشته، شاگرد من بودهاند شاید در خاطرشان باشد که در معلمی مقداری سختگیر بودم.
بسیاری از شرکتکنندگان برای رقمخوردن اتفاقات بزرگ و عوضشدن مسیر زندگی به این برنامه میآیند؛ از طرفی ممکن است با تایید نشدن از طرف داوران، دچار سرخوردگی شوند؛ چطور باید این نگرش را در آنها به وجود آورد و مدیریت کرد؟
من این موارد را در بخش ملاکهایم برای ورود کودکان در برنامه عصر جدید مطرح کردم؛ تصورم این است هرآنچه به دنیای کودکی حتی برای دانشآموزان و سنین پایین آسیب بزند، سمی و مهلک است.
ما در این دوره بچههایی را داشتیم که این اتفاق برایشان افتاد و بسیار آزاردهنده بود؛ اگر شرکتکنندههای کودک میخواهند وارد برنامه عصرجدید شوند حتما مربیان، خانوادهها و مسؤولان برگزاری این برنامه باید زمینهسازیهای خیلی مهمی برای آنها انجام دهند و بدانند که بخشی از حضور در این برنامه و اتفاقات آن، شکست است و باید آن را هم تجربه کنند و بدانند که شکست هم وجود دارد؛ آدمها با شکست بیشتر رشد میکنند تا با تشویق. اگر این موضوع جا بیفتد، برای بچهها آسیبها کمتر خواهد بود؛ اما اگر امکانپذیر نیست و درک کودکانه، توان هضم این شکستها را ندارد من به هیچ خانوادهای توصیه نمیکنم که فرزندشان را در معرض این فشار روحی ــ روانی سنگین قرار بدهند بلکه باید اجازه دهند سیر طبیعی رشد یک استعداد در بستر خانواده اتفاق بیفتد تا به جایی برسند که یک بچه در وضعیتی باشد تا بتواند شکست را هم تحمل کند.
برخوردهایمان تخصصی باشد
مجید اسماعیلی در پاسخ به این سوال که آیا بین شرکتکنندهها استعدادی را دیدید که قابلیت سرمایهگذاری روی آن وجود داشته باشد یا اینکه شما قصد داشته باشید آنها را همراهی کنید، میگوید: در بین شرکتکنندهها بعضی بودند که احساس میکردم اصلا استعدادی که من از آنها شناسایی میکردم با استعدادی که برای عرضه آورده بودند، تفاوت بسیار داشت و احساس میکردم که ما بهشدت، نیازمند برخورد تخصصی با موضوع استعدادیابی کودکانمان هستیم. یکی از ضروریترین کارهایی که باید اتفاق بیفتد تفاوتقائلشدن بین استعداد و مهارت است؛ مهارت کاری است که آدمها با تکرار بالاخره به آن میرسند ولی استعداد چیزی است که وقتی آدمها با تلاش به آن میپردازند درنهایت یک وضعیت متفاوت و نخبگی را شاهد هستیم نه یک مهارت ساده. بههمیندلیل هدایت نشدن درست استعدادها خسارتهای زیادی به همراه دارد؛ بهعلاوه اینکه نهادهای دیگر هم درباره توزیع عادلانه توجه به استعدادهای مختلف باید اهتمام ویژه داشته باشند؛ احساس میکنم هماکنون جامعه ما در توزیع عادلانه توجه، دچار اختلال است.
الهام قبادی - رسانه / روزنامه جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد