هشدارهای اخیر و صریح مخابرهشده از سوی حزبا... و دیگر گروههای مقاومت در قبال تجاوز صهیونیستها به میدان گازی کاریش، نیاز چندانی به تحلیل و ریشهیابی ندارد.
صهیونیستها دچار خبط دیگری در قبال لبنان شدهاند و جریان مقاومت نیز در مقابل تلآویو مدارا نخواهد کرد. این همان اصل مهم و تعیینکنندهای بود که سال ۲۰۰۶ میلادی به شکست رژیم اشغالگر قدس در برابر حزبا... منجر شد. حتی این قاعده درخصوص مقاومت فلسطین نیز صدق میکند. موشکباران تلآویو و حتی مانور موشکهای حماس در حیفا و دورافتادهترین نقاط سرزمینهای اشغالی، بهوضوح نشان داد که دامنه نبرد در اراضی اشغالی نسبت به سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ میلادی گستردهتر شده است. در این میان حقیقت دیگری وجود دارد که ژنرالهای صهیونیست و استراتژیستهای این رژیم نیز قدرت انکار آن را ندارند. اینکه تلآویو حتی در بالاترین شرایط آمادگی امنیتی خود (به قول مقامات رژیمصهیونیستی) نیز آسیبپذیر نشان میدهد. بر همگان مسجل است که اساسا رژیم اشغالگر قدس فراتر از اشغالگری ذاتی خود، ادعایی نیز به لحاظ حقوقی و مالکیتی نمیتواند بر منطقه محل مناقشه در آبهای مدیترانه داشته باشد.
نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و همراهانش، اکنون بازی خطرناک دیگری را آغاز کردهاند که قطعا نتیجه آن بهمراتب از حد تصور تلآویو سختتر است. در این میان، شاهد همپوشانی و حمایت بسیاری از سیاستمداران و گروههای مختلف لبنانی از مقاومت خواهیم بود. در مقابل، سکوت برخی گروههای سیاسی در برابر توسعهطلبی و ماجراجویی اخیر صهیونیستها موضوعی نیست که بتوان آن را بهراحتی فراموش کرد.