به گزارش
جام جم آنلاین، بنابراین همه تلاشها بر این معطوف است که نسل جوان و بارور، متقاعد به فرزندآوری شود بهخصوص متولدان دهه ۶۰ که نسلی پرتعدادند. کارشناسانی از جنس دکتر صالح قاسمی، پژوهشگر جمعیت و صاحبنظرحوزه مطالعات راهبردی تمدن نوین اسلامی برای نجات جامعه ایرانی از بحران سالمندی در دهههای بعد به جوانهای ۳۰تا ۴۰ساله دهه۶۰ امید ویژه دارد و آنها را نسل منجی مینامد. او در گفتگو با جامجم از دلایلش برای به کار بردن این لقب، فرصت طلاییای که هنوز در اختیار است و البته موانعی که باید از پیش پای افزایش جمعیت برداشته شود، صحبت کرد.
شما یک بار از دهه شصتیها به عنوان نسل منجی نام بردید. چرا معتقدید این نسل میتواند منجی جمعیت باشد؟
در کشور ما، پیک تولدها در دهه ۶۰ اتفاق افتاده و حتی در سالهای ۶۳تا ۶۶ بیش از دو میلیون تولد سالانه ثبت شده است. امروز متولدان این دهه در بازه سنی ۳۰تا ۴۰ سال قرار دارند که زمان مناسبی برای فرزندآوری است. پس با توجه به شرایط هشدارآمیز جمعیت ایران باید از متولدان دهه ۶۰ حداکثر بهره جمعیتی را ببریم تا امیدوار باشیم پیامدهای ناشی از بحران جمعیت را مدیریت خواهیم کرد؛ بنابراین برخلاف دیدگاهی که دهه شصتیها را نسل سوخته مینامد، معتقدم این نسل به واسطه تجربه زندگی درخانوادههای پرفرزند و درک مزایا و برکات خانوادههای کامل و گسترده میتواند ساختار جمعتی ایران را اصلاح کند.
اشاره کردید دهه شصتیها در بازه سنی مناسبی برای فرزندآوری قرار دارند، اما متولدان سال ۶۰ اکنون یا ۴۰سال را پشت سر گذاشتهاند یا بهزودی وارد ۴۱سالگی میشوند و به نظر میرسد زمان طلایی باروری را از دست دادهاند.
با این حال، به اعتقاد من این فرصت هنوز از دست نرفته بهویژه که منظورم به طور خاص به بانوان دهه ۶۰ است که بخش قابلتوجهی از آنها هنوز در دهه سوم زندگی و سالهای مناسب برای فرزندآوری قرار دارند.
همانطور که گفتید برخی افراد از متولدان دهه ۶۰ به عنوان نسل سوخته یاد میکنند. اساسا نسل سوخته یعنی چه و آیا دهه شصتیها نسلی سوخته محسوب میشوند؟
بازهم تاکید میکنم دهه شصتیها میتوانند نقش مهمی در ابربحران جمعیتی ایران داشته باشند، پس نسلی که چنین قدرتی دارد به تعبیر برخی مدیران نالایق و به معنی واقعی کلمه، بیتدبیر نمیتواند نسلی سوخته باشد. توجه داشته باشید بسیاری از زیرساختهایی که امروز در کشور وجود دارد یعنی زیرساختها و امکاناتی که نسل نوجوان و جوان امروز از آنها بهره میبرند و متولدان آینده را نیز بهرهمند و برخوردار خواهد کرد زیرساختهایی است که برای دهه شصتیها تولید شده است. در واقع، متولدان این دهه باعث شدند این میزان از فضاهای آموزشی، فرصت شغلی و مسکن که شاهدش هستیم ایجاد شود، به طوری که اکنون در بسیاری از نقاط کشور به لحاظ تامین مدرسه مشکلی نداریم و در دانشگاهها نیز با ظرفیتهای خالی جدی روبهرو هستیم که در سالهای آینده همین ظرفیت خالی را درحوزه مسکن و اشتغال خواهیم داشت. پس این نسل نه تنها نسل سوخته نیست بلکه نسلی است که بزرگترین خدمت را به کشور کرده و همین میزان از رشد اقتصادی را که با وجود همه تحریمها، دشمنیها و بیتدبیریهای داخلی تجربه میکنیم مرهون جوانان دهه ۶۰ هستیم.
فارغ از بحث دهه شصتیها به اعتقاد شما چه دلایلی سبب شده تا بخش قابلتوجهی از جمعیت کشور که در سن باروری قرار دارند تمایلی به فرزندآوری نداشته باشند؟
براساس مطالعات انجام شده، دو کلان موضوع فرهنگ و اقتصاد در کاهش فرزندآوری بیشترین سهم را دارند. امروز تغییراتی که در نگرشهای مرتبط با سبک زندگی، ارزشگذاریهای اجتماعی و فردگرایی افراطی اتفاق افتاده به علاوه رکودهای اقتصادی، تشکیل خانواده و فرزندآوری را با دشواریهایی همراه کرده است. در دنیا هم همین تجارب وجود دارد، بنابراین کشورهایی در این حوزه موفق هستند که برای فرهنگ و اقتصاد به صورت همزمان برنامهریزی و راهبردها را عملیاتی کنند.
در این میان آیا سیاستهای جمعیتی کشورمان را به گونهای میبینید که باعث ایجاد انگیزه برای فرزندآوری شود؟
قانون جوانی جمعیت که امروز در اختیار داریم یک قانون خوب، اما ابتدای راه است. حتی قانونگذاران هم معتقد نیستند این بهترین قانون موجود است، اما به هر حال قانونی است که امروز میتوانیم حول آن به اتفاق نظر برسیم. هدفگذاری این قانون، تسهیلگری فرزندآوری است، پس واقعیت این است که مواد این قانون مشوق فرزندآوری نبوده، بلکه مسهل فرزندآوری هستند، چون اگر زوجی تمایل به فرزندآوری نداشته باشند مواد این قانون در حدی نیست که آنها را تشویق به این کار کند. درعوض اگر زوجی تمایل به داشتن فرزند داشته باشند، ولی به واسطه وجود مشکلات اقدام به این کار نمیکنند، قانون جوانی جمعیت میتواند بخشی از موانع را از پیش پای آنها بردارد.
میدانید درکنارافزایش جمعیت، کیفیت جمعیت نیز موضوعی مهم است، چرا که افزایش کمی بدون کیفیت نمیتواند به پیشرفت جامعه منجر شود. اکنون نسل نخبه و فرهیخته کشور تمایل کمتری به فرزندآوری دارند. به اعتقاد شما، این بخش مهم از جمعیت را چگونه میتوان متقاعد به همراهی با سیاستهای جمعیتی کرد؟
کلیدواژه افزایش جمعیت از آن کلیدواژههای چند پهلوست و کیفیت جمعیت به اعتقاد من باید دوباره تعریف شود. امروز براساس آخرین نظریات دنیای اقتصاد و دانشمندان نوبلیست اقتصاد جهان و آخرین نظریهپردازیهای جامعهشناسی و رفتارشناسی و مردمشناسی و براساس آخرین نظریات تربیت و خانواده، کیفیت مترادف با رفاه نیست و لزوما با افزایش رفاه، کیفیت زندگی بالاتر نمیرود. در مورد جامعه نخبگانی هم همینطور است. اگر تحصیلکردگان را نخبگان بدانیم (که البته من در این موضوع مناقشه دارم) و اگر برخی از این نخبگان به واسطه تحصیلات و اخذ برخی مدارک دانشگاهی دچار انحراف در تعریف برخی مفاهیم شدهاند و تصور میکنند فرهیختگی یعنی کم فرزندی، این مسأله ناشی از تحلیل غلط آنهاست. اتفاقا اگر نخبگان علم محور باشند باید به علم مراجعه کنند که همین علم اثبات میکند داشتن خانواده و تعدد فرزند هم کیفیت تربیت، هم نشاط در زندگی و هم امید و تلاش و تثبیت نهاد خانواده را افزایش میدهد. این نکاتی است که در جامعه ما باید به طور دقیق تبیین شود.
منبع: روزنامه جام جم