به گزارش
جام جم آنلاین، بدتر اینکه تحقیقات نشان میدهد که بهطور معمول اخبار جعلی و دروغ با سرعت بیشتری در فضای مجازی منتشر میشود و در بیشتر مواقع از اطلاعات واقعی و درست ماندگارتر هم هست، اما چه دلایلی ممکن است ما را در شرایطی قرار دهند که در برابر پذیرفتن دادههای علمی مستدل مقاومت کنیم و درعوض بهسادگی به اطلاعات و دادههایی اعتماد و از آنها پیروی کنیم که هیچ پشتوانه تحقیقاتی و ماهیت قابل اثباتی ندارند. علمگریزی در بحرانهایی مانند آنچه در دوران همهگیری کووید-۱۹ درخصوص رعایت پروتکلهای بهداشتی و دریافت واکسن با آن روبهرو شدیم میتواند چالشهای گستردهای را در جوامع به همراه داشته باشد و از سوی دیگر به پخش اطلاعات نادرست و جعلی هدفمند کمک کند. بههمیندلیل گروهی از محققان روانشناسی دانشگاه سیمون فریزر کانادا بهدنبال یافتن علت این مشکل، پژوهشی انجام دادهاند که جمعبندی نتایج حاصل از آن که به شکل مقالهای مروری در نشریه معتبر علمی PNAS منتشر شده است، چهار عامل را بهعنوان دلایل اصلی بروز این پدیده معرفی کرده است. از آنجا که برخی از این دلایل ریشه در ناخودآگاه ما دارد، آشنایی با آنها میتواند در افزایش ذهنآگاهی و شناسایی و پذیرش بهتر یافتههای علمی موثر باشد.
اعتماد نداشتن به منبع اطلاعات در بسیاری از موارد عامل اصلی پسزدن اطلاعات علمی از سوی مردم است. از سوی دیگر مباحث علمی سنگین و مستدل میتواند برای افرادی که با فرآیندهای علمی آشنایی ندارند گیجکننده و سخت به نظر برسد؛ این موضوع بهویژه در مواردی که مرتبط با حوزههای عمومی زندگی مردم است میتواند منجر به این شود که فرد نتواند با منبع اطلاعات بهخوبی ارتباط برقرار و احساس کند که خبر چندان هم قابلاطمینان نیست. برای جلوگیری از این چالش، محققان معتقدند که باید ماهیت عمومی علم را برجسته و بر اهداف کلیتر و اجتماعی پژوهش تأکید کرد. از مواردی که میتواند به احیای اعتماد منجر شود این است که جایگاه سایر پژوهشگران را زیر سؤال نبریم و اگر خطایی در کار خود داشتیم به آن اذعان کنیم و به دنبال لاپوشانی آن نباشیم. طرفداران علم باید نشان دهند نگرانیهایی که از سوی جبهه علمگریز مطرح میشود و ایراداتی که به تحقیقاتی علمی وارد میکنند قابل درک و پذیرش است، اما درعینحال توضیح دهند که چرا علم به شکل بهتری میتواند به این نگرانیها پاسخ دهد.
طرفداری متعصبانه
فارغ از اینکه چه تحصیلاتی داشته باشیم سیمکشی خاص مغز ما بهعنوان موجودات اجتماعی نقطهضعفی برای ما داشته است و موجب شده که گاه بعضی مسائل را از افرادی که همفرهنگ ما هستند کورکورانه بپذیریم. این پدیده با عنوان «شناختفرهنگی» شناخته میشود. محققان این پژوهش درخصوص این پدیده توضیح میدهند: «مطالعه روی پدیده شناخت فرهنگی نشان داده است که مردم چگونه یافتههای علمی را برای تطبیق با ارزشهایی که برای هویت فرهنگی آنها مهم است تغییر میدهند. جهتگیریهای سیاسی و رسانههای اجتماعی نیز این پدیده را پررنگتر میکنند. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، پیشخوانهای خبری سفارشی ارائه میکنند؛ این یعنی هر گروه از مخاطبان اطلاعات اخبار کاملا متفاوتی را برحسب علایق و سوگیریهایش نسبت به گروههای دیگر دریافت میکنند. برای رفع این چالش باید زمینههای مشترک را پیدا کرد و تا حد امکان منابع خبری مورد علاقه هر گروه را در معرض دید سایر گروهها نیز قرار داد تا این شکاف حاصل از دستهبندی عمیقتر نشود.»
اطلاعات در تضاد با باورهای شخصی است
گاه اطلاعات میتواند در ما تضادهای درونی ایجاد کند. این تضادها میتواند اعتقادات شخصی یا خانوادگی ما را به چالش بکشد که درنهایت میتواند به استدلال غلط یا سوگیریهای شناختی مانند ناهماهنگی شناختی (احساس اندوه و ناراحتی حاصل از تعارض میان دو شناخت متفاوت) منجر شود.
این تیم در مقاله خود نوشت: «درک اطلاعات علمی ممکن است دشوار باشد و بسیاری از افراد ترجیح میدهند زودتر شواهد را رد کنند تا با اطلاعاتی که ممکن است به آنها اثبات کند که تا پیش از این اشتباه فکر میکردند روبهرو نشوند. این تمایل کاملا قابل درک است.» راهبرد کلیدی برای مقابله با چنین مسألهای درک دیدگاه طرف مقابل است.
مردم وقتی احساس میکنند مورد حمله قرار گرفتهاند یا اطلاعاتی که به آنها داده میشود با آنچه پیش از این میدانستند کاملا متفاوت است ناخودآگاه دربرابر آن جبهه میگیرند و وارد لاک دفاعی میشوند. به همین دلیل محققان در دادن اطلاعات علمی بهتر است ابتدا از مواردی شروع کنند که همه مردم با آن اتفاقنظر دارند و بعد کمکم جزئیات بیشتر ارائه دهند.
برخلاف تصور، افزایش سواد علمی عمومی افراد میتواند نتیجه معکوس داشته باشد، چون به آنها این مهارت را میبخشد تا از اعتقادات پیشین خود بهتر دفاع کنند. درمقابل افزایش توان استدلال علمی و سواد رسانهای و آگاهیبخشی راجع به اطلاعات غلط، چارچوببندی اطلاعات مطابق با آنچه برای مخاطبان شما مهم است و استفاده از تجربیات شخصی مرتبط با موضوع میتواند کمککننده باشد.
اطلاعات براساس روش یادگیری صحیح ارائه نمیشوند
این مشکل در مقایسه با سایر موارد سادهترین مورد است؛ نبود تطابق در نحوه ارائه اطلاعات و روشی که میتواند برای یادگیری فرد دریافتکننده اطلاعات مناسب باشد. در این رابطه گروه تحقیقاتی پیشنهاد میکنند که در مسیر ترویج علم از برخی از همان تاکتیکهایی بهره بگیرید که نیروهای ضدعلم برای پیشبرد اهدافشان استفاده میکنند. اگرچه سطح پذیرش عمومی از تحقیقات میتواند ناامیدکننده باشد، خبر خوب این است که اعتماد به دانشمندان هنوز در مقایسه با سایر منابع اطلاعاتی نسبتا بالاتر است. ما انسانها به منطقی بودن خودمان میبالیم، اما در واقعیت ما انسانها موجوداتی هستیم با ذهنی آشفته که منطقمان درست مانند احساسات و غرایزمان تحت تاثیر نیروهای اجتماعی است. افرادی که به نحوی با علم سروکار دارند چه بهعنوان حامی علم و چه بهعنوان پژوهشگر باید این موضوع را درک کرده و براساس آن در مسیر ترویج علم بکوشند.
منبع: روزنامه جام جم