سالها نوشتن درباره سینمای ایران و جهان، مدتهای مدیدی است که مرا به این حقیقت مطمئن کرده که سینما در متن انقلاب اسلامی بدون تغییر بنیادین ساختار پیرامونی و غربگرای جامعه ایران و نیز تغییر ساختار سینمای ایران، یک ابزار شیطانی علیه اسلام و انقلاب و متحد شیطان بزرگ و مدرنیت نفی کننده قوانین مادی و معنوی حیات اسلامی باقی خواهد ماند و با تغییرات ظاهری و بازی سطحی بروکراتیک و لیبرال گشایشی در کار پدیدار نخواهد شد. موضوع بر سر تحول دفعی یا تدریجی نیست. مهم آن است بدانیم گامهای محکم در مسیر هدف آزادی از بردگی استکبار جهانی و استقلال در آفرینش سینمایی و تولید آثار سالم برمیداریم که در ستیز با هستیشناسی قرآنی و هدایت خاندان معصومیت و دادگری و فرامین خدا نبوده و مروج جهل و کذب و فساد و ظلمات نیست!
ما تاکنون هیچ کانون جدی و آزاداندیشانه و برنامهریزیشده پیشران تفقه و اجتهاد عالمانه درباره شناخت سینما از منظر اسلام و اتکا به نتایج علمی آن برای تغییر اساسی سینما نداشتهایم. فقهای بزرگ در موضوعشناسی سینما در سطحی که دانش مدرن به آن احاطه دارد حتی یکهزارم جهان مدرن درباره شناخت ژرف این پدیده جهانگیر کار نکردهاند و به مسائل بازنمایی تصویر سینمایی و سرشت وانمودههای سینما و ساختن واقعیتی اغواگر دربرابر واقعیت عینی نپرداختهاند و در هستیشناسی، جامعهشناسی،روانشناسی، انسانشناسی و اقتصاد سینما تحقیق نکرده و آثار ذهنی، روحی، تمدنی، سیاسی و سلطهانگیزش را نسنجیدهاند و نسبتش را با ماهیات وجود درونی انسان، گسترش تأثیراتش در تقابل با اسلام، مرجعیت دین و نقش و رابطه سینما و سرمایهداری جهانی و استحکام سبک زندگی دلخواه کفر و برنامه قدرت سرمایه یهودی سامریگونه و مسیحیت یهودی و یهودایی مشخص نکردهاند و این شناخت مضبوط را مبنای برخورد آگاهانه مؤمنان و جامعه اسلامی با سینما و مبنای تغییر ساختار سینما به سود زندگی سالم و عمل صالح قرار ندادهاند.
سینما بهعنوان هنر مدرن تکنولوژیک زاده مدرنیته و ماهوا در خدمت آن است. مگر در جامعه اسلامی آگاهانه تغییر ساختار یابد و با دقت از هستی و مبانی لیبرال و مدرنش دور گردد و نیروهایش مؤمنانهبار پرورده شوند. وگرنه سینما ستونپنجم فسادزایی مدرن و بازتولیدگر و مبلغ بردگی فکری و عملی و روحی شیطان در جمهوری اسلامی خواهد ماند و افقش با افق استحاله یا براندازی یکی است.
افق پیشروی سینمای ایران چیست؟
باید بگویم سینمای ایران هیچ چارهای ندارد مگر آنکه اگر بخواهد بهعنوان جزئی از نظام دینی ادامه حیات دهد، تغییر ساختی را بپذیرد و این تغییر مبنایش همان دستورالعمل قرآن است یعنی توبه و ایمانآوردن و عمل صالح و انتصار و انتظار ظهور عصر عدل جهانی!
سینما در این مسیر باید به همه آنچه رهبر و امام انقلاب اسلامی وصیت کرده جدا پایبند باشد. در این بخش و راه نفی فساد و فحشا باید به سفارشهای امام چون نسخه درمان مرض نگاه و یکایک را اجرا کرد.
ببینیم این پیشنهادها برای تغییر بنیادین چیست؟ راه گشوده امام کدام است و چرا راه نجات سینما رهایی از افق رو به افول طاغوت و شیطان و قدرت متفرعن استکبار مدرن و پیوستن به افق انتظار و عهد با موعود و انجام تکالیف دوران انتظار است.
اما چرا راه امام برای سینما همچون راه برای نجات جهان راهی است با پایان باز؟ امام در زندگی دنیوی، داستانی گشوده دارد؛ برای ما راهی بیپایان است تا پیوستن به عهد و وعده تضمینشده و حتمی ظهور عادل حی(عج) و عدل موعود الهی، گشوده به عصر نبوی، دوران آشکارشدن و غلبه کامل اسلام نابمحمدی و غلبه حکومت قرآن و عترت(ص)، حکومت موعود و غلبه عقل و حکمت مهدوی(عج) در جهان. این سلوک در سینما هم صادق است و جز این راهی برای سینما در جمهوری اسلامی متصور نیست.
برای تشکیل حکومت با مبانی زنده و ممتد که هرگز هیچ رخداد کافرانه و هیچ بازی و اغوا و وانمودهای حقیقت آن را محو و تحریف نتواند کرد و سینما در این حکومت باید در خدمت این افق باشد و هر سبک و ژانر و داستانی باید بهجای شیطان به خدا رو کند.
همانا زنده بودن این راه قطعی است. به یاد میآورم، دعایی بود سالها، جاری بر زبان مردم و از اعماق دلها که به آسمان صعود میکرد: خدایا خدایا / تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . در ذهن کودکان و آرزوهای دراز و نادانستگیهای بشری ما، استجابت دعا، شاید معنای حیات جسمانی امامراحل را در نظر داشت اما دنیا جای ماندن نبود، نیست، نخواهد بود! زندگی دنیوی پایانی دارد مگر وجها... که تنها او باقی میماند و انقلاب امام وجها... امام است و باقی است. وقتی او با دلی آرام و روحی مطمئن سفر کرد، بسیاری اندیشیدند، آه و وای که او رفت و از دست رفت اما این پنداری نا کارآمد بود که ما خاکیان اسیر حجاب ناسوت و نادیدهوری اسیرش بودیم و نمیدیدیم خدای مهربان، هم مجیب است هم الرحمان است، مجیبالرحمان است و دعای میلیونها انسان مضطر را نمیشود استجابت نکند. اما دم گرم اهل خلوص کارش را کرد. اشعه نورانی زندگی اصیل و روحی امام متصل به توان بیکران امام حی و حاضر به اذن خدا زنده و مانا ماند، خدا به یمن میراث امام، انقلاب اسلامی، عراق و سوریه را از ظلمات داعش و نقشه مشترک شیطان بزرگ و شیاطین اروپایی و یهودیت صهیونی و مسیحیت یهودی سامری شده و وهابیت گمشده در پردهپوشی صراط مستقیم دین ناب محمدی(ص)، نجات داد.
پرچم برافراشته به پرچمداری و فرماندهی امامی امتداد امام و با سرداری بنده خالص خدا، حاجقاسم سلیمانی، زمامدار حقیقت و بصیرت شد برای عریان کردن باطن وانمودهها، چون وانموده خارجشدن شیطان از افغانستان، چون وانموده اعمال نقابدار اسرائیل در اقالیم آذربایجان و کردستان عراق و همداستانی رؤیاهای کاریکاتور عثمانی را فاش کرد و به یمن حیات طیبه امام، جنایت در یمن و لبنان و از همه مهمتر توطئه دفنکردن قیام رهایی مسجدالاقصی و آزادی فلسطین در گرداب سازش شیوخ نفتی را همین حیات امام و راه امام و گسترش جهاد بزرگ این احیاگر ایمان و خودباوری اسلامی نقش بر آب کرده است. سینمای جمهوری اسلامی باید تصویرگر این افق باشد!
مدعیان ظاهری راه امام و نزدیکان دور و نزدیکی که در گفتار امام امام میکنند و در کردار و باطن و اندیشه، راه دشمنان امام و اسلام و خضوع برابر مدرنیته و مدرنها و جشنوارههای شیاطین و کن اسکار و تفکرات اجنبی را مقدم میدارند. کسانی که به مبانی روشن امام پشت میکنند و همینقدر انصاف و تقوا ندارند که لااقل وقتی راه مرحوم بازرگان و آقای منتظری را میپیمایند مثل آنان شرافتمندانه آشکارا بگویند که راه امام را قبول ندارند و از انقلاب اسلامی امام ابراز برائت کنند و افکار مدرن و التقاطی خود را بهنام امام به خورد ناآگاهان ندهند! در سینما هم نمیتوان امام امام کرد اما مبانی او را به فراموشی سپرد.
همانهایی که شیخفضلا... را شهید کردند ...
کسانی هستند که چشمشان به جماعت و قدرت کفر است. امام مقتدر باشد و جهان بهدنبال امام، آنان برای امام سینه چاک میدهند و اگر زمانه برگردد و کفر در وانمودگیاش موفق شود و پروژههای جدایی مردم از انقلاب و حق و معصومیت را پیش ببرد رو کردنشان به باطل به ثمر بنشیند. آنگاه آنان شهامت ابراز و آشکارکردن باطنشان را علیه امام مییابند. شیخفضلا... را همینان و با فتاوی راهگمکردگان و اسیران اغوای استعمار و بازی مشروطهخواهی انگلیس شهید کردند وگرنه اگر قرار بر اصلاح امور بود او که مخالف اصلاح تحت فرامین قرآن و اهلالبیت(ع) و نظارت عالمان و فقیهان ربانی نبود! او روشنبینانه مخالف مشروطه نامشروع بود که از دیگ انگلیس بخارش بلند بود، اما خداوند نقابها را بر میاندازد. آنان همان کسانیاند که در سال ۸۸ بیانیه رقص و پایکوبی شیطانیشان را در دنیا جار میزدند که خدا را سپاس ولیفقیه رسوا شده. آنان همان کافرانند که ا... و رسولا... را دروغگو خواندند و آشکارا کلاما... را شعر و رویای محمد و اسلام را پروژه بهپاکردن امپراتوری مردی قدرتخواه خواندند و ... اما راه امام و امتداد زنده آن راه، راه امام خامنهای را نمیتوان با اغوا گمراه کرد. چه در رشد ایران و چه سینمای ایران.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد