عجیب اینکه این رفتار زننده دارد هر سال تکرار میشود و هیچ نظارت و برخوردی هم با آن نمیشود. حالا هم اگر سری به فضای مجازی بزنیم میبینید بالانشینهای امروزی هر کدام دوربین به دست راهی مناطق کمبرخوردار شدهاند تا در قبال یک جفت کفش نو به کودکان پابرهنه، از آنها در روبهروی دوربینهایشان از حس و حالشان بگویند. پیش از این، چنین رفتارهایی محدود به برخی از سلبریتیها بود و واکنشهای منفی شهروندان به این نوع رفتار باعث شد آنها فکر تازهای برای جذب فالوور کردند. مدتهاست اسماعیل آذرینژاد ـ روحانی ـ در مناطق محروم غرب ایران برای کودکان کمبرخوردار، داستانخوانی و کتابخوانی میکند.
او که یکی از مخالفان سرسخت روال کنونی این افراد است به جامجم میگوید: «فارغ از نادیده انگاشتن کرامت کودکان و مردم این مناطق توسط این افراد، آنها هیچ فهمی نسبت به نتیجه کمک خود هم ندارند. به این معنا که گاه میبینیم یک روستای محروم با حجم ورودی بسیاری از این افراد خودنما روبهرو بوده و همه آنها برای کودکان کیف و لوازم تحریر آوردهاند، در حالی که هیچکدام از این کودکان به این وسایل نیازی ندارند.» او معتقد است اگر نیت این افراد خیر باشد راههای بسیار و مطمئنی برای کمک رساندن به محرومان وجود دارد. پرواضح است اغلب این افراد هم فهمی نسبت به وجود این راهها دارند و همین است که انگیزه کار به ظاهر خیر آنها نه کمک به آسیبدیدگان احتمالی سیل و زلزله یا یاریرسانی به فقر اقتصادی و معیشتی کمبرخورداران نیست و پشت این رفتار زننده این افراد یک خودنمایی مهوعی وجود دارد.
این در حالی است که حتی شیوهنامههای مکتوب بسیاری برای نوع رفتار با کودکان کار و ... هم وجود دارد. اینکه در این شیوهنامهها توصیه شده هرگز با کودکان کار به صورتی برخورد نکنید که احساس کنند به آنها ترحم میکنید. فکر کنید در حال خرید از یک فروشنده واقعی هستید. جنسی که میخواهید بخرید را خوب بررسی کنید و حتی گاهی با آنها برای رسیدن به قیمت کمتر چانه بزنید. این شیوهنامههای موجود، تفاوت رفتاری این افراد را بهخوبی نشان میدهد. اینکه انگیزه اصلی و نیت غایی این افراد میلی است که توجه به خود را طلب میکند. یک نوع جنون دیده شدن، یک شوآف که با فقر دیگران شکل میگیرد، به همین اندازه زشت و به همین مقدار زننده.