حتی اگر صاحب جلسات ادبی و از پیشکسوتان شعر و ادب فارسی هم باشید گاهی خطوط قرمز فرضی جوهر قلم و گلویتان را خشک میکند و گاهی هم حمایت نشدنها و دریغ کردن جزئیترین امکانات شما را خسته خواهند کرد، مگر اینکه به ثروتی عظیم و لایتناهی وصل باشید و هر آنچه که نیاز است را از جیب مبارکتان فراهم کنید.
آن وقت شاید موانع کمتری پیش روی جلسات ادبی و یا شعرخوانی شما قرار بگیرد. رهبر معظم انقلاب در شهریور سال 89 در دیدار هرسالهشان با شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان به صراحت از شاعران خواستند در تشکیل انجمنهای ادبی همت کنند و هر چند نفر از شاعران یک انجمن تشکیل و دور هم به شعرخوانی و نقد اشعارشان بپردازند تا فضای ادبی کشور به دست نااهلان نیفتد.
در فرازی از سخنانشان، رهبر معظم انقلاب عنوان میکنند که: « اگر دستگاهها کمک کنند، بهتر است اما کمک نکردن دستگاهها به هیچ وجه نباید بهانهای باشد به اینکه خود این انگیزهها به کار نیفتد.»
با وجود اینکه بسیاری از شاعران و پیشکسوتان شعر و ادب فارسی پای توصیه رهبری آمدند و انجمنهای ادبی در سراسر کشور توسط شاعرانمان تشکیل شد اما انگار پیش بینی رهبر انقلاب درست بود و دستگاههای فرهنگی در برخی مواقع از سادهترین و اولیهترین حمایتها نیز دریغ میکنند.
تقریبا یک ماهی میشود که ابراهیم اسماعیلی اراضی به سمت سرپرست شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران منصوب شده است. اکنون باید دید انتصاب اسماعیلی اراضی شاعر و برنامههای تازه معاونت شعر و ادبیات میتواند منشاء تغییر در رویه و شکل فعالیت انجمنهای ادبی باشد یا نه.
ابراهیم اسماعیلی اراضی در گفتوگو با جام جم درباره برنامه ساماندهی انجمنهای ادبی میگوید: هیچ تردیدی در اهمیت انجمنهای ادبی نیست؛ خصوصا هنرمندانی که در عصر پیشااینترنت یا حداقل پیش از فراگیرشدن فضای مجازی، فعالیت ادبی داشتهاند، این اهمیت را با تمام وجود درک کردهاند. به همین دلیل از چند سال پیش تصمیم گرفته شد انجمنهای ادبی به سمتی حرکت کنند که تشکیلات مستقلی داشته باشند و آن تشکیلات نیز با اتخاذ راهبردهای موثر، باعث رونق ادبیات شود. دو دوره از مجامع استانی و کشوری انجمنهای ادبی برگزار شد. نمایندگان انجمنهای ادبی مختلفی که برای گرفتن شناسه اقدام کرده و در سامانه انجمنها ثبت شده بودند، در این مجامع سالانه حضور یافتند و دبیران استانی و کشوری را نیز انتخاب کردند. اما آنچه در ادامه ماجرا ایجاد مشکل کرد، فراگیری کرونا بود که اجازه نداد این سیر، روند پیوسته داشته باشد زیرا لازم بود نمایندگان انجمنهای ادبی از سراسر کشور دور هم جمع شوند و انتخابات استانی و جلسات پرسش و پاسخ با کاندیداهای دبیری مجمع کشوری و در نهایت انتخابات کشوری برگزار شود و این امور، مستلزم این بود که ارتباط نزدیک وجود داشته باشد. در دوره اخیر، با توجه به فاصلهای که ایجاد شده، قرار است آسیبها، آفتها و کاستیهای دوره قبل، بررسی شود و در اولین فرصت، روند حمایت از انجمنها را از سر بگیریم. البته این روند به طور کامل متوقف نشده و در برنامههای مشارکتی که طرحهای آنها به تصویب برسد، برقرار است.
حمایت هدفمند از انجمنها
اسماعیلی اراضی سرپرست معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران ادامه میدهد: نکته مهمی که در این دوره مدّ نظر خواهد بود، این است که حمایت از انجمنها هدفمند باشد. در حال حاضر، بخشی از انجمنهای ادبیای که حتی براساس ضوابط، شناسه گرفته بودند، فعال نیستند و حتی فعالیت حداقلی هم ندارند. مهمترین دلیل برای تمدیدنشدن اعتبار برخی شناسهها و صادرنشدن شناسه جدید، این است که پس از تدوین سازوکار، باید کارنامه انجمنها بررسی شود و انجمنهای واقعی که بتوانند کانونهای زایا و موثر ادبیات در کشور باشند، مورد حمایت قرار گیرند اما به هر حال اهالی ادبیات مطمئن باشند که معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران، با ایمان محکم به اهمیت انجمنهای ادبی، وظیفه خود در این زمینه را به انجام خواهد رساند. گستردهترین شبکهای که ما میتوانیم در حوزههای آموزش، نقد، تکریم و... در سطح کشور داشته باشیم، همین انجمنهای ادبی هستند. قطعا وقتی این امر به نتیجه برسد، هم ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در استانها و هم فعالان ادبی در سراسر کشور، پیوند محکمتری خواهند داشت و تکلیف خود را نیز بهتر و روشنتر میدانند.
اسماعیلی اراضی همچنین درباره ثبت انجمن و دریافت شناسه توضیح میدهد: ثبت انجمنها پیش از این قواعدی داشته و از طریق سامانه انجمنهای ادبی قابل پیگیری بوده است. قاعدتا با توجه به نگرههای تخصصی جدید، باید این قواعد هم بررسی و در جهت واقعیترشدن فعالیت انجمنها اصلاح شود. تجربه، این فرضیه را اثبات کرده که قواعد قبلی به قدر کافی در تعیین صلاحیت حرفهای و ادبی برخی افراد و انجمنها کافی نیست. قاعدتا این اصل، باید محرز شود که انجمن ثبتشده، در واقعیت وجود دارد و فعال است و صرفا به خاطر برخورداری از مزایا و امکانات، ثبت نشده؛ خصوصا که ثبت انجمن، هیچ هزینهای هم نداشته است. به هر صورت، پس از احراز هویت و اثبات فعالبودن انجمنها، هیچ مانعی برای تمدید شناسههای قدیمی و صدور شناسه جدید نداریم. غرض، فقط تفکیک تعدادی از انجمنهای شناسهدار غیرفعال یا غیرمؤثر است که در این مدت از کمکهایی برخوردار بودهاند اما معادل کمکهایی که دریافت کردهاند، بهرهوری نداشتهاند و به همین دلیل قطعا لازم است که شناسه آنها بازنگری شود.
عدم تمدید شناسههای انجمنهای غیرفعال
وی در ادامه درباره اصلیترین مشکل انجمنهای ادبی یعنی نبود مکان برای برگزاری جلسات و نقش ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها میگوید: اینکه بیاییم و پیشاپیش چنین قراری مبنی بر تامین مکان جلسات همه انجمنها بگذاریم، چندان واقعبینانه نیست زیرا بنا به تجربه میدانیم که به دلایل مختلف، چنین امکانی وجود ندارد؛ اما بدون شک هدف اصلی معاونت شعر و ادبیات داستانی، این است که در حد مقدورات، انجمنها را با حمایتهای کافی درخصوص برگزاری برنامههای هدفمند، توانمند کند. این را هم میدانیم که امکانات ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها متفاوت است ضمن این که سازوکار حمایتها هنوز به وضعیت نهایی خود نرسیده؛ پس قطعا نیاز است که جلسات هماهنگی و توجیهی با ادارات کل استانها هم برگزار شود. در دوره جدید، به شرط برگزاری کیفی جلسات انجمنهای ادبی میتوانیم به یک همگرایی با ادارات کل ارشاد استانها برسیم. خود فعالان ادبی نیز گواهی میدهند که شرط کیفیت باید لحاظ شود، نه این که جلسات بدون هیچ داده علمی، مهارتافزایی و فعالیت قابل توجه رو به رشد، صرفا برگزار شود.
سرپرست معاونت شعر و ادبیات موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران درباره امکان تمدیدنشدن شناسه انجمنهای غیرفعال نیز تصریح میکند: قطعا باید اینگونه باشد. پیش از این، با توجه به اینکه مجامع ادبی برگزار نشد، همهچیز نیمهتعطیل بود اما حالا قطعا تجدید نظر باید صورت بگیرد. این تجدید نظر، کاملا فنی و تخصصی است و در جهت ارتقای سطح انجمنهاست تا بودجه درنظرگرفتهشده برای ادبیات، به درستترین شکل ممکن خرج شود و به دست اهلش برسد تا بهترین نتایج را در بر داشته باشد.
وی در پایان، درباره شیوه بررسی شناسههای انجمنهای استانی عنوان میکند: قطعا در خصوص انجمنهای استانهای مختلف، از چهرههای ادبی همان استان برای بررسی پروندهها، تمدید شناسههای قدیمی و صدور شناسه جدید، مشورت میگیریم. اهل ادب مطمئن باشند که تمام این تأنی و دقت، برای این است که وضعیت بهتری در فضای ادبی برقرار شود. چهبسا اگر ما قصد داشتیم کمّی و آماری برخورد کنیم، کارمان بسیار راحت میشد و بدون هیچ حساسیتی آمار تعداد انجمنها را افزایش میدادیم اما چون قرار است رفتارمان کیفی باشد و بودجه ادبیات برای خود ادبیات هزینه شود، در پی بازنگری هستیم.
مرغ عروسی و عزای مسئولان فرهنگی
قاسم رفیعا شاعر طنزپرداز مشهدی که مدتی نیز مسئولیت دفتر شعر و طنز حوزه هنری را بر عهده داشت، در گفتگو با جام جم درباره وضعیت جلسات شعرخوانی در خراسان رضوی و مشهد میگوید: بنده 15 سال مسئولیت دفتر شعر حوزه هنری خراسان رضوی را بر عهده داشتم. قطعا جلسات سازمانی با جلسات خصوصی تفاوتهای ساختاری دارد. ممکن است در جلسات سازمانی از نظر بودجه مشکلی وجود نداشته اما از جهات دیگری حاشیه به همراه داشته باشد. طبعا جلسه شعر از دید یک مسئول سازمانی کم هزینهترین جلسهای باشد که میتوانند برگزار کنند. من به طنز یک روز به رئیس حوزه هنری گفتم شما وقتی پول داشته باشید فیلم میسازید. اگر بودجه کمی داشته باشید گروه تئاتر به جشنواره فجر اعزام میکنید. اگر باز هم پول کمتری داشته باشید چند کتاب چاپ میکنید. وقتی هم هیچ پولی نداشته باشید جلسه شعر برگزار میکنید. اکنون این اتفاق در جامعه ادبی ما به رویه تبدیل شده است. همیشه میگفتیم مرغ را هم در عروسی میخوریم هم در عزا. اکنون نیز جلسات شعر هم در عزا برگزار میشود و هم در شادی. اما واقعیت این است که من این رویه را اصلا نمیپسندم چرا که معتقدم همانگونه که تمام هنرمندان نیاز به حمایت دارند، شعرا نیز نیازمند حمایت هستند. رفیعا همچنین در ادامه درباره دیگر مشکلات جلسات شعر سازمانی عنوان میکند: از جمله مشکلات دیگری که در حوزه هنری با آن درگیر بودم این بود که هرکسی هر حرفی در جلسه شعرخوانی میزد، مسئولیت آن با مدیر جلسه بود. ما نمیتوانیم شاعر را ملزم به قواعد مورد نظر سازمانی کنیم. مطمئنا هرکسی یک شکل رفتاری از خود نشان میدهد. در آن صورت ما مجبور میشویم رفتاری دون شان خودمان با آن داشته باشیم و یا اینکه از کنار آن حرف و رفتار بگذریم و به مقام بالاتر پاسخگو باشیم. بنابراین قاسم رفیعا که یک فرهنگی و ساکن در شهر کوچکی است و به برگزاری جلسات ادبی علاقه دارد، برای اینکه این جلسات تداوم داشته باشد مجبور میشود مدام در ادارات و اتاقهای مختلف پاسخگو باشد که چرا فلان شعر در جلسهاش این حرف را مطرح کرده است. این از بزرگترین مشکلات ماست و حتی در دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب نیز این مسئله را طرح کردیم. حوزه خطوط قرمز روز به روز گسترده تر میشود بنابراین علیرغم اینکه خودم شعر را از حوزه هنری شروع کردم و شاعر خود حوزه هنری هستم اما عملا رویه، رویهای بود که من توان ادامه نداشتم. هرچند اکنون هنوز در حوزه هنری خراسان رضوی رفت و آمد خودم را دارم اما در نهایت من یک فرهنگی هستم و اداره مطبوعام آموزش و پرورش است، کم کم متوجه این امر شدم که ممکن است اداره مطبوع من به دلیل بازخواستها و پاسخگو بودن نسبت به این جلسات ادبی معترض شود. از این رو قید جلسات حوزه هنری را زدم و با آن فضا خداحافظی کردم. پس از آن به این رسیدم که ما یک نوع جلسه در بین جلسات ادبی کم داریم و تمام جلسات ادبی در فضای سربسته اتاقها تشکیل میشود. من قصد داشتم این شکل از کار را بشکنم. سال96 درخواست صدور مجوز انجمن ادبی شعر و طبیعت را به وزارت ارشاد دادم و مجوز فعالیت انجمن نیز پذیرفته شد. این شاعر طنزپرداز درباره انجمن ادبی شعر و طبیعت و شکل برگزاری جلساتش و عمده مشکلات این انجمن میگوید: جلسات شعر انجمن ادبی شعر و طبیعت در طرقبه برگزار میشود و تنها حامی مالی آن شهرداری طرقبه است که به صورت مختصر حمایتهایی دارد. همچنین مجموعه دریاچه سد چالیدره که به ما اجازه برگزاری جلسات در فضای دریاچه را داده است. ما اعضا را به دل طبیعت میبریم و سپس بر روی کشتی و روی آب جلسات برگزار میشود. استقبال بسیار خوبی شد و توجه مخاطبان جلب شد. هر زمان که شاعران کشوری هم در مشهد حضور پیدا میکردند دعوت میکردیم که در جلسات ما حضور پیدا کنند. مشکلات ما در وهله اول مشکلات مالی است. تمام انجمنها یک حامی باید داشته باشند. هرقدر که این حامیان میزان حمایتشان از جلسات ادبی بیشتر باشد، جذابیت و تداوم جلسه نیز بیشتر خواهد بود. همچنین یکی دیگر از مشکلات ما در بحث جلسهگردانی در سطح کشور این است که گاهی تکلیف آن جلسه با خودش و مخاطبانش معلوم نیست. اینکه آن جلسه ادبی قرار است چه دستاوردی داشته باشد؟ نقد و بررسی داشته باشد؟ شاعرانی که عمدتا سرشان به تنشان میارزد که اصلا کارهایشان را در معرض نقد قرار نمیدهند و آنهایی که تازه کار هستند در همین مبانی اولیه ماندهاند و افرادی که در جلسه شرکت کردهاند به این دلیل که حرف مفیدی نمیشنوند، از حضور در جلسه فاصله میگیرند. من اعتقاد دارم در جلسات ادبی نیاز به یک اتفاق متفاوت داریم. بسیاری جلسات شعر و موسیقی برگزار کردهاند که ما در مشهد این امکان برگزاری چنین جلسهای را نداریم. عدهای دیگر جلسات فیلم و شعر برگزار کردهاند. این کارها این مسئله را میرساند که باید تلاش کنیم اتفاق متفاوتی را در جلسات شعر پیش ببریم و همین یکی از مهمترین معضلات ما در جلسات شعر است. سالهای سال است که جلسات ساختار خاص ثابت و کلیشهای دارد بنابراین بر این باورم که باید یک طرح تازه در حوزه شعر برسیم تا اتفاق مثبتی در حوزه شعر رخ دهد. این موضوع البته به خود ما ربط دارد و خودمان باید خودمان را تقویت کنیم.
بخاطر چای جلسات شعرخوانی را تعطیل کردم
وی همچنین ادامه داد: ما از منظر حمایت من فکر میکنم آنگونه که باید و شاید از جلسات ادبی مجوزدار حمایت نشده است برای همین نیز این روزها جلسات زیرزمینی شعر و جلسات خانگی به مراتب جاذبه بیشتر برای مخاطبین شعر دارد. هرجلسهای شعری که تعطیل میشود، به دنبال آن ده جلسه خانگی تاسیس میکنند. اکنون در مشهد اگر شاعری بیکار باشد و بخواهد جایی سرگرم باشد، میتواند هفتهای تا چهار جلسه خانگی شرکت کند. در آنجا نیز هیچ معیاری برای رعایت موازین ادبی و اخلاقی هم وجود ندارد و شخص برگزارکنند هرگونه که دلخواهش باشد جلسه را برگزار میکند چرا که هیچ نظارتی وجود ندارد. بنابراین اگر ما جلسات مجوزدار مورد تایید را به هر دلیلی تعطیل کنیم جلسات خانگی متعددی به وجود خواهد آمد. دقیقا مانند مسئله موسیقی در مشهد است. آیا شما فکر میکنید در مشهد فعالیت موسیقیایی وجود ندارد؟ هزاران هزار گروه موسیقی به صورت زیرزمینی در مشهد درحال فعالیت هستند چرا که کسی به آنها اجازه کنسرت نمیدهد لذا در فضای مجازی و به صورت زیرزمینی فعالیت میکنند. در شعر هم به همین شیوه است. حمایت نشدن در شعر از نبودن حق الجلسه برای مهمان تا پذیرایی جلسات است. در دورهای مسئول جلسات شعر اداره کل ارشاد مشهد بودم، ما پنج شنبهها جلسات هفتگی شعر داشتیم اما جلسه را بخاطر چای تعطیل کردند. دو هفته جلسه برگزار شد و کسی دست شعرای ما چای نداد. شاعری که به او چای ندهی انگار دست بر روی گلویش گذاشتهای و درحال خفه کردن او هستی! یک روز میگفتند فلاسک ندارد یک روز دیگر سماور خراب بود. من پشت تریبون رفتم و اعلام کردم این جلسات را به دلیل چای تعطیل میکنم چرا که شاعران به جلسه شعر آمده بودند و مدام میپرسیدند چای نمیدهید؟ یا چرا چای نمیدهید؟. وقتی یک جلسه را به دلیل چای تعطیل میکنیم شما تا ته داستان را بخوانید. من معتقدم وقتی یک چای نمیتوانند دست شاعر بدهند دیگر مشخص است که بسیاری کارها را هم نمیتوانند انجام دهند.
رفیعا میافزاید: در جلسات شعر و طبیعت، وقتی دوستان مسئول سرویس ایاب و ذهاب اعضاء و یک پذیرایی ساده را متقبل میشوند من کلاه به آسمان میاندازم. اینها مشکلاتی است که ما در برگزاری جلساتمان داریم. خود ارشاد نیز در طی این چند سال فکر میکنم یکبار ما را حمایت کرده است. شاید بار دیگری هم بوده و ما متوجه نشده باشیم اما باز هم تاکید دارم که حمایتها از انجمنهای مجوزدار باید بیشتر شود.
او همچنین درباره ممیزیهای موجود در انجمنهای ادبی مشهد به جام جم میگوید: من اطلاعی ندارم سایر استانها به چه شیوه است اما در جلسات حوزه هنری وقتی قصد داشتیم کسی را دعوت کنیم باید کدملی فرد را به حوزه میدادیم و در نهایت مقامهای بالاتر تصمیم میگرفتند که دعوت شود یا نه. اگر یک هفتهای میان این تایید فاصله بیاندازند مجددا میگویند چرا این فرد را دعوت کردی؟ وقتی هم بگوییم این فرد که هفته پیش تایید شد میگویند این برای جلسه هفته گذشته تایید شد! جلسات شعر و طبیعت معمولا با حضور دوستان شاعر مشهد است اما اگر در پوستر بنویسیم با حضور شاعران خراسان؛ باز هم میگویند نه. باید اسامی شاعران خراسان پیش از جلسه به ما برسد. همین «اسم شاعر باید اعلام شود» یکی از بزرگترین مشکلات ماست. البته ما بسیار پایبند این مسائل نیستیم اما وقتی اخطار میدهند یعنی عملا ممکن است جلسات شعرت را تعطیل کنیم. این مشکل، مشکلی سازمانی است. شاید عوارضی از حضور ناهماهنگ بعضی چهرهها به وجود آمده باشد. اما گاهی هم پیش آمده که از افراد خطا یا حرفی سرنزده و صرفا دلیل مخالفت با آن فرد سلیقهای است. یعنی افرادی که مسئول بررسی این موارد بودهاند سلیقهای عمل کردهاند و در هر دوره به یک شکل بوده. این مسئله باید براساس قانون پیش برود و نه سلیقه. قانون منعطفی که برای تمام کشور کاربرد داشته باشد.
از رفقایمان دلخوریم
سجاد عزیزی آرام یکی دیگر از شاعران و ترانه سرایان و مدیر کانون ادبی زمستان است. عزیزی آرام در گفتگو با جام جم با اشاره به تاسیس این کانون ادبی در زمستان سال 84 و نامگذاری آن به نام زمستان میگوید: کار تخصصی ما شعر بود و به طور تخصصی قصد داشتیم اشعار شاعران جوان را نقد و بررسی کنیم. در این 17 سال بیش از 800 جلسه نقد و بررسی شعر برگزار کردیم و 110 عنوان کتاب شعر را نیز بررسی کردیم. کتابهایی مانند سه گانه استاد گرمارودی، کتاب آقای محمدعلی بهمنی. همچنین تنها باری که کتاب رجعت سرخ ستاره آقای معلم با حضور او بررسی شد، این جلسه توسط کانون ادبی زمستان بود. کتاب آنها فاضل نظری نیز توسط انجمن ادبی زمستان بررسی شد. به جز نقد و بررسی نیز در آن 800 جلسه ما استعدادهای تازه شعر را کشف و پروراندیم. تا سال 89 که من بخش ترانه را به کانون ادبی زمستان اضافه کردم. قبل از آن ما شعر و ترانه را با هم بررسی میکردیم اما پس از آن متوجه شدیم که جهان شعر و جهان ترانه متفاوت است و اساسا ابزارهای بررسی آنها هم متفاوت است. در مجموع در تمام این جلسات و حتی اردوهای ادبی بیش از 2 هزار نشست ادبی توسط کانون زمستان برگزار کردیم. سال 91 بخش موسیقی را به کانون زمستان اضافه کردیم چرا که بررسی ترانه بدون موسیقی امکان پذیر نبود. چهرههایی مانند رضا تاجبخش، پدرام کشتکار، محمدرضا عقیلی به بخش موسیقی زمستان اضافه شدند. اکنون نیز دکترمحمدرضا چراغعلی مسئول بخش موسیقی کانون زمستان است.
او درباره حمایتهای مالی کانون زمستان میافزاید: کانون ادبی زمستان تنها از سوی شهرداری تهران حمایت شده و تاکنون پیش نیامده که ارشاد یا استانداری تهران از ما حمایت مالی داشته باشد. تا سال 90 قراردادهایی مثلا به دلیل حضور برخی چهرههای ادبی با فرهنگسراها داشتیم. از سال91 که ما کانون ادبی زمستان را مستقل و به شکل موسسه تبدیل کردیم دیگر از شهرداری هم مورد حمایت مالی قرار نگرفتیم و نهایت حمایت آنها سالنهایی بود که در اختیارمان قرار میگرفت. اگر مثلا نفوذ داشتیم و حرفمان نیز خوانده میشد، گاهی پذیرایی هم به ما داده میشد. مابقی هزینهها را از سوی اسپانسرها دریافت کردهام. مثلا یک رستوران که مدیر شاعری داشت، چندباری اسپانسر برنامههایمان شده بود. مدتی دیگر شرکت ساختمان سازی، در یک بازه هم شرکت تولید دلستر بود. اکنون نیز یکی از نشرها و یک کلینیک دندان پزشکی اسپانسر ماست. اما در هرصورت در انجمنهای مردم نهاد پول حرف اول را نمیزند و بسیاری وقتها حضور خوانندههای سرشناس به دلیل دوستی و رفاقتهایمان بوده است. اگر قرار باشد یک کانون مردم نهاد با محوریت مالی پیش برود به یک موسسه تجاری تبدیل میشود لذا یک موسسه تجاری چرا باید فعالیت فرهنگی رایگانی برای مردم انجام دهد؟
عزیزی آرام عنوان میکند که به لحاظ عقلی نیز مقرون به صرفه نیست یک کانون مردم نهاد که بنیان غیرتجاری دارد، بخواهد کارهای مالی انجام دهد. موسس کانون ادبی زمستان تصریح میکند که در مدت فعالیت این کانون؛ اغلب اوقات در بسیاری از برنامهها با استفاده از قدرت روابط عمومیشان توانستهاند در برنامهها، از روی نام هنرمندان پولساز فاکتور پول را بردارند و در نهایت این هنرمندان اجرا برای مردم را بپذیرند. هرچند به گفته او باور این موضوع در روزگارمان برای بسیاریها سخت است.
بودجه را حیف و میل میکنند
او عمده مشکلات انجمنهای ادبی را نبود بودجه میداند و عنوان میکند: ارگانهای فرهنگی و ادبی هرساله به نام برگزاری جشنوارههای مختلف، بودجه فرهنگی را حیف و میل میکنند چرا که نمیتوانند بودجه را به خوبی مدیریت کنند. نمیدانم به عمد نمیخواهند به درستی مدیریت کنند یا دانش آن را ندارند. اما در هر دو صورت به نظر من خیانت به فرهنگ کشورمان است. چرا نباید جشنواره شعر کشورمان به بزرگی جشنوارههای سینمایی باشد؟ ما حداقل هزار سال است که شعر را در فرهنگمان داریم ولی حتی 100 سال نیست که سینما را داریم. چرا باید جشنواره ملی موسیقیمان پر باشد از حرف مبتذل تا فروش داشته باشیم؟ وقتی بحث پول و قدرت باشد دیگر به حرف کسی که صادقانه کار کرده باشد توجه نمیکنند. ما مشکل بودجه داریم اما من اگر توانستهام کیفیت جلسات کانونام را بالا نگه دارم از روابطم استفاده کردم. با وجود اینکه گزارش برگزاری نشستهایمان بارها در رسانهها منتشر شده اما یکبار نشده کسی از ارشاد با من تماس بگیرد و کاری به من بسپرد یا حداقل از من بخواهد از این روابطم برای برگزاری چنین برنامههایی استفاده کنم. بسیاری از مدیران فعلی فرهنگی یک روزی در میان همین اعضای کانون زمستان شعرخوانی کردهاند.
عزیزی آرام در ادامه میگوید: ما نیازی نداریم افرادی که در وادی ادب و شعر نبودهاند ما را دلخور کنند، رفقای خودمان با ما چنین کاری میکنند. از دیگر مشکلات ما این است که برای هر برنامهای و گرفتن مجوز واقعا به دردسر میافتیم. مدیر یک ارگان که در شهرداری تغییر میکند، به ما اجازه ورود در آن سالن نمیدهند. چرا که به ما مجوز درست و حسابی برای فعالیت راحت در سالنها داده نمیشود. مجوزهایی که به ما داده میشود هم عمدتا مجوزهایی است که برش ندارند. ارشاد یک شب شعر ساده را کنسرت میبیند و از ما مجوز کنسرت میخواهد. جدیدا مجوز دادن هم سختتر شده و شعر و شاعر را با مسئول برگزار کننده شب شعر چک میکنند. پیش از این اصلا چنین چیزی نبود. در سالی که ما برای شعرخوانی خدمت رهبر معظم انقلاب رفتیم، از ما نپرسیدند چه شعری قرار است خوانده شود؟ اما در سالن کوچکی که نه فیلم و نه صدایی قرار است ضبط شود استعلام شعر و شاعر را از ما میخواهند. مگر چه چیزی از دست شاعر برمیآید؟
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد