برای مرور این بازی تکراری تاج و تخت، علاوه بر نمونههای سینمایی هالیوودی و غربی که با وجود برخی نقدها و کنایهها، درمجموع با احترام و نوازش با این دستگاه سلطنتی و پادشاهی درازمدت و چند دههای مواجه شده، باید نگاه و کندوکاوهای صریحتر و صادقانهتری را هم جستوجو کرد و به نظاره نشست؛ ازجمله مستند «رمز و راز ملکه» به تهیهکنندگی و کارگردانی مهدی نقویان و محصول گروه رسانهای راز که در سایت شبکه مستند قابل رویت است و دیروز از شبکه سه سیما پخش شد.
با اینکه این مستند را اوایل دهه ۹۰ ساختید، اما بهدلیل ادامه سیاستهای انگلیس و فضای تاج و تخت آن کشور و تاثیراتش در مناسبات جهان، هنوز هم کارایی و قابلیت تماشا دارد. آن زمان چه اتفاق ویژهای با محوریت ملکه انگلیس رخ داده بود که دست به تولید این مستند زدید؟
بهدلیل اینکه ملکه جزو حاکمان قدیمی کشوری پرادعا بود سراغ روایتی از زندگی و سیاستهای او رفتم؛ ضمن اینکه رسانههای حکومتی که تحت نظر ملکه انگیس بودند و هنوز هم هستند، طی این سالها خیلی علیه ایران فعالیت میکنند و خیلی ریز و مصداقی درباره همه مسائل ایران وارد میشوند. از آنجایی که در این زمینه سالهاست در داخل کشور خلأ رسانهای داریم و کار چندانی درباره دشمنان اصلیمان انجام نمیدهیم، تصمیم به تولید چنین اثری گرفتیم. نکته دیگر اینکه در همه سالهای انقلاب اسلامی، یکی از شعارهای اصلی ما «مرگ بر انگلیس» است؛ بنابراین یکی از دلایل مهم ما برای ساخت این مستند، تشریح و چرایی این شعار است. مسأله تبیین که در این یکی دو ساله مطرح شده، همین نگاه را دنبال میکند. دیگر موضوعات بیش از اینکه صرفا سیاسی باشند، اجتماعی هستند و اکثر مردم درگیر آن هستند و ملکه انگلیس را در صف نانوایی و در تاکسی و اتوبوس هم میشناسند و درباره او صحبت میکنند؛ بنابراین جزو ضرورتهای رسانهای و سینمای مستند است که راجع به این شخصیتها و موضوعات، آثاری تولید شود. درباره آدمهایی که مثل او که با نگاه یکجانبه جریان رسانهای غرب چهره ویژه و عجیب و غریبی از آنها ساخته میشود، نیاز است چهره واقعیشان را در کارهایمان نشان دهیم.
در همین زمان حدود یکساعته مستند، از تصاویر آرشیو پروپیمان و بهصورت بجایی استفاده شده است. در این مرور تاریخی از گذشته تا امروز، چقدر فیلم و تصویر دیدید تا به اینهایی برسید که در نهایت میبینیم؟
در این جنس کارها ما اول تحقیقات و پژوهشهایمان را انجام میدهیم و متن مستند را مینویسیم و بعد برای متن نوشته شده و آماده تصویرسازی، دنبال آرشیو میگردیم. یکی از ویژگیهای آرشیو مستند رمز و راز ملکه این است که صددرصد از اینترنت جمعآوری شده است. یعنی برای تهیه آرشیو و تصاویری که میبینید، به هیچ مرکز و نهادی رجوع نکردیم. جزو اولین کارهایی بود که من در این فرم انجام دادم و حالا هم به مستندسازان و فیلمسازان جوان در کلاسها میگویم که شما موضوعاتی را برای شروع کار انتخاب کنید که دغدغه تهیه آرشیو آن را نداشته باشید. چون برخی گلایه دارند که مراکز و نهادهای دولتی برای آرشیو با ما همکاری نمیکنند یا تهیه آرشیو نیاز به هزینههای کلان دارد. بهدلیل اینکه قانون کپیرایت نداریم و بستر مناسبی که در اینترنت موجود است، میتوان برای شروع ساخت مستند، موضوعاتی را انتخاب کرد که تصاویرش در اینترنت موجود باشد. فیلمسازان جوان اینطوری هم کارشان را یاد میگیرند و هم بدون حمایت عجیب و غریب و با هزینههای مناسب میتوانند کارهای خوبی بسازند که به درد مردم و خود فیلمساز بخورد.
بهجز بهرهگیری از آرشیو موجود، چه فکتها و مصادیقی ارائه کردید که روایت صادقانه و منصفانهای داشته باشید، بیآنکه متهم به نگاه جانبدارانه و یکسویه شوید؟
درباره حکومتهای غربی اینقدر ناگفته، تناقضهای بزرگ و واقعیتهای پنهان وجود دارد که میتوان در آثار مستند مختلف سراغ روایتشان رفت. جالب اینکه آنها در این زمینهها توپ را در زمین ما و کشورهای مخالف خود میفرستند و با سمپاشی، واقعیت را وارونه جلوه میدهند. مثلا در بحث حکومت موروثی، مهمترین مثال و مصداق، خود انگلیس است که با مرگ ملکه، پسرش جانشین او شد. آیا کسی درباره موروثی بودن حکومت و سلطنت در انگلیس شبهه دارد؟ موضوع واضح و مشخصی است که همه هم درباره آن اطلاع و توافق نظر دارند، اما همین انگلیسیها و غربیها با جوسازی رسانهای علیه ایران، میخواهند چنین بحثی را به ما نسبت دهند. به قدری تضاد و تناقض در حکومتداری انگیس است که اصلا برای ساخت مستند، نیاز به تحقیقات عجیب و غریب و بیرون کشیدن مو از ماست نیست. چیزهایی که در مستند رمز و راز ملکه گفتم، بهشدت مسائلی عمومی است و مواردی است که در قانون اساسی آنها و قوانین بینالمللی در سازمان ملل ازجمله مواردی که درباره مستعمرات انگلیس ثبت شده است، وجود دارد. البته بخش زیادی از منابع ما در این مستند، منابع خارجی بود، اما هیچکدام نیاز به تحلیل نداشت. ما در این مستند، تاریخ و اختیارات ملکه انگلیس را بدون دستکاری روایت کردیم. این درحالی است وقتی انگلیس و غرب درباره ما مستند و گزارش تهیه میکنند، همیشه روایتهای مبتنی بر تحلیل دارند. آدمهای کراواتی و پروفسورها و اساتید دانشگاهیشان با کت و شلوار اتوکشیده و ادکلن جلوی دوربینها مینشینند و با نگاه و دیدگاههایی نادرست، ایران را تحلیل میکنند. اگر به آرشیو این چند سال رسانههایی، چون بیبیسی فارسی، ایران اینترنشنال و من و تو مراجعه کنید، میبینید ۹۹ درصد حرفهایشان اشتباه است، اما طوری القا میکنند که حرفهایشان فردا درست از آب درمیآید. چون آنها قدرت رسانهای دارند، همیشه مخاطب را در یک حباب رسانهای که خودشان دوست دارند، قرار میدهند.
در همین مستند هم به این جریان و نفوذ رسانهای انگلیس و غرب در حمایت از ملکه و سلطنت انگلیس اشاره شده و اینکه چطور صدای جمهوریخواهی را در خود انگلیس و کشورهای مستعمره خفه میکنند. چقدر ساخت این مستندها و روشنگریهایی از این دست، میتواند برد رسانهای داشته باشد و جلوی هیاهوی رسانهای غرب شنیده شود؟
این خفقان رسانهای توسط آنها انجام میشود و مطمئنا کلی اتفاق در آن کشورها رخ میدهد که ما اصلا مطلع نمیشویم. حتما باید در دل اجتماع آنها باشید تا متوجه این واقعیات شوید. میدانید که آنها به هیچوجه برای مستندسازی در آنجا به ما ویزا نمیدهند. درصورتیکه خودشان باتوجه به ادعایی مبنی بر محدودیتهای ایران، به اینجا میآیند و مستندهایی میسازند و برمیگردند. این تناقض در ادعای آزادیخواهی و آزادی بیان آنها در همین فعالیت رسانهای و مستندسازی هم مشهود است. چیزهایی که ما در این مستند روی آن دست گذاشتیم، درواقع یک سری واضحات انگلیس و حکومتهای غربی است که جمهوریخواهی ندارند. مگر میشود در عصر حاضر همچنان سلطنتطلبی حکمفرما باشد؟ این چه دموکراسی است که مردم نباید در آن نظری داشته باشند؟ ما یک، ولی فقیه داریم که در چارچوب جمهوریخواهی و بهصورت غیرمستقیم به وسیله آرای مردم، انتخاب میشود، اما همین جریان رسانهای غرب شبانهروز علیه ایران ادعا میکنند که این موضوع برخلاف حقوق بشر و برخلاف آزادی بیان است. در این شرایط انگلیس به هیچوجه حق این ادعا و طرح موضوع را ندارد، چون خودش کشوری سلطنتی است. بهتر است اول به مسیر جمهوریخواهی قدم بگذارند و بعد به ایران نقد وارد کنند. بااینکه تناقضهایشان بزرگ است، اما با شیپور رسانهای گندهای که دارند، گوش مخاطبان را با چیزهایی پرمیکنند که خودشان میخواهند.
مستند، فرم و شیوه روایتی جذابی هم دارد و با بهرهگیری هوشمندانه و بجا از دیالوگهای چند نمایشنامه ویلیام شکسپیر، سروشکلی مناسب به کلیت اثر میدهد. بهویژه آن دیالوگ از هملت (.. و اهریمن این نیرو را دارد که به شکلی خوشایند درآید) پرده از آن روی خندان و خوشایند ملکه و سلطنت انگلیس برمیدارد.
دقیقا. سعی کردیم استفاده مناسبی از این استعارهها داشته باشیم. حالا ممکن است مخاطب عام متوجه این اشارات بشود یا نه. حتی اگر برخی مخاطبان بهصورت مستقیم هم متوجه این استعارهها نشوند، جذب روایت با این شیوه فصل بندی میشود، چون تلاش کردیم بحثی سیاسی درباره حکومتداری را با زبانی قابل فهم بیان کنیم. بالاخره ما پیرو شهید آوینی هستیم. با اینکه ذات و رسانه، تفریح و سرگرمی است، اما چه کسی گفته تفریح و سرگرمی نباید با تذکر همراه باشد. اگر سراغ چنین موضوعاتی میرویم باید با تکنیک قابل قبول و جذابی به مخاطب ارائه شود، وگرنه ما هیچ وقت خلأ محتوایی در جریان جبهه انقلاب و در حوزه رسانه نداریم. اگر در جایی هم میلنگیم، به این علت است که محتوا را با تکنیک مناسب و در بسته بندی جذاب ارائه نمیکنیم. الان جریان رسانهای غرب، حرف جدیدی برای گفتن ندارد و فقط با فرم مخاطب را فریب میدهد، اما تمدن نوین اسلامی که جایگزین تمدن غرب خواهد شد، پر از حرفهای ناگفته و جذاب است.
بعد از مرگ ملکه، چه پیشبینی و تحلیلی از وضعیت سلطنت در انگلیس دارید؟
نباید منتظر باشیم که حکومتهای اینچنینی از بیرون دچار نابودی شوند، بلکه آنها مثل عقربی هستند که در آتش گرفتار میشوند. وقتی عقربی در آتش گیر میافتد به خودش نیش میزند و میکشد. این حکومتهای غربی هم از درون متلاشی میشوند. تنها چیزی که تا اینجا توانسته آنها را حفظ کند، همین رسانه، نفوذ، جریان رسانهای و تصویرسازیهای کذب است. اگر وضعیت رسانهای را از غرب بگیرید، آنها نکته مثبتی ندارند.
روزنامه جام جم