در گفت‌وگوی «جام‌جم» با عوامل سازنده «لوپتو» عنوان شد:

انیمیشن؛ راه نجات سینمای ایران

فیلمسا‌ز کودک باید اقتضائات روحی و ذهنی کودک را بشناسد

ذهن‌کودکان از اسامی آشنا خالی شده است

«گلنار»، «مدرسه موش‌ها»، «دزد عروسک‌ها»، «کلاه قرمزی و پسر خاله» و... اسامی فراموش‌نشدنی برای بزرگسالانی است که در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه۷۰ دوره کودکی و نوجوانی خود را طی می‌کردند؛ اسامی‌ای که توانست هم حافظه تصویری خوبی برای مخاطبان زمانه خود بسازد و هم در شکل‌گیری شخصیت آن‌ها نقش ایفا کند.
کد خبر: ۱۳۸۲۴۸۴
نویسنده مینو خانی - منتقد سینما و استاد دانشگاه
این اسامی فراموش‌نشدنی برای کودک و نوجوان امروز کدامند؟ یا بهتر، کودک و نوجوان امروز چه اسامی‌ای در حافظه تصویری‌اش دارد که بتواند پشتوانه‌ای برای شکل‌گیری شخصیت او در بزرگسالی باشد؟

ناگفته پیداست که مقایسه سه یا چهار دهه پیش با امروز در هیچ جای جهان و در هر هیچ موضوعی، درست نیست. آن روزگار در ایران، فقط دو شبکه تلویزیونی وجود داشت و سینما تنها ابزار سرگرمی و فیلم دیدن بود، نه ویدئو و ماهواره‌ای وجود داشت و نه شبکه‌های مجازی و پلتفرمی. کودک آن روز، خیالش با گلنار، خاله خرسه «گلنار»، کپل و نارنجی مدرسه موش‌ها به پرواز درمی‌آمد و شخصیتش متاثر از مهربانی کلاه قرمزی و پسرخاله می‌شد. در کنار نمونه‌های این‌چنینی البته فیلم‌هایی که نوعی رسالت اجتماعی و اخلاقی برای کودک متصور می‌شدند هم وجود داشت که آنچنان بر ذهن و روح کودک و نوجوان آن روزگار نقش می‌بست که در بسیاری موارد اصول اخلاقی ماندگار او در بزرگسالی شد، خانه دوست کجاست؟ (عباس کیارستمی)، دونده (امیر نادری) و...، اما کودک امروز با کودک دیروز خیلی تفاوت دارد. او آنچنان منابع سرشاری از رسانه‌های تصویری در اختیار دارد که اگر نگویم شمشیر دو لبه، حتما بستر ترسناکی را برایش فراهم می‌آورد. فقط یک نمونه این امر، امکانی است که پلفترم‌های نمایش خانگی برای کودک امروز مهیا کرده‌اند. ده‌ها انیمیشن و فیلم عروسکی و داستانی از فرهنگ‌های متفاوت و در ژانر‌های مختلف کمدی، تخیلی، علمی و... همزمان منتظر چشم‌های پر ذوق و شوق کودکان هستند تا آن‌ها را بر بال خیال خود به سرزمین عجایب ببرند.

سرزمین عجایبی نه از جنس سرزمین عجایب آلیس که ده‌ها و شاید صد‌ها گام جلوتر و متفاوت‌تر و البته پرابهام‌تر از آن؛ سرزمینی که برای والدین و بزرگسالان نیز اعجاب‌آور، جذاب و البته تعجب‌برانگیز است. به تاثیر و نقش تربیتی این پلتفرم‌ها در جای دیگری اشاره خواهد شد. اما سؤال این است که سهم سینمای ایران در این بازار پرهیاهو چقدر است؟ سینمای کودک ایران که روزگاری خوش درخشید و هم مخاطب داخلی را راضی و خوشحال کرد و هم در حضور‌های جشنواره‌ای، نام ایران را بلندآوازه‌تر کرد، امروز چه می‌کند و کجای جهان مخاطب داخلی و جشنواره‌های خارجی ایستاده است؟ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بخش کودک بنیاد سینمایی فارابی که بخش‌های مهم حمایتی و بستر ساخت آثار سینمایی بودند، امروز چه دستور کاری برای تامین نیاز‌های تصویری مخاطبش دارد؟ سینماگرانی که دغدغه ساخت اثر برای کودک داشته باشند، کجایند؟ مشکل نساختن آثار فاخر، درخشان و البته متناسب با فرهنگ، آداب و رسوم ایرانی چیست؟

سینمایی وابسته به دولت

این مسلم است که سینمای ایرانی در هر ژانر و هر موضوعی وابسته به دولت است. پس حمایت دولت در این بخش امری از پیش تعیین‌شده است. پس کانون و فارابی باید به وظایف خود عمل کنند. به نظر می‌رسد در انجام این وظیفه از بازو‌های مختلف کمک خواهند گرفت. مثلا سیاست‌هایی برای اکران فیلم بیندیشند تا سرمایه ساخت اثر باز شود. فراموش نکنیم هر کودک حداقل یک یا دو نفر دیگر (والدین) را به سینما می‌کشاند. اکران فیلم با تخفیف‌های ویژه مدارس یعنی هماهنگی با آموزش و پرورش به‌گونه‌ای که برنامه فیلم دیدن در دستور کار مدارس قرار گیرد. آمار‌ها حاکی از وجود حداقل ۱۸میلیون دانش‌آموز است یعنی مخاطب بالقوه‌ای در این بخش وجود دارد. پس هماهنگی بین سازمان سینمایی و آموزش و پرورش، یکی از بهترین راه‌ها برای جذب مخاطب خواهد بود و به نظر می‌رسد فروش فیلم و بازگشت سرمایه را تضمین خواهد کرد. ضمن این‌که برای همه مدارس و حداقل مدارسی که در شهر‌ها و مناطق بدون سالن سینما هستند، نمایش فیلم در مدرسه راه جایگزینی خواهد بود که همچنان هماهنگی آموزش و پرورش و سازمان سینمای را می‌طلبد. اما حمایت وقتی به سرانجام می‌رسد و نتیجه‌بخش خواهد بود که ماده اولیه اثر، یعنی فیلمنامه و کارگردانی اثر، آن اندازه قوی باشد که حاصل آن فیلمی ماندگار در تاریخ سینمای کودک و نوجوان باشد. به نظر می‌رسد سینمای کودک مثل هر بخش دیگری از سینمای ایران در این زمینه ضعف جدی دارد. نیاز امروز سینمای ایران، فیلمنامه‌نویسانی است که به روحیات و مقتضیات کودک آشنا باشند. کودکان، واقعیت‌های وجودی و تفسیر‌های خاص خود را از رویداد‌های پیرامون و ماجرا‌ها دارند و روایت‌ها به شکل خاصی بر آن‌ها اثر می‌گذارد و از زوایه خاصی برای آن‌ها جالب و جذاب است که با زاویه نگاه بزرگسالان بسیار متفاوت است. فیلمساز کودک باید بتواند تفکیک درستی از جهان از منظر خود و چشم کودک داشته باشد و از زاویه نگاه کودک، روایت را به تصویر بکشد و این با ساده‌سازی و ساده‌انگاری تصاویر و روایت‌های پیش پا افتاده امکان‌پذیر نیست.

سینماگرانی که بی‌هیچ ارتباط و دانشی در رابطه با کودکان فیلم می‌سازند، خواسته یا ناخواسته آثار ضعیف و حتی مسمومی برای ذهن و روح کودک خلق می‌کنند. توجه به اقتضائات روحی کودک و نوجوان، توجه به جایگاه او در خانواده، در مدرسه، نوع ارتباطاتش با همسالان، نگاه او در برخورد با بزرگ‌تر‌ها و سیستم‌های آموزشی و تربیتی و... از مبرم‌ترین مسائلی است که در اغلب آثار تصویری و نمایشی این رده سنی مورد توجه قرار نمی‌گیرد. خصوصا که به لحاظ عناصر بصری، عدم توجه شایسته و بایسته باعث ساخت آثار ضعیف و حتی سخیف می‌شود؛ آن هم در جهانی پر از تصاویر زیبا، مهیج و شگفت‌انگیز در سینمای کودک و نوجوان جهان که امروز از راه‌های مختلف در دسترس کودکان و نوجوانان است. پس طبیعی است که نتیجه چیزی جز دل‌زدگی مخاطب نخواهد بود و هیچ حمایتی از آن به ثمر نمی‌رسد.

روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها