خصوصا اگر بعد از ظهرهای گرگ و میش زمستان پخش می شد. هوا سرد و تاریک است ، دانه های برف ریزه ریزه روی موهای طلایی دخترک می نشیند. دخترکبریت فروش، در بین قدم های بلند آدم بزرگ ها که برای رسیدن به مراسم شب عید تند تند راه می روند ، از مردم می خواهد که کبریت بخرند: "کبریت نمی خواهید بخرید؟ خانم! کبریت دارم ،کبریت" ولی در هیاهوی شب عید نه دیده می شود ونه حتی صدایش شنیده می شود. کم کم خیابان خلوت وهوا سرد تر می شود.دخترک که از سرما دست هایش خشک شده، یکی یکی چوب های کبریت را آتش می زند تا گرم شود. در نور شعله کبریت ها رویاهایش را می بیند. بخاری گرم، میزی از غذاهای خوشمزه شب عید، درخت کریسمس و در آخر چهره مهربان مادر بزرگش. کبریت ها یکی یکی می سوزد و دختر کبریت فروش در شعله آخرین کبریت با چهره خندان مادربزرگ که از دنیا رفته یکی می شود.صبح روز اول عید کبریت های سوخته کف خیابان و دخترکی که از سرمای شب گذشته بدنش یخ زده اولین تصویری است که به چشم مردم می آید.
“دختر کبریت فروش “یک استپ موشینی ژاپنی تک قسمتی بود.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش