جلسه محاکمه دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران. متهمان پرونده زن و مردی هستند که براساس کیفرخواست دادسرای جنایی در قتل مرد میانسالی همدستی داشتند. زن میانسال بهنام مونا و همدستش که مردی جوان است، با قرار وثیقه آزاد هستند و در تمام مراحل تحقیق منکر قتل شدند.
در کنار آنها اولیای دمی نشستهاند که اصرار دارند مونا پس از ارتباط پنهانی با شاهرخ، نقشه قتل شوهرش را اجرا کرده و قاتل و همدستش باید به اشد مجازات برسند.
پس از رسمیت جلسه محاکمه، رئیس دادگاه از نماینده دادستان خواست کیفرخواست را قرائت کند. قاضی جوان در جایگاه نماینده دادستان ایستاد و گفت: «این پرونده دو متهم به نامهای شاهرخ و مونا دارد. آنها متهم به مباشرت و معاونت در قتل محمود، همسر مونا هستند. زمان قتل ۲۰فروردین۱۳۹۷ و محل آن خانه مقتول در یکی از محلات مرکزی تهران بود. آنها بعد از قتل، جسد مقتول را با لباس زیر در حاشیه شهر و زیر نخالهها مخفی کردند. متهمان با هم ارتباط پنهانی داشتند و شاهرخ قبل از مرگ محمود مقابل خانه آنها حضور داشت. با توجه به دلایل موجود در پرونده برای دو متهم درخواست مجازات دارم.»
سپس وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و از طرف برادر و خواهرهای مقتول برای شاهرخ قصاص و برای مونا اشد مجازات معاونت در قتل را درخواست کرد. این وکیل دادگستری درباره شکایت اولیای دم گفت: «متهمان از زمان دقیق مرگ مقتول اطلاع داشته، اما در تحقیقات مقدماتی منکر همه چیز بودند. همچنین مخفیکردن جسد زیر نخاله در بیرون از شهر توسط متهمان نشان از قتل دارد. یکی دیگر از دلایل موجود در پرونده، تلاش متهمان برای گمراهکردن مسیر تحقیقات است. کشف جسد با لباس خانه نیز از دلایل داخل پرونده است. تلاش متهمان برای مخفیکردن مرگ به کیفیتی که در این پرونده منعکس است، هیچ توجیهی ندارد و نشان از جنایت توسط متهمان و تلاش برای فرار از مجازات دارد. رابطه پنهانی متهمان نیز فرضیه مرگ محمود با تصمیم قبلی را تقویت میکند.»
رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به شاهرخ از او خواست از خود دفاع کند که مرد جوان با رد اتهامش گفت: «من از ابتدا هیچ قتلی را قبول نکرده و قبول ندارم.»
رئیس دادگاه: قبول دارید آخرین نفری که نزد مرحوم بود شما بودید؟
شاهرخ: بله، اما او را نکشتم. او در حال بازگشت از ورزش بود که روی زمین افتاد. اشتباه کردم او را سوار ماشین کردم و مجبور شدم جسد را انتقال دهم.
رئیس دادگاه: چرا جسد را مخفی کردید؟
شاهرخ: مخفی نکردم، برعکس، جایی گذاشتم که زود پیدا شود، اما روی او نخاله ریختند.
رئیس دادگاه: اگر مرتکب قتل نشدید، چرا از ابتدا منکر همه چیز بودید؟
شاهرخ: مقصرش مونا است. او با من تماس گرفت و گفت جسد شوهرش پیدا شده و او را با چاقو کشتهاند. فکر کردم وقتی رهایش کردم زنده بوده و بعد از آن فردی سراغش رفته و او را کشته است. آنجا بود که تصمیم گرفتم منکر همه چیز شوم تا قتل گردن من نیفتد. وقتی در اداره آگاهی گفتند روی جسد آثار ضربه چاقو نبوده اعتراف کردم.
رئیس دادگاه: چرا منکر ارتباط با مونا بودید؟
شاهرخ: ما از سال ۹۱ ارتباط داشتیم، اما به لحاظ مسائل خانوادگی و روابط کاریام منکر آن شدم.
رئیس دادگاه: در تحقیقات ابتدایی اعتراف کردی با مقتول مشاجره داشتی، این را هم انکارمیکنی؟
شاهرخ: تحت فشار بازجویی اعتراف کردم. تنها اشتباه من در این پرونده رها نکردن جسد در محل سکته بود. یکبار سوار تاکسی شدم و راننده تعریف کرد که مسافری در خودرویش سکته کرده و چند ماه درگیر ماجرا بوده است. آن لحظه یاد این موضوع افتادم و جسد را در بیرون از شهر رها کردم.
رئیس دادگاه: چرا مقتول لباس به تن نداشت؟
شاهرخ: میترسیدم اثرانگشتم روی لباسش باقی مانده باشد.
سپس مونا، دومین متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت و او هم منکر اتهامش شد و گفت: «هیچ نقشی در مرگ همسرم نداشتم. شاهرخ را از سال۱۳۹۱ میشناسم، اما هیچ رابطهای با او ندارم.»
رئیس دادگاه: چرا ناپدید شدن همسرتان را دیر گزارش کردید؟
مونا: آن زمان بچههایم بیمار بودند و درگیر بیماری آنها بودم، اما به بیمارستان و کلانتری رفتم، ولی اثری از شوهرم نبود. نمیدانستم باید با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرم. روز بعد با برادرشوهرم تماس گرفتم و به او اطلاع دادم.
در ادامه وکیل دو متهم از آنها دفاع کرده و به گزارش پزشکیقانونی اشاره کردند که مرگ او را با بیماری زمینهای که به آن مبتلا بود مرتبط دانسته بودند.
پس از آخرین دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیمگیری و صدور رای وارد شور شدند.
روزنامه جام جم