بررسی آثار نمایشی تلویزیون با شخصیت‌های کم‌توان

یک قاب از آدم‌های متفاوت

‌می‌گویند میلیون‌ها نفر در جهان به‌دلیل نقص در سیستم مغزی، جسمی و حسی به نوعی با معلولیت دست و پنجه نرم می‌کنند و جزو افراد توان‌یاب محسوب می‌شوند. امروز در جهان با نام این اشخاص پیوند خورده است. افرادی که تعداد قابل‌توجهی از آنان در کشورمان زندگی می‌کنند.
کد خبر: ۱۳۸۹۱۵۷
نویسنده نوشین مجلسی - گروه رسانه

با نگاه رسانه‌ای در این حوزه و البته منحصر به تلویزیون، این رسانه فراگیر می‌‎توان گفت تعداد آثار نمایشی که توانسته باشد معلول یا توان‌یاب را به‌عنوان فردی مؤثر در اجتماع نشان دهد، نمایشگر دغدغه‌های آنان باشد یا نگاه وسیع‌تری به انواع معلولیت داشته باشد و محدود به چند نوع شناخته‌شده آن همچون نابینایی، ناشنوایی و... نشو‌د، معدود است، اما همچنان می‌توان مواردی را برشمرد. برای نمونه سریال رئال و خوش ساخت هزاران چشم که شخصیت اصلی آن یک نابینای فرهیخته بود که در زندگی با همه موانعی که در سطح شهر وجود دارد یا سد‌هایی که فرهنگ جامعه ممکن است مقابل راهش به‌عنوان معلول قرار دهد، موفقیت داشت. در ادامه با طرح تعدادی از شخصیت‌های معلول که در قصه‌های تلویزیونی به‌یادماندنی شدند نگاه غالب به این شخصیت‌ها را بررسی کردیم.

معلولیتی که محدودیت نبود

یکی از شخصیت‌هایی که تصویری متفاوت از معلول در تلویزیون به نمایش گذاشت، آقای راوندی در سریال «هزاران چشم» به کارگردانی کیانوش عیاری بود که سال‌ها پیش روی آنتن رفت. ایفاگر این نقش مهدی هاشمی، راوندی را شخصیتی صبور و منطقی به تصویر کشید که معلولیت سبب محدودیتش نشده و مثل دیگر شخصیت‌های قصه که هیچ کم‌توانی از نظر جسمانی و روانی ندارند، به فعالیت اجتماعی مشغول بود. او در دفتر یک مجله کار و با وجود نابینایی دو چشمش برای رفت‌وآمد از وسایل نقلیه عمومی استفاده می‌کرد. این شخصیت در نشریه شنونده قصه‌های مردمی بود که اغلب با مشکلات مختلف در زندگی‌شان دست و پنجه نرم می‌کردند و از او راهنمایی می‌خواستند. در قسمت‌هایی از سریال، مخاطبان با زندگی راوندی آشنا می‌شوند و درمی‌یافتند او ازدواج کرده، صاحب فرزند است و نسبتا بی‌نیاز از سایرین با شرایط خود کنار آمده است. البته مقابل این روایت، در قسمتی از سریال با زندگی یک معلول دیگر مواجه می‌شدیم. راوندی در قسمتی از سریال شنونده ماجرای پسری معلول به اسم حمید با بازی ناصر شهریاری (که خود هنرمندی دارای معلولیت است) می‌شود. حمید برخلاف راوندی به‌عنوان معلول جسمی ــ حرکتی که در بیان هم با مشکلاتی روبه‌روست در خانواده و همچنین پذیرش شرایطش چالش‌هایی دارد. شاید بتوان گفت این سریال با نشان دادن دو طیف از افراد معلول، خط بلان بر این باور کشید که همه معلولان در شرایط توانمندی یا ناتوانی کامل به‌سر می‌برند. در حقیقت آن‌ها هم مثل گروه‌های دیگر مردم، تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند و مبتنی با اوضاع خانواده‌شان، ظرفیت روانی و دیگر بستر‌هایی که در آن رشد کرده‌اند، دارای تفاوت هستند.

من گمشده‌ام

«دلنوازان» از آن سریال‌های هر شبی بود که با روی آنتن رفتن مخاطبان زیادی را با قصه خود همراه کرد. فراز‌و‌فرود‌های عاشقانه و چهره‌های تازه در گروه بازیگران برخی جذابیت‌های این سریال در زمان پخش بود. اگر بیننده دلنوازان بودید احتمالا خاطرتان هست موازی با خط اصلی قصه، ماجرای دختر گمشده خانواده با نام ستایش هم پیگیری می‌شد. در نهایت با کش‌وقوس‌های فراوان دختری نابینا که به‌صورت اتفاقی پایش به این خانواده باز شده همان فرزند گمشده از آب درمی‌آید. هر چند این داستانک در کانون توجه قصه نبود، اما شخصیت دختر نابینا با بازی زنده‌یاد زهره فکورصبور، جزو شخصیت‌هایی است که به‌دلیل شرایط خاصش در ذهن‌ها مانده است. این شخصیت به‌واسطه سهل‌انگاری در کودکی و با انفجار آبگرمکن چشمانش آسیب‌دیده و بینایی خود را از کف داده بود. زخمی که ممکن است بسیاری در جامعه با آن درگیر باشند. بازیگر این نقش سعی داشت با نگاه‌های خیره و مستقیم و البته بهره بردن از گریم چشم، به واکنش‌های فردی که از کودکی با دیدن بیگانه شده، نزدیک و باورپذیر شود.

عشق به زبان اشاره

سریال «شرایط خاص» را که با بازی بهرام افشاری، کامبیز دیرباز و... سال ۱۳۹۸ روی آنتن رفت، می‌توان ازجمله آثاری تلویزیونی دانست که در قصه آن شخصیت معلول سهم داشت. یکی از شخصیت‌های اصلی سریال شرایط خاص، آسیه دختری ناشنواست که پسری بدون معلولیت دلباخته او می‌شود. سوگل قلاتیان ایفاگر این نقش بود که برای جان‌بخشی آن، زبان اشاره فرا گرفت. البته وقتی قصه روی آنتن رفت، تعدادی از ناشنوایان و کم‌شنوایان نسبت به زبان اشاره‌ای که در این سریال استفاده شده بود، نقد‌هایی مطرح کردند. هر‌چند می‌توان علاقه‌ای که میان این شخصیت‌ها فارغ از نگاه به کم‌توانی دختر شکل گرفت و همچنین مشغول بودنش به‌عنوان فردی مفید در یک کارخانه را فرهنگسازی تلقی کرد.

حسرت قدم زدن

معلولیت در سریال «روز حسرت» که رمضان سال‌ها پیش از شبکه یک سیما پخش شد، نقش محوری داشت. در قسمت اول سریال، معصومه، نقشی که به‌عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی معرفی می‌شود بر اثر حادثه نخاعش آسیب دیده و مجبور می‌شود تا پایان عمر بر تختی گوشه اتاق روزگار بگذارند. این اتفاق تلخ، سرآغاز دگرگونی زندگی او و اطرافیانش می‌شود. تصویری که از این شخصیت در سریال می‌بینیم، زنی مظلوم و در عین حال منطقی است که به‌واسطه شرایط جسمانی توجهی از سوی همسرش که به‌تازگی با او ازدواج کرده، دریافت نمی‌کند. معصومه می‌میرد و در پایان سریال همسرش که مسبب بسیاری از تلخکامی‌هاست در حادثه‌ای مشابه به حال او دچار می‌شود. او به‌دلیل ضایعه نخاعی مجبور است دست‌کم مدتی را بی‌حرکت زندگی کند. آثار دیگری هم مثل بعضی قسمت‌های سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» یا سرنوشت شخصیت فرزانه در فاز سوم سریال «کیمیا» تشابهاتی را با این نوع نگرش به معلولیت دارند. به همین دلیل گاهی انتقاد‌هایی نسبت به چنین بازنمایی‌ای از دلایل بروز معلولیت و معرفی آن به‌عنوان عقوبت مطرح می‌شود. شاید شما هم در روایت‌ها و نقل‌های سینه به سینه شنیده باشید کسی برای دیگری بد خواسته، اما خود به همان حال دچار شده، ولی قطعا بیان این‌که بیماری یا دچار شدن به کم‌توانی نوعی عقوبت است، جاافتادن یا دامن‌زدن به نگرشی سطحی و بی‌پایه را منجر‌می‌شود.

«مشق عشق» در بحران

یکی دیگر از شخصیت‌هایی که به‌عنوان معلول در سریال‌های تلویزیونی به خاطر داریم، امید با نقش‌آفرینی کوروش تهامی در سریال «مشق عشق» است. این سریال به کارگردانی بهرام بهرامیان سال ۱۳۸۶ پخش شد و سعی داشت در دل قصه خود روند دشوار کنار آمدن فرد دارای معلولیت را به تصویر بکشد. امید، والیبالیست قهار و فردی فعال و موثر در اجتماع است که بر اثر سانحه قطع نخاع می‌شود و به ناچار باید تا پایان زندگی روی ویلچر بنشیند. او حاضر نیست شرایط تازه‌اش را بپذیرد، خود را از همه مخفی می‌کند و کنج خانه روزگار می‌گذارند. این نپذیرفتن به‌حدی است که حتی نمی‌تواند رابطه عاشقانه خود و همسرش را حفظ کند و مدام بر این گمان است که هر‌گونه محبت از سوی خانواده و دوستانش، نوعی ترحم به حساب می‎‌آید. البته این قصه پایان خوش دارد. امید بالاخره با پیوستن به تیم والیبال نشسته، زندگی‌ای تازه شروع می‌کند و دوباره پذیرای عشق همسرش می‌شود.

«وضعیت سفید» ناصر

همان‌طور که اشاره شد ناصر شهریاری، هنرپیشه‌ای با معلولیت حرکتی و کلامی است. این بازیگر که تجربه کارگردانی و نویسندگی هم دارد؛ در آثار مختلفی همچون سریال «وضعیت سفید» بازی کرده است. نقش ناصر در این سریال گرچه جزو شخصیت‌های محوری نبود، اما ارتباط جالبی با شخصیت اصلی یعنی امیرمحمد داشت. او رنگی تازه به شخصیت‌های متنوع این قصه داده بود و آن را به زندگی واقعی که پر از آدم‌هایی با ظاهر و توانایی‌های مختلف است، نزدیک می‌کرد. همچنین این‌که، بازیگری که خود هم کم‌توانی فیزیکی دارد این نقش را بازی می‌کرد، آن را باورپذیرتر کرده بود.

ما هم هستیم

کمی کمتر یا بیشتر، گفته می‌شود حدود ۱۲میلیون نفر در کشور با نوعی معلولیت زندگی می‌کنند. همان‌قدر که صدای عدالت‌خواهی این افراد را در عرصه‌های شهری، اجتماعی و... به گوش‌مان رسیده است، احتمالا شنیده‌ایم که آن‌ها از رسانه هم طلب نگاهی برابر دارند و می‌خواهند ضمن پیگیری مطالبات بحق‌شان، تصویری قریب به واقعیت از آنان ارائه دهد. بخشی از این مسئولیت به‌عهده فیلمنامه‌نویسان، کارگردانان و بازیگران است که به دنیای این قشر نزدیک شوند. این‌که تا چه اندازه به این خواسته در قاب تلویزیون پاسخ درخوری داده شده‌است یا نه، نیازمند بررسی جامع آثار نمایشی و برنامه‌هاست، اما با مروری کوتاه می‌شود گفت با وجود تلاش‌هایی که صورت گرفته، همچنان در این زمینه نیازمند ساخت اثر و تزریق رویکرد‌های تازه هستیم. رویکرد‌های شفاف و نزدیک به واقعیت جامعه که دغدغه‌ها و مسائل زندگی معلولان را حتی در زندگی روزمره به تصویر بکشد و با بهره‌بردن از مشاوران تخصصی در این حوزه، سهم پررنگ و درخوری در قصه‌های تلویزیونی به آن‌ها اختصاص دهد. تا این افراد بیش از گذشته از نقش‌های فرعی فاصله بگیرند و محور قصه باشند. البته همان‌طور که اشاره شد درباره کم و کیف پرداختن به این قشر در تلویزیون شاهد تلاش‌هایی بوده و هستیم. برای نمونه پخش هفتگی فیلم با رابط ناشنوایان در شبکه سلامت، پخش زنده مسابقات جهانی کاراته ناشنوایان با رابط ناشنوا و... از این جمله است.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها