دکتر رسولی هم در ادامه این نشست با بیان اینکه شهنواز یک رمان و داستان استراتژیک محسوب میشود، بیان کرد: در همه دنیا بخشی از محصولات فرهنگی در پی تبیین و گرهگشایی و قرار گرفتن در مسیر اهداف فرهنگی هستند. مثل هالیوود و مجموعه داستانهایی که تولید میشوند و بیشتر از سربازها و ارتش کارایی دارند. چه کمپانیهای فیلم، چه داستانها و چه نویسندهها و چه کسانی که بازیهای رایانهای تولید میکنند، به نوعی در صدد ایجاد فضایی برای جلو رفتن قدرت هستند.
این استاد دانشگاه افزود: وقتی از ادبیات فاخر صحبت میکنیم بیشتر به خاطرهنگاری و ثبت اتفاقات گذشته بسنده میکنیم. آقای رسولی در دو رمان آخر خود یعنی «سهراه سرگردون» و «شهنواز» وارد حیطه مسائل استراتژیک و راهبردی جمهوری اسلامی ایران شده است. کتاب شهنواز، چند سال قبل از حمله داعش به مجلس چاپ شده و اخطار داده است که گروههای تکفیری، از اهل تسنن محروم کشور یارگیری کردهاند.
وی در ادامه گفت: فردی که بهعنوان داستاننویس متعهد معروف است باید کاری بکند که به درد جمهوری اسلامی ایران بخورد و بهنوعی به دولتمردان آگاهی بدهد. هنرمند کارش این است که زودتر از دیگران همه چیز را بفهمد. آقای رسولی بهخوبی مسائل واقعی سیستان و بلوچستان را مطرح کرده و وارد مسائلی شده است. قهرمان اصلی شهنواز شاید خود شهنواز نباشد. قهرمان اصلی اتفاقا مسالهای است که من نامش را ناآگاهی میگذارم. ما هیچ آگاهیای نداریم از کسانی که دوست یا دشمن خود میپنداریم.
این منتقد با بیان اینکه تعصب، فرزند ناآگاهی است، بیان کرد: داخل کتاب شهنواز میبینیم همانطور که اهل تسننی داریم که نگاه افراطی دارد، شیعه انگلیسی نیز داریم. همه اینها زاده ناآگاهی فزایندهای است که بدون از بین بردن آن، اساسا سیاست ۴۴ساله وحدت نقش مهمی ایفا نمیکند و درنهایت سیاست تشکیل امت واحد اسلامی نیز آینده روشنی ندارد.
دهنادی افزود: در نهایت آرمانشهری که نویسنده کتاب میسازد در سامرا اتفاق میافتد؛ در فصل آخر کتاب. در یک شهر سنتی، بقعهای از تشیع وجود دارد. اینجا بهصورت سمبلیک داستان در سامرا به اتمام میرسد. این نشان میدهد ما شیعه و سنی باید یکجا جمع شویم. اگر چنین نباشد، نه حکمرانی درستی میتوانیم روی مراکز مختلف بکنیم، نه میتوانیم مدارای اجتماعی ایجاد کنیم و نه وحدت سیاسی شکل میگیرد.
وی با اشاره به اینکه باید مخاطب هدف کتاب را پیدا کنیم و کتاب را به دستش برسانیم، بیان کرد: ما همه باید برای آگاهی، سرمایهگذاری کنیم. ما باید گفتوگوها را بیشتر کنیم و از تمام گروههای مذهبی ایران آگاه باشیم. اگر شهنواز پیش از اینها خوانده میشد، شاید اتفاقات مجلس و شاهچراغ رخ نمیداد. شهنواز حتی مستعد این است که به فیلم و سریال تبدیل شود. همینکه ما هیچ صدایی چه مخالف و چه موافق درباره کتاب نمیشنویم یعنی هنوز برای معرفی این کتاب، جای کار وجود دارد. ما شهنواز را حتی روی بیلبوردها نمیبینیم. انگار هیچکس جرأت خواندن این قصه را ندارد.
دهنادی بیان کرد: مدیران فرهنگی ما اگر تصمیم میگیرند درباره وحدت شیعه و سنی کاری بکنند، این کار را با کتاب شهنواز انجام دهند. باید تکلیف روشن باشد. حضرت آقا به مسئولان فرهنگی گفتهاند مخاطب خودتان را خلق کنید. گروههای جهادی کارهای زیادی کردهاند از جمله ساختن مدرسه، سرویس، نانوایی و... اما باید توضیح بدهند چند آدم ساختهاند یا چند کتاب دست جوانان دادهاند؟! وی در ادامه بیان کرد: امروز برنامههای بلندمدتی برای تغییر بافت اجتماعی از سوی کشورهایی مثل عربستان انجام میشود. ما با بودجهای که صرف سریال پایتخت شده میتوانستیم چند میلیون شهنواز تولید کنیم و فیلمها و سریالهای مفیدی بسازیم. من شیعه باید بدانم اهل تسنن چه گرههایی دارد و موضوعات و مسائلش چیست. اینها میشود الگوهای رواداری؛ جامعهای که همه با هم در حال زندگی هستند. شهنواز یعنی آگاهی، یعنی تایید وجود سوءتفاهمهایی که از گفتوگو نکردن شکل گرفتهاند.
وی گفت: شهنواز پر از ایرانیت است. فصل تحویل سال در شهنواز را که میخوانی هم روضه میشنوی و هم سنت ایران را به یاد میآوری. از عصر صفوی سیاستمداران برای تسکین حکومت ملی، از تشیع استفاده کردهاند و ایرانیت و هویت ایرانی ایجاد شده در این فرآیند، یکی از پایههای اصلی تشیع است و میتواند سنگ بنا و حلقههای آن زنجیرهای باشند که در خدمت تشیع قرار میگیرد.
دهنادی با اشاره به تاریخ تشیع بیان کرد: تشیع ایران در سه مقطع خیلی پررنگ است. یکی آلبویه است. آلبویه بهشدت نسبت به اهل تسنن رواداری میکنند. در دوره سربداران نیز تشیع میآید و درنهایت در دوره صفویان است که شیعه پررنگ میشود. صفویان، افرادی هستند که منتسب به شیخ صفیالدین اردبیلی هستند، کسی که شیعه نیست. ایشان اهل تسنن ۱۲امامی بودهاند. اینها در کنار تشیع ارادتی، به نوعی محب هستند. ما باید توجه داشته باشیم که طیف اعتقادات یک چیز صفر و صدی نیست.
دکتر رضا رسولی - نویسنده
«شهنواز» یک رمان قهرمان محور است. قهرمان این کتاب یک جوان ساده بیآلایش پاکیزه آمیخته با آرامش و احترام است که در تلاشش برای زندگی با افرادی دلسوز آشنا میشود که برایش زمینه اشتغال را فراهم میآورند. رمان، ترکیبی از خرده روایتهایی متعدد با محوریت یک یا چند قهرمان اصلی است. در این اثر یک قهرمان اصلی وجود دارد و چند ضدقهرمان از جمله عبدالودود که به بهانه تحصیلات، قهرمان داستان را منحرف میکند.
شهنواز در موضع راهبردی، به دو موضوع اصلی اشاره میکند؛ «اقوام و وحدت میان قومها» و «وحدت بین برادران شیعه و سنی» که در لایههای مختلف به آن پرداخته میشود. امروزه وقتی به برخی از استانهای مرزی که برادران تشیع و تسنن کنار یکدیگر هستند نگاه میکنیم، میبینیم ماجراهایی رخ میدهد که گاهی از خشم آنهاست و بخشی از توطئههای خارجی و القای ظلم به اهلسنت است. اقدامات شوم رسانهای که نمیخواهند ایران را یکپارچه ببینند.
بخشی از این ماجرا، جهل است. واقعیت این است که اگر شفاف به استانها نگاه کنیم، در دهههای مختلف، از دهه۶۰ تا آخر دهه۷۰، بارها به سیستان و بلوچستان سفر کردهام و در این استان، فضای رشد و توسعه فراوانی دیدهام. اقداماتی که در این حوزه انجام شده را دیدهام؛ کارهایی که بخشی توسط حاکمیت و بخشی توسط گروههای جهادی انجام شدهاند اما اطلاعرسانی درستی صورت نگرفته است.
من به عنوان نویسنده، به اندازه وسعم سعی کردهام، نقش خود را ایفا کنم. هممرزی دو کشور گرفتار مانند پاکستان و افغانستان، مسائل پردامنهای را برای استانهای ما ایجاد کرده است. هرچقدر هم سازندگی انجام میشود شبیه این است که همه چیز در چاهی عمیق ریخته میشود. باید توجه داشته باشیم که ما ایرانیها داریم، ایران را اداره میکنیم. هم خیرش و هم شرش پای ماست. ما نباید لباسهای چرک خود را در خانه همسایه بشوییم.
در عرصه فرهنگ با محافظهکاری مواجه هستیم. کسی دنبال ریسک و وارد شدن به مسائل چالشبرانگیز نیست. وقتی هم که وارد مسائل چالشی میشوند بهترین راه را این میبینند که کتاب را بایکوت کنند یا نشست برگزار نکنند و نگذارند کتاب به زابل و زاهدان برسد. سایر دستگاهها و نهادهای فرهنگی نیز چنین موضوعی برایشان اهمیت ندارد. شجاعت و هضم دوراندیشی نیز مشاهده نمیشود.
دشمن به بلندای تاریخ اختلاف بین شیعه و سنی را القا کرده است. نان دشمنان اسلام اصیل در این بوده که بین شیعه و سنی دعوا باشد. در حالی که بسیاری از مراجع شیعی میگویند اهل تسنن، جان ما هستند. هر کسی هم که عقل درستی داشته باشد، میداند با اینکه اختلافاتی وجود دارد اما موارد مشترک فراوانی میتوان پیدا کرد. شیعه، دغدغه اعتلای اهل تسنن را دارد و اهل تسنن هم حتما به دنبال اعتلای ایران است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد