به گفته تهیهکننده این مجموعه و همچنین به گواه تیتراژ آن، وجهتسمیه نام اثر به بخشی از سخنان شهید حاجقاسم سلیمانی برمیگردد. آنجا که درباره شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی ابراهیم بیان کرده است: «...میدونید که صدای سیدابراهیم خیلی مردونه بود. من از پشت بیسیم سیدابراهیم رو نمیشناختم. گفتم این کیه؟ این جوان تهرونی از کجا اومده و توی فاطمیون جا گرفته؟ چون راه نمیدادیم این جوان بیاید. رفت مشهد و در قالب فاطمیون، به اسم افغانستانی، ثبتنام کرد و خودشو رسوند اینجا. زرنگ به این میگن. به ما، امثال ما و کسان دیگه نمیگن. زرنگ اونی نیست که دنبال مال جمعکردن وگولزدن مردمه. زرنگ و با ذکاوت کسی است که این فرصتها رو اینطوری بهدستمیاره و بالاترین بهره رو ازش میگیره. به این میگن زرنگ. به این میگن آدم باذکاوت. انا...یحبالذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص. خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او پیکار میکنند گویی بنیانی آهنیناند! خداوند کسی که در راهش جهاد میکنه رو دوست داره. اگه کسی خدا رو دوست داشته باشه، محبتش، عشقش و عاطفهاش رو در دلها پراکنده میکنه. امثال سیدابراهیم توی خیابونای تهران زیاده. اون چیزی که سیدابراهیم رو عزیز کرد و به این نقطه رسوند، این راهه.»
قصه تعدادی از این بچهزرنگها دستمایه یک روایت مستند داستانی قرار گرفته است که با کارگردانی محمدمهدی خالقی، داوود مرادیان، جواد علیزاده و حسین امانی و تهیهکنندگی رشید حاجتمند و نویسندگی عباس هادیان در هشت قسمت ساعت ۲۱ و ۱۵ دقیقه روی آنتن میرود. در ادامه گفتههای بهرنگ ملکمحمدی، مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دوی سیما درباره وجوه تمایز این اثر آمده است و همچنین حاجتمند، تهیهکننده مجموعه هم در گفتوگو با جامجم درباره حضور خانواده شهدا در بازسازی ماجرای اعزام آنان، همکاری خانوادهها، چالشهای این کار و... نکاتی را بیان کرده است. به مناسبت سالگرد شهادت حاجقاسم سلیمانی مجموعه بچهزرنگ از ابتدای این هفته روی آنتن رفته است. مجموعهای که میتوان برایش وجوه تمایزی نسبت به سایر آثار مرتبط با شهدای حرم که در این سالها از شبکههای مختلف پخش شدند برشمرد و حتی نسبت به دیگر مستندهای داستانی هم آن را دارای تفاوت دانست.
۸ شهید، ۸ روایت
مجموعه مستند داستانی بچهزرنگ با محوریت شهدای مدافعحرم مشهد، هشت تن از شهدای این شهر که با روشی متفاوت به مناطق عملیاتی سوریه و عراق اعزام شدند و در نهایت به شهادت رسیدند را محور قرار داده است و در هشت قسمت هر شب پخش میشود. به گزارش جامجم، بهرنگ ملکمحمدی، مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دو سیما دراینباره بیان میکند: این پروژه داستان هشت شهید مدافعحرم شهر مشهد است که به روشی عجیب و متفاوت به سوریه اعزام میشوند و به شهادت میرسند.
وی درباره وجه تمایز این اثر با آثار دیگر درباره شهدای مدافع حرم اظهار میکند: نکته جالبتوجه این است که برادران چهار شهید نقش شهدا را بازی میکنند و مادر دو شهید هم نقش خودشان را دارند و تمامی لوکیشنهای این هشت قسمت هم منزل واقعی پدر و مادر شهداست. از این جهت این مجموعه مستند داستانی یا داکیودرام ویژگیهایی دارد که تاکنون نظیرش ساخته نشده است؛ مثل اینکه بازیگران تا حد امکان واقعی هستند و خانوادههای شهدا در نقش شهدا بازی کردند. به نظرم پروژه بسیار جذابی است که انشاءا... مردم در این ایام ببینند و لذت ببرند.
ملکمحمدی در مورد ساخت این مجموعه ادامه میدهد: کارگردانی این هشت قسمت توسط چهار کارگردان مختلف انجام شده است: حسین امانی، محمدمهدی خالقی، جواد علیزاده و داوود مرادیان. این هم در نوع خودش تجربه جالبی است که در یک مجموعه هشتقسمتی چهار کارگردان متفاوت کار کردند. مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دوی سیما درباره پرداختن به تعداد بیشتری از شهدا در ادامه قسمتهای این مجموعه میگوید: فکر میکنم انشاءا... با برنامهریزیهایی که اتفاق افتاده است، کار فصل دوم این سریال هم بهزودی شروع شود و سراغ بقیه شهدای مدافعحرم در شهر مشهد و احتمالا در کل ایران برویم و این مجموعه داکیودرام را ادامه دهیم.
بچهزرنگ کیست؟
میگویند زرنگی مدافعان حرمی که در این مجموعه مستند روایت اعزام تعدادی از آنان به تصویر کشیده است اینگونه تعبیر میشود که آنان برای رهایی از تلاطم دلشان برای پیوستن به لشکریانی که مقابل مهاجمان در سوریه ایستادند و برای حفظ حریم حرم با گذرنامه افغانستانی بار سفر بستند تا در جبهه نبردی که به نزدیکی ایران در سوریه و عراق رسیده بود، شرکت کنند. همانطور که بیان شد این تعبیر را هم ابتدا شهید سردار حاجقاسم سلیمانی برایشان به کار برد.
رشید حاجتمند، مجری طرح و تهیهکننده مستند داستانی بچهزرنگ درباره برگزیدن این نام و پرداختن به این شهدا که شاید کمتر کسی قصه رفتن و شهادتشان را بداند به خبرنگار جامجم میگوید: حاجقاسم سلیمانی در ایام شهادت شهید مصطفی صدرزاده سخنانی با این مضمون گفتند که عدهای از ایرانیان که گذرنامه افغانستانی گرفتند تا بهعنوان مدافعحرم در جبهه جنگ حاضر شوند، خیلی زرنگ بودند. بچهزرنگ این افراد هستند. زرنگ آن کسی نیست که مالاندوزی میکند. مینیسریال بچهزرنگ برگرفته از صوت حاجقاسم است که دراینباره صحبت کرده است. با جستوجو در فضای مجازی میتوان به صدای ایشان که این حرف را زدند دست پیدا کرد. در تیتراژ ابتدایی این مجموعه هم از همین صدا استفاده کردیم که در آن حاجقاسم دقیق توضیح میدهند به نظر ایشان بچهزرنگ چه کسی است.
این تهیهکننده درباره انتخاب این هشت نفر برای مستند از میان شهدایی با همین ویژگی عنوان میکند: تعداد زیادی از شهدا با چنین روشی به جبهه نبرد حق علیه باطل رفتند اما ما فعلا از میانشان هشت شهید را انتخاب کردیم تا در فصل اول به آنها بپردازیم. همانطور که اشاره کردم این افراد شهدای ایرانی هستند که در قالب افغانستانی، گذرنامه افغانستانی تهیه کردند تا از این طریق برای جهاد به سوریه بروند و آنجا شهید شدند. در صدایی که مرتبط با این موضوع از حاجقاسم باقی مانده است ایشان میگوید دلیل کار این افراد این بوده که ایران اجازه نمیداد ایرانیان به جنگ بروند و برای همین آنها زرنگی کردند، رفتند و گذرنامه افغانستانی گرفتند. با توجه به اینکه تعداد شهدایی که در این قالب خود را به حریم حرم رساندند بیشتر از هشت نفر است از حاجتمند میپرسیم قرار است مجموعه فصلهای دیگری هم داشته باشد؟ او پاسخ میدهد: فعلا گفتهاند که قرار است پس از پخش سراغ شهدای بعدی هم برویم و کار ادامه داشته باشد.
اقتباس از «فراریها»
این مستند درام در مشهد تصویربرداری شده است. این تهیهکننده درباره انتخاب مشهد بهعنوان محل تصویربرداری و پرداختن به شهدای مدافعحرم اهل این شهر توضیح میدهد: ما برای نگارش این مجموعه نیاز به منبع داشتیم. به این ترتیب سراغ چند کتاب رفتیم. یکی از این کتابها «فراریها» نام دارد. نویسنده کتاب محمدمهدی احمدیان است. قصهها در این کتاب آمده بود و میشد برای نگارش قصههای بچهزرنگ به آن استناد کرد. درواقع مجموعه ما با اقتباس از این کتاب تولید شده است. همچنین از دو کتاب دیگر هم اقتباس کردیم؛ یکی از آنها کتاب «چهارمین نفر» به قلم عباس مهدویخواه روایتی مستند از زندگی پرفرازونشیب شهید محمد جاودانی و کتاب دیگر به نام «رویای بیداری» نوشته نسرین پرک، روایتگر خاطرات شفاهی خانم زینب عارفی، همسر شهید مدافعحرم مصطفی عارفی است.
خانوادهها جای بازیگران
این مجموعه در قالب مستند درام (داکیودرام) که تلفیقی از بیان حقایق با عناصر داستانی برای هرچه جذابتر کردن آن است. البته تا آنجا که اختیارات دراماتیک خدشهای به حقیقت وارد نکند. این شیوه روایت آنجا جالبتر میشود که از برخی خانوادههای این شهدا برای بازسازی واقعیت بهره برده شده است. از تهیهکننده بچهزرنگ درباره انتخاب قالب مستند درام میپرسیم و او در پاسخ میگوید: ساختار مستند داستانی انتخاب فیلمنامهنویس بود. اگر اثری بخواهد کاملا بهصورت داستانی تولید شود هزینه بیشتری میطلبد. حتی آوردن بازیگر برای این ایفای نقش شهدا دشواری دارد. چون چهره شهدا حساس است و باید بازیگری برای ایفای نقش آنان انتخاب شود که چهره مشابهی داشته باشد. با این شرایط بازیگران کمی پیدا میشوند. برای همین در حدود چهار قسمت برادران شهدا نقش برادر شهیدشان را بازی کردند. در تعدادی از قسمتها هم سایر اعضای خانواده شهدا حضور دارند. مثلا در قسمتی که مرتبط با شهید عارفی است پدر و مادر شهید نقش خودشان را بازی میکنند.
قصههای اعزام
زندگی شهدا وجوه مختلفی دارد که با توجه به حضور خانوادههای آنان در این مینیمجموعه، میپرسیم قرار است مخاطبان فقط شاهد بخش خانوادگی آن باشند یا تصاویری از حضور آنان در جنگ یا همرزمانشان هم نشان داده میشود. تهیهکننده بچهزرنگ توضیح میدهد: در این فصل که بهتازگی روی آنتن رفته است قصه اعزام هشت شهید نمایش داده میشود. بیان میکنیم این شهدا چه کسانی بودند، چه کردند و چگونه اعزام شدند. اگر خدا بخواهد و صداوسیما و دیگر ارگانها کمک کنند در ادامه کار ماجرای هر شهید را تا شهادتش نشان میدهیم. همچنین به تعداد دیگری از این چهرهها هم میپردازیم. چون برخی از خانوادههای شهدای مدافعحرم ابراز نارضایتی کردند که چرا به شهید آنان در این قسمتها پرداخته نشده است.
حاجتمند بیان میکند که در صورت ادامهدار شدن روایتها به شهرهای دیگر هم برای تصویربرداری سفر خواهند کرد. او میافزاید: فعلا در این قسمتها هر شب ماجرای اعزام یک شهید را میبینیم که غالبا با بازی خانواده آنان تصویر میشود و البته نریشن هم روی تصاویر داریم. این مستند داستانی ساعت ۲۱ و ۱۵ دقیقه روی آنتن میرود. چهار کارگردان پشت دوربین این مستند داستانی قرار گرفتند. حاجتمند دلیل بهره بردن از چهار نگاه و شیوه تقسیم کار را چنین بیان میکند: هر دو قسمت را یک نفر کارگردانی کرد. این انتخاب به دو دلیل بود. یکی اینکه میخواستیم مجموعه زودتر آماده شود و به پخش برسد؛ از طرف دیگر مایل بودیم سلیقههای مختلف را در این ژانر به نمایش بگذاریم.
چالشهای حسی وداع دوباره
تجارب پرداختن به زندگی چهرهها بهویژه مشاهیر معاصر و شهدا نشان میدهد گاهی نگاه نویسنده و کارگردان به این شخصیتها چندان به مذاق خانواده و نزدیکان آنان خوش نمیآید. میشود گفت آنها تصویری متفاوت از عزیز خود دارند که گاهی با نگاه درامنویس جور نیست. حاجتمند درباره تمایل خانواده شهدای انتخابشده برای همکاری در روایت این مجموعه مستند داستانی عنوان میکند: فکر میکنم این تمایل تا حد زیادی وجود داشت چون حتی لوکیشن اصلی هر قسمت، خانه واقعی پدر و مادر شهداست. در این مجموعه از بازیگر هم استفاده شده است اما به گفته تهیهکننده مجموعه در بیشتر قسمتها خانوادهها حضور پررنگی دارند. او در گفتوگو با جامجم میافزاید: خداراشکر خانوادههای این شهدای گرانقدر همکاری بسیار خوبی با پروژه بچهزرنگ داشتند تا کار به نتیجه برسد.
وی ادامه میدهد: واقعیتپنداری کردیم. همانطور که گفته شد حتی بعضی پدرها و مادرها نقش خود را ایفا کردند. مثلا مادر شهید جاودانی نقش خود را بازی میکند. وقتی سکانس اعزام شهید جاودانی را تصویربرداری میکردیم، بدن مادر شهید به لرزه افتاد. میگفت واقعا یک لحظه احساس کردم دوباره محمدم دارد میرود. حاجتمند درباره چالشهای حسی خانواده شهدا در بازسازی صحنهها بیان میکند: خیلی سخت بود اما خودشان دوست داشتند این کار انجام شود. میدانستند در این صورت خیلی به واقعیت نزدیک میشویم. به نظرم تاکنون در این ژانر کاری به این صورت انجام نشده است که خانوادهها خودشان با قصه درگیر باشند.
مبارزه برای حضور در مبارزه
«همسـرم دوست داشت اسم پسرمان را حسن بگذاریم. اسم پدر مرحومش بود. من پدرشوهرم را ندیده بودم، ولی از صحبتها و تعریفهای دیگران از او فهمیدم انگار خیلی نترس و شجاع بوده. مثلا همان زمانی که رضاخان به سربازها دستور داد چادر زنها را به زور از سرشان بکشند، او در زاهدان سرباز بود و برای اینکه ناموس مردم را هتکحرمت نکند، از سربازی فرار کرد و پیاده آمد مشـهد و اسمش را عوض کرد تا مشکلی پیشنیاید. بابت همین کارش به او میگفتند حسن یاغی.» این بخشی از کتاب «فراریها» بهعنوان یکی از منابع مورد استناد مجموعه بچهزرنگ است که در ذیل عنوان آن ذکر شده «فرازهایی از مبارزه برای حضور در مبارزه» و در ادامه شرح این کتاب آمده است: کتاب فراریها روایت ادامه نسلی است که با دستبردن در شناسنامههایشان به وصال معشوق رسیدند. این بار اما نسل تازه، برای دفاع از آرمانهای انقلاب، بهجای سن، نام و ملیت خود را تغییر میدهند تا خود را به میدان جهاد و شهادت برسانند. این مجموعه روایتی است از چند جوان ایرانی که برای اعزام به سوریه، مجبور میشوند خود را افغانستانی جا بزنند... .
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد