او درباره ماجرای زندگیاش به قاضی گفت: «19ماه پیش با پریا ازدواج کردم. مدت آشنایی ما تا ازدواج ششماه بود. از طریق یکی از آشناهایم بهم معرفی شدیم و بعد از ششماه نیز مراسم ازدواجمان برگزار شد. پریا دختر ساکت، آرام و مهربانی بود. او زن خوبی بود و من تصور میکردم در کنارش خوشبخت خواهم شد. وقتی هم زندگی مشترکمان آغاز شد، مشکل و اختلاف خاصی با هم نداشتیم. پریا زن بیحاشیهای بود و تصور میکردم صداقت زیادی دارد. خیلی به او اعتماد داشتم. تا جایی که حتی با خودم میگفتم شاید من لایق چنین زن مهربان و روراستی نباشم. برای همین سعی میکردم برایش بهترین باشم. همیشه تمام تلاشم این بود که هیچوقت به او دروغ نگویم. حتی اگر مسألهای باعث ناراحتی و عصبانیتش میشد را هم از او پنهان نمیکردم. با خودم میگفتم باید در زندگیام با او صادق باشم. همیشه تلاشم این بود که او را خوشبخت کنم. اما یک شب ناگهان همه چیز بر باد رفت و تمام اعتمادم به پریا را از دست دادم. یک شب که برای تغییر دکور، اتاق را بهم ریخته بودیم، وقتی داشتم در وسیلهها به دنبال چیزی میگشتم، دفترچهای پیدا کردم. کنجکاو شدم و آن را باز کردم. دستخط پریا بود. وقتی آن را خواندم بهشدت شوکه شدم. او خاطرات دوران مجردیاش را نوشته بود. اینکه یک بار نامزد کرده و یک بار هم با یکی از خواستگارانش تا پای ازدواج رفته بود. حتی چند راز خانوادگی هم داشت که از من پنهان کرده بود. من به پریا خیلی اعتماد داشتم ولی وقتی این دفترچه را خواندم بهشدت تعجب کردم. فهمیدم خیلی از مسائل را پریا از من پنهان کرده است و من در جریانش نیستم. از وقتی آنها را فهمیدهام دیگر نمیتوانم به پریا اعتماد کنم. او به من گفت این مسائل به گذشتهاش مربوط بوده ولی به هر حال من هم باید در جریان این اتفاقات قرار میگرفتم. همین مسأله باعث شده دیگر نتوانم زندگی خوبی کنار این زن داشته باشم.»
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: «آقای قاضی هرکس در گذشتهاش مسائل پنهانی دارد که دوست ندارد کسی در جریان آن اتفاقات قرار بگیرد. من نامزد نداشتم. فقط در گذشتهام با کسی وارد رابطه شدم و خانوادههایمان در جریان بودند اما با هم تفاهم نداشتیم و از هم جدا شدیم. این مسائل به شوهرم ارتباطی نداشت. او نباید فضولی میکرد و دفتر خاطرات مرا میخواند. کار او اشتباه بود. من در زندگی با او همیشه صادق بودم. ولی دوست ندارم راجع به گذشتهام با کسی حرف بزنم. مهم حال آدم است نه گذشته او. من هیچوقت در گذشته همسرم کنجکاوی نکردم و او هم نباید این کار را میکرد. همه آن اتفاقات برای قبل از آشنایی من با همسرم بود و ضرورتی نداشت گذشتهام را روی دایره بریزم.»
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از طلاق منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت بهدست آمده با یک مشـــــاور خانواده مشورت کننــــــد تا شاید مشکلشــــــان حل شود.
حریم شخصی یا پنهانکاری؟
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص میگوید: پنهانکاری و دروغ از جمله اشتباهاتی است که میتواند تاثیری بسیار بدی در زندگی مشترک داشته باشد. پنهانکاری باعث بیاعتمادی و از بین رفتن صمیمیت میشود. در این میان مخفی کردن موضوعات از همسر میتواند دلایل مختلفی از جمله ترس و خجالت داشته باشد. اما زن و مرد باید این را بدانند که بدون وجود اعتماد متقابل، زندگی مشترک ادامه نخواهد یافت و با مشکلات جدی روبهرو خواهد شد. آنها هرچقدر هم نسبت به یکدیگر علاقه داشته باشند، اما با وجود بیاعتمادی نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند. اگر در زندگی مشترک پنهانکاری وجود داشته باشد، زن و مرد باید با راهکارهای مناسب، روند مخرب پنهانکاری و بیاعتمادی را متوقف کنند. درست است که هر رابطهای، به کمی حریم شخصی نیاز دارد ولی حریم شخصی با پنهانکاری تفاوت زیادی دارد. درک تفاوت این دو موضوع و رعایت اصول اعتماد و صداقت در ازدواج، کمک میکند زن و مرد بتوانند رابطه سالمتر و پایدارتری را تجربه کنند. مخفیکاری یا صداقت در ازدواج، برکیفیت ارتباط همسران تاثیر زیادی دارد. عدم پنهانکاری و به عهده گرفتن مسئولیت رفتارهای خود در یک رابطه عاطفی، باعث افزایش حس اعتماد و صمیمیت همسران میشود. گاهی ترمیم رابطهای که در آن بیاعتمادی وجود دارد آسان نیست. برای همین بهتر است در اینگونه شرایط زوجها در این راه از متخصص و مشاور چارهجویی کنند.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم