البته مواجهه با سرهنگ ثریا، حتی بدون آن پیشنیاز نمایشی هم ممکن است و پیشنهاد میشود؛ بهخصوص تماشای بازی ژاله صامتی که از شانسهای اصلی دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن است و باتوجه به فضای فیلم و غلظت احساسات نقش، موفقیت او در مراسم اختتامیه دور از دسترس نیست. لیلی عاج، نویسنده و کارگردان این فیلم و ثریا عبداللهی، مادری که سالهاست منتظر رهایی و بازگشت فرزندش از سازمان مجاهدین خلق است، در روز نمایش فیلم در خانه جشنواره (پردیس سینمایی ملت) مهمان ما در غرفه جامجم شدند، ما هم فرصت را برای گفتوگو غنیمت شمردیم.
اینکه برای فیلم اولتان سراغ نسخه سینمایی نمایشنامه«بابا آدم» از خودتان رفتید، میخواستید گام اول در فیلمسازی را مطمئن بردارید؟ چرا برای سینما سراغ یک قصه جدید نرفتید؟
در تئاتر هم همینطور است، فقط بلدم نمایشنامهها و متنهایی که خودم مینویسم را کار کنم. اینکه سراغ قصه جدیدی نرفتم، هیچ دلیل دیگری ندارد. ضمن اینکه این قصه را دوست داشتم و میخواستم برای فیلم اول سراغ همین داستان و موضوع بروم. هرچند معتقدم نمایشنامه باید یکنفره نوشته شود اما میتوان فیلمنامه را به صورت گروهی و چندنفره نوشت. امیدوارم در آینده یک همکار فیلمنامهنویس باهوش و خلاق برای نوشتن فیلمنامههایم پیدا کنم.
پروسه تبدیل نمایشنامه به فیلمنامه چطور انجام شد؟ بااینکه پایه هر دو اثر یعنی نمایش و فیلم شما یکی است اما اینجا سعی کردید به سینما نزدیک شوید و کاراکترها را کم و زیاد کردید.
وقتی شما از تئاتر میآیید، کار برای سرمایهگذار خیلی خطرناک میشود. من از آقای شعبانی، تهیهکننده فیلم خیلی ممنونم که به من اعتماد کردند. چون همیشه در این تبدیل - مسیر تئاتر به سینما - نگرانیهایی درباره بازیهای تئاتری و درک نهچندان درست از تغییر مدیوم وجود دارد. بنابراین در نگارش فیلمنامه همه سعی خودم را کردم که ماجرا بصری باشد و برای تصویر نوشته شود. الزاما باید خیلی از پرگوییها را حذف میکردم. برای خودم تجربه جذابی بود و وقتی فیلمنامه را مینوشتم، میگفتم وای! من چقدر (در نمایشنامه) حرف زدم! چه خبر است. (میخندد) در تئاتر همه دارایی من دیالوگنویسی است، چون ما اینجا تئاتر بهصورت پروداکشن بزرگ و اجرای عجیب و غریب تئاتر غرب که نداریم. همه چیز متکی بر بازی جذاب بازیگر و دیالوگ است. حداقل در نمایشهایی که خودم کار کردم، همینطور بود. در فیلم «سرهنگ ثریا» آن پرگویی دیالوگ واقعا به من کمک نمیکرد و کار خستهکننده میشد. در نسخههای متعددی که بازنویسی میکردم، یکی از چیزهایی که خیلی برایم اهمیت داشت، کاستن از این پرگویی بود. امیدوارم که در این زمینه موفق شده باشم.
آثار نمایشی که تبدیل به فیلم میشود، معمولا در نقد و نظرها با برچسب «این یک تئاترِ فیلم شده است» مواجه است. به نظر میرسد شما برای رهایی از نقدهایی از این دست، سعی کردید در جاهایی که امکان دارد، تنها به محل استقرار خانوادهها پشت دیوار اردوگاه اشرف به عنوان لوکیشن تقریبا ثابت بسنده نکنید و هرازگاهی با ثریا یا ماجد به جاده بزنید.
نمیدانم چقدر با این برچسب تئاترِ فیلمشده روبهرو خواهم شد. چون به نظرم این نه رذیلت است، نه فضیلت. چه بسیار تئاترها در دنیا که تبدیل به فیلم میشود و درخشان است و چه بسیار فیلمهایی که تبدیل به تئاتر میشود و درخشان است. هیچ قضاوتی در تبدیل آنها به مدیومی دیگر وجود ندارد. به عنوان مثال من خیلی به کارهای مارتین مکدونا علاقه دارم که هم نمایشنامهنویس بسیار درخشانی است و هم این درخشش در فیلمهای که نوشته و کارگردانی کرده، وجود دارد. معتقدم طرح این مسأله که فلان فیلم، لیبل تئاتری دارد، سنجش درستی نیست. با احترام به همه، اتفاقا فکر میکنم تئاتریها با فهم عمیقتری از درام میآیند و شاید این ویژگی بتواند تبدیل به نقطه قوت آنها شود، اگر اینسوی ماجرا یعنی مدیوم سینما را هم خوب درک کنند.
دلیل اینکه از همه بازیگران تئاتر در فیلم «سرهنگ ثریا» استفاده نکردید، احتمالا به اقتضائات گیشه و سازوکار ناگزیر سینما برای جذب تماشاگر برمیگردد، درست است؟
همه بازیگران این فیلم از جمله خانم ژاله صامتی تئاتری هستند.
منظورم بازیگران نمایش بابا آدم است.
شهروز آقاییپور، حمیدرضا محمدی و رامین قربانی از جمله بازیگران نمایش بابا آدم هستند که در فیلم هم حضور دارند. به جز اینها همانطور که گفتم ترکیب بازیگران «سرهنگ ثریا» تئاتری است و از خانم صامتی تا وحید آقاپور، بازیگرانی با پشتوانه تئاتری هستند. طبیعی هم است، چون خودم تئاتری هستم و از تئاتر آمدهام، هم تئاتریها مرا میشناسند و به من اعتماد دارند و هم من با این دوستان آشنایی دارم و به آنها اعتماد دارم.
درباره همکاری با ژاله صامتی هم بگویید.
فوقالعاده و بینظیر. اینقدر خانم صامتی عزیز و دوستداشتنی هستند که به ایشان گفتم شما منِ فیلم اولی را بدعادت کردید، چون بدون شما دیگر نمیتوانم کار کنم. یا آرزو دارم هر فیلماولی باید با شما کار کند، چون اینقدر به او آرامش میدهید و به قدری اهل گفتوگو و تعامل هستید که باعث دلگرمی است. خانم صامتی از هیچ مسألهای گلایه نمیکرد. نکته مهم دیگر اینکه ایشان کاراکتر ثریا را به عنوان یک زن قدرتمند دوست داشت و به بهترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن این شخصیت را بازی کرد. همکاری با خانم صامتی برایم بسیار دلانگیز بود و خیلی بابت اعتمادی که به من کردند به ایشان مدیون هستم.
کاری که با نوشتن نمایشنامه و اجرای نمایش بابا آدم و با موضوع سازمان مجاهدین خلق انجام دادید، در تئاتر کمنظیر و منحصربهفرد بود اما در سینما بهویژه در این چند سال اخیر فیلمسازان چند باری سراغ این فضا رفتهاند. از جمله «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» ساخته محمدحسین مهدویان و «امکان مینا» به کارگردانی کمال تبریزی که از قضا مشاور شما هم در این فیلم بود. نگران قیاس سرهنگ ثریا با این آثار نیستید؟
شما به عنوان فیلم اولی اینقدر نگرانی دارید که اشکالی ندارد این نگرانی هم به قبلیها اضافه شود! (میخندد) اما اینطوری به ماجرا نگاه نکردم. در تئاتر هم همیشه این نکته برایم مهم است که قصهگوی خوبی باشم. درباره جنگجهانی دوم هزاران قصه و فیلم ساخته شده و میشود، مگر باید کسی نگران باشد؟ واقعا نگرانی از این بابت نداشتم.
با اینکه آن میکروفن و بلندگوها برآمده از واقعیت است و به کار صحبت کردن خانوادهها با فرزندان و عزیزانشان در داخل اردوگاه میآید اما به نماد و شمایل فیلم هم تبدیل میشود و انگار دنبال انتقال کارکردی فرامتنی و طرح مباحثی چون شعار و ایدئولوژی هم هستید.
خانوادهها یک ایدئولوژی خیلی ساده دارند؛ به فرزندان ما اجازه ملاقات دهید تا آنها را ببینیم. حتی مادری در آن کانکس به فرزندش میگوید اگر نمیخواهی از گروهک منافقین جدا شوی ایراد ندارد، فقط بیا و من تو را ببینم و بعد برو. یا خطاب به بچهاش میگوید تا چه زمانی و به عشق چه کسی میخواهی جانفشانی کنی؟ این ایدئولوژی یک دلتنگی ساده و مادرانه است اما ایدئولوژی آنها خیلی پیچیده است؛ در طول سالها انقلاب ایدئولوژیک داشتند و پوستاندازی کردند و ... برای ترکیب پیچیدگی ایدئولوژی آنها و منطق ساده مهر مادری، تقابل بلندگوها بهترین چیزی بود که میتوانستم به آن تکیه کنم.
بازخورد مخاطبان و بهویژه همین مادران و خانوادههای موضوع قصه را علنی و با تاثر و احساسات شدید در سالن نمایش فیلم دیدیم که نشان از کارکرد درست و تاثیرگذار فیلم دارد اما فکر میکنید امکان مواجهه خود این فرزندان فریبخورده و حتی سران گروهک با فیلم وجود دارد و اینکه دوست دارید نظرشان را هم داشته باشید؟
اینکه از آنها بازخورد بگیرم که خیلی برایم جذاب است اما نمیدانم چطور ممکن است فیلم را ببینند.
چرا اسم سرهنگ ثریا را برای فیلم انتخاب کردید؟
به اسمهای مختلفی برای فیلم فکر کردم و تقریبا در هر نسخه بازنویسی فیلمنامه هم به یک اسم برای فیلم رسیدم ازجمله «آه سرد ثریا» که از قضا امسال فیلمی هم با نام «آه سرد» در جشنواره حضور دارد.
اتفاقا آن فیلم را هم یک کارگردان خانم ساخته که همراه شما، جزو تنها فیلمسازان زن این دوره جشنواره است.
بله، جالب است. خلاصه اینکه به اسمها و ترکیبهای زیادی برای عنوان فیلم فکر کردم تا اینکه خانم ثریا عبداللهی در خاطراتشان به من گفتند عراقیها آنجا من را با اسم «عقید ثریا» (سرهنگ ثریا) صدا میزدند. چون او همه کارهای خانوادهها را رفع و رجوع میکرد و مواظب همه بود، این عنوان را برایش انتخاب کردند. من هم به این نتیجه رسیدم که چه ترکیب جذابی است و همهچیز دارد، هم به لحاظ مضمونی حق مطلب را درباره ماجرا ادا میکند، هم ترکیب آوایی خوبی دارد و هم کنجکاویبرانگیز است. به نظرم سرهنگ ثریا بهترین اسمی بود که میتوانستم برای فیلم انتخاب کنم.
در گفتوگوی قبلی که به مناسبت انتخاب شما به عنوان چهره هنر انقلاب در حوزه تئاتر داشتیم، گفتید آرزو دارید روزی دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم فجر را بگیرید. وقتی از شما پرسیدم چرا سیمرغ نه؟
گفتید بگذارید از دیپلم افتخار شروع کنم تا به سیمرغ برسم اما حالا در آستانه تحقق این آرزو و دریافت دیپلم افتخار و چهبسا سیمرغ بلورین هستید. چقدر به جایزه فکر میکنید؟
نمیدانم، هرچه خدا بخواهد همان میشود. واقعا نظری ندارم اما دلم میخواهد زحمت خانم ژاله صامتی دیده شود، چون خیلی با من همراه بود و هوای فیلم را داشت. این تلاش و همراهی خیلی برایم ارزشمند است.
وحید آقاپور، بازیگر فیلم «سرهنگ ثریا»
قصهای که مستند است
وحید آقاپور، پس از سالها فعالیت در تئاتر، اولینبار سال ۱۳۸۷ در ۳۰ سالگی با تلهفیلم «خوشبختی» به کارگردانی بهروز شفیعی جلوی دوربین رفت و با فیلم «پذیرایی ساده» مانی حقیقی سال ۸۹ وارد سینما شد. آقاپور که سال گذشته با «موقعیت مهدی» اولین ساخته سینمایی هادی حجازیفر در چهلمین جشنواره بینالمللی حضور داشت امسال هم با یک فیلماولی دیگر به جشنواره فجر آمد. او امسال در دو نقش متفاوت در فیلم «سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج حضور دارد؛ فیلمی که بر حضور سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در پادگان اشرف متمرکز است. با او و کارش در این فیلم بیشتر آشنا میشویم:
درباره سرهنگ ثریا بگویید. چه شد که تصمیم گرفتید در این فیلم بازی کنید؟
داستان را خواندم و به نظر قصه خوب و جذابی بود. از طرفی شناخت نسبی از کارگردان داشتم لذا پذیرفتم در این فیلم بازی کنم.
کمی درباره نقشتان در فیلم بگویید؟
من در این فیلم دو نقش بازی میکنم؛ نقش دو برادر دوقلو به نامهای جلیل و خلیل طاهرزاده را بازی میکنم که یکی از آنها داخل اردوگاه اشرف است و دیگری دنبال برادر آمده است. او تلاش دارد برادرش را ببیند تا او را مجاب کند که به ایران برگردد.
خانم عاج در تئاتر هنرمندی شناخته شده و حرفهای است اما در سینما اولین فیلم را ساخته است. از کار با او بگویید. چه شد که حضور در کار او را پذیرفتید؟
خانم عاج را از دوره دانشجویی میشناختم. تقریبا همدوره بودیم. ایشان در دانشکده هنر و معماری و من در دانشکده هنرهای زیبا تحصیل میکردم و کارهای همدیگر را دیده بودیم. طبیعتا این شناخت طولانی اثر مثبت در ذهن من داشت و بعد از اینکه فیلمنامه را خواندم با گپوگفت با خانم عاج برآیند ذهنیام این شد که اثر خوب و قابل دفاعی خواهد بود، لذا تصمیم گرفتم در این فیلم ایفای نقش کنم.
شما خودتان از فعالان حوزه تئاتر هستید و در این فیلم هنرمندان تئاتری زیادی حضور دارند، کار با تیم تئاتری را چطور دیدید؟
همانطور که اشاره کردید بسیاری از بازیگران این فیلم از هنرمندان تئاتر هستند. من هم در تئاتر سابقه دارم. بهنظر من این کمک کرد تا سطح بازیگری کار را به سطح قابلقبولی برساند. روابط حرفهای و خوبی بین بازیگران برقرار بود و این روحیه تئاتری در مجموع کمک کرد این فیلم ساخته شود چون شرایط کاری دشواری این فیلم داشت.
فیلم نوعی مستند بوده و بهصورت تاریخی بر یک جریان در تاریخ معاصر متمرکز است. وقتی با فیلمنامه مواجه شدید، نظر و برداشت اولیهتان چه بود؟
همانطور که گفتید فیلم به یک داستان تاریخی میپردازد و پایههای قصه مستند است. وقتی فیلمنامه را خواندم و در حاشیه فیلمنامه توضیحات بیشتری را شنیدم و در جریان قرار گرفتم، به نظرم خیلی قصه غمانگیزی بود. خیلی متاثرکننده بود و از نقطهنظر عاطفی موقعیتی است که خیلی احساسبرانگیز است. بهنظرم در مواجهه با این فیلم، مخاطب نمیتواند بیتفاوت باشد و حتما با این قصه و موقعیت درگیر میشود.
برای درک بهتر نقش، تحقیقات میدانی یا ارتباط با خانوادههای آنها نیز داشتید؟
من برای درک نقش یکسری تصاویر مستند دیدم و با یکی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق هم گفتوگو داشتم. او تجاربش را خیلی خوب به همه ما منتقل کرد. از طرفی من به این جریانات تاریخ معاصر علاقهمند هستم و این جریانات را کلا دنبال میکردم و طبعا مطالعات تاریخی خودم هم بود. در مجموع اینها در فرآیند رسیدن به نقش به من کمک کرد.
دیدار پراشک
وقتی از ثریا عبداللهی میپرسیم که ژاله صامتی برای بازی در نقش ثریا دیداری هم با شما داشت یا نه، لیلی عاج در جواب پیشقدم میشود و میگوید: «بله، دیدار پراشک». ثریا عبداالهی هم سری به نشانه تایید تکان میدهد و میگوید: علاوهبر این، بازیگر نقش پسرم را هم بغل کردم و بوسیدم و به او گفتم واقعا بوی امیر من را میدهی. عبداللهی درباره ژاله صامتی هم میگوید: خانم صامتی واقعا بسیارمهربان و باعاطفه هستند و همان بازیگری بودند که این فیلم میخواست. انتخاب خانم عاج بسیار عالی بود. عبداللهی در ادامه اشاره میکند که سهچهاربار هم سر صحنه فیلمبرداری رفته و بازی صامتی در نقش خودش را از نزدیک دیده: سکانس باران شبانه، سکانس سنگاندازی منافقین، سکانسی که ثریا مادران سالمند را برای استقرار در کمپ راهنمایی میکند و... از جمله صحنههایی بود که در پشت صحنه آنها حضور داشتم و با بازی خوب خانم صامتی تحتتاثیر قرار گرفتم.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد