خودش در این باره میگوید: «وقتی برای تحصیلات سینمایی به اصفهان رفتم با هومن بهمنش، همخانه شدم. هومن چند سالی بود وارد سینما شده و یکی از فیلمبرداران فعال و خوب فیلم کوتاه در آن زمان بود. قاعدتا سلیقه و علاقه بصریام و آشنایی با هومن در انتخابم بهعنوان یک فیلمبردار، تاثیر زیادی داشته است». فیاض که از سال ۱۳۸۰ فیلمبرداری در سینما را آغاز کرده است، در طول این سالها مدیریت فیلمبرداری بیش از ۱۰۰ فیلم کوتاه، بلند و مستند، از جمله فیلمهای چله، تاسیان، اول پاییز و فیلمهای بلند حمید هما، کارد و کلوچه و... و همچنین ساخت ششفیلم کوتاه شامل هنگام، آهنگی که با تو شنیدم، شکوفههای سپید زیر نور ماه میرقصند، چای، مانیکور را عهدهدار بوده است. او که فیلم کوتاه «مانیکور»، یکی از موفقترین و پرافتخارترین آثار چند سال اخیر سینمای ایران در جشنوارههای بینالمللی را در کارنامه دارد، با فیلم کوتاه «ارفاق» ساخته رضا نجاتی، بهترین فیلمبردار سی و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران و با فیلم «برف آخر» اثر امیرحسین عسگری، سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری فیلم بلند را از چهلمین جشنواره فیلم فجر کسب کرد. او با دو فیلم «بعد از رفتن» ساخته رضا نجاتی و «کت چرمی» ساخته حسین میرزامحمدی در جشنواره چهل و یکم حضور دارد.
در جشنواره با دو فیلم حضور دارید، از این دو فیلم بگویید، چه شد برای فیلمبرداری آنها ترغیب شدید؟
با توجه به اینکه من سال گذشته به عنوان بهترین فیلمبردار جشنواره فجر انتخاب شدم امسال فیلمبرداری فیلمهای زیادی به من پیشنهاد شد که تعدادی از آنها در جشنواره حاضرند اما همیشه در فیلمها به دنبال زیباییهای تصویری بودم و فیلمنامههایی که جنبه هنری و دارای آن متر و معیاری که از زیباییشناسی در نظر دارم داشته باشند، انتخاب میکنم. اینکه از فرمول خاصی تبعیت نکند، در روایت و داستان خود، خلاق و جاهطلب باشد و کلا حرفی برای گفتن داشته باشد. مثلا در انتخاب فیلم «بعد از رفتن» رضا نجاتی از دوستان خیلی قدیمی من است و سالهاست با هم کار میکنیم، یعنی اغلب فیلمهای کوتاه او را من فیلمبرداری کردم. حتی وقتی من فیلم ساختم هم او کنار من بود. این همکاریها باعث شد از همدیگر شناخت داشته باشیم. رضا از یکسال پیش ایدهای در ذهن داشت که به مرور به فیلمنامه بعد از رفتن تبدیل شد. ایده اولیه چیز دیگری بود حتی با اسم دیگری مطرح شد و بست و گسترش پیدا کرد، اطوار و سویههای مختلف پیدا کرد و در نهایت به این فیلم رسید.
دو فیلم با دو رویکرد متفاوت را فیلمبرداری کردید. در خصوص ایدهپردازی و فیلمبرداری آنها بگویید؟
فکر میکنم این دو فیلم، دو رویکرد مختلف دارد. کت چرمی سعی میکند قصهگو باشد و ملتهب است و تماشاچی هدفش یک چیز دیگر است. من هم سعی کردم همراه و همسوی این وضعیت باشم. برای من کت چرمی چالش بزرگی بود چون تاکنون فیلم شهری پر از تنش کار نکرده بودم و فکر میکنم کت چرمی یک وضعیت تازه و جالبی بود امیدوارم نتیجه خوبی داده باشد.بعد از رفتن هم سعی میکرد ویژهتر باشد. این تمایل به ویژه بودن را بیشتر روی لحن فیلمبرداری سعی کردیم پیاده شود. همین طور طراحی صحنه نیز قاعدتا دارای همین لحن ویژه بصری شد. من فکر میکنم دو فیلم اجتماعی با دو رویکرد مختلف بصری است که هر کدام به شخصه برای خود من جالبه و خوشحالم از اینکه توانستم دو تجربه متفاوت بکنم.
در طراحی ایده ذهنی فیلمبرداری خودتان تصمیمگیر هستید یا کارگردان نیز بر این ایده ذهنی تاثیرگذار است؟
من فکر میکنم یک فرآیند مشترک است بهخصوص با کارگردانی مثل رضا که سالهاست با هم کار میکنیم، قاعدتا درباره یک سکانس و وضعیت بصری آن حرف میزنیم. حتی گاهی از گفتوگوی کارگردان و فیلمبردار نیز متجاوز میشود و با بازیگرهایی که میزانسهایی دارند یا طراح صحنه، لباس و گریم هم مشورت میکنیم. به هرحال مثلا میزانسنهایی که برای آن دستهای از بازیگران به هر دلیلی راحت نیستند به هر دلیلی در بدن نمینشیند، در زبان نمینشیند، به صورت ذهن نمیتوانند با خودشان تطبیق بدهند و ... قاعدتا فکر میکنم ما باید به نفع فیلم کنار بیاییم و به یک میزانس جدید فکر کنیم. به نظرم یک فرآیند همفکری دستهجمعی است.
در چندماه اخیر به دلیل اتفاقاتی که رخ داد، کمی کار برای فیلمسازانی که با سکانسها و موقعیتهای شهری داشتند، سخت شد. با این چالشها چطور کنار آمدید؟
این چالش برای همه ما در طول زندگی هست فکر میکنم به همان اندازه که هر شغل دیگر دچار این ماجرا و چالشها شد ما هم بودیم شاید ما مستقیمتر. تنها چیزی که از خودم راضی باشم این بود که احساس کردم این دو فیلم آثار قابل احترامی است و این فیلمهای قابل احترام باعث روشن نگه داشتن چراغ سینمای ایران خواهند شد.
به عنوان یکی از دستاندرکاران فیلمهای بعد از رفتن و کت چرمی، از ساخت این دو فیلم احساس رضایت دارید؟
قاعدتا من تصورم این است که ما دو فیلم با رویکرد منتقدانه اجتماعی کار کردیم و برای هر دو فیلم سرمان بالاست، چون تصورم این است آنچه فکر میکردیم درست است کار کردیم. احساسم این است سینما به این فضای نقادانه نیاز دارد. جامعه به این فضا نیاز دارد. امیدوارم این نوع فیلمها ادامه پیدا کند و باز هم اجازه ساخت اینگونه فیلمها داده شود. سال گذشته فیلمبرداری فیلمهای زیادی با توجه به موفقیتهای سال گذشته به من پیشنهاد شد که بعضی از آنها در جشنواره هستند، نگاه گذرایی که میکنم این دو فیلم بهترین انتخابها بود. دور از آنچه فکر میکردم و در باورم نبودند.
برای آخرین سؤال دوست دارم بدانم امسال هم به سیمرغ فکر میکنید؟
قطعا، اگر بگویم فکر نمیکنم دروغ گفتم. ما همه عاشق تشویق شدن هستیم یعنی اگر یک فیلمساز، یک فیلمبردار و به طور کل یک هنرمند یک اثر هنری را در یک فستیوال به نمایش بگذارد و تشویق شود خوشحال میشود. با وجود این، فکر میکنم اگر نتیجه خوبی از فیلمها دیده باشم و فیلمها موفق شوند برای من خوشحالکنندهتر خواهد بود.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد