نمایش ۶۰دقیقه‌ای دستبرد به بانک

به گزارش خبرنگار جامجم، فرهاد ۲۹ ساله ظهر نهم فروردین امسال مسلحانه وارد یکی از بانکهای خصوصی در میدان عباسپور تهران شد و بعد از سرقت پنج میلیون تومان از آنجا فرار کرد و به عراق گریخت که در کمتر از ۲۴ ساعت بازداشت شد. صبح دیروز ــ چهارشنبه ــ متهم برای بازسازی صحنه سرقت به مقابل بانک منتقل شد. گودرز داوری، رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران پیش از بازسازی صحنه سرقت در جمع خبرنگاران گفت: ساعت ۱۲ ظهر نهم فروردین امسال ماجرای سرقت از بانک در میدان عباسپور تهران بهپلیس گزارش شد. سارق کلاه به سر داشته و کیف حاوی اسلحه در دستش بود. در بررسیها مشخص شد، سارق برای خرید دو سکه از کارمند بانک به آنجا آمده بود که وقتی معاملهشان نشده، این سرقت را رقم زده بود. ۲۵ میلیون پول اسلحه دادم، ۳میلیون تومان سرقت کردمدر ادامه متهم به داخل بانک منتقل شد و در مدت ۶۰ دقیقه صحنه سرقت را بازسازی کرد. با پایان بازسازی صحنه، متهم در جمع خبرنگاران به تشریح ماجرای سرقت پرداخت. درس خواندی؟فوقلیسانس حقوق هستم. میخواستم وکیل شوم اما نشد. الان چه کارهای؟ چند سال است به عراق در رفت و آمدم و لباس، کفش و کتانی به ایران آورده و میفروشم. سابقه داری؟ چهارسال قبل با خانمی آشنا و ارتباط پیدا کردم بعد از مدتی از هم جدا شدیم او شکایت کرد که وی را ربودهام و قصد آزار و اذیتش را داشتم که بازداشت شدم. اما من چنین اقدامی نکردم و او به قصد انتقام این همه بلا را سرم آورد که آخر هم رضایت داد. سلاح را از کجا آوردی؟از مردی ۲۵ میلیون تومان طلب داشتم، پولم را پس نمیداد. به جای طلبم آن سلاح را داد و گفت برو در سایت دیوار به بهانه خرید سکه یا طلاها، فروشندهها را شکار و از آنها زورگیری کن. بعد از سه روز جستوجو در سایت دیوار کارمند بانک را یافتم که میخواست سکه بفروشد. با او توافق کردم. او ۸ تا سکه ربع و نیم بهار آزادی برای فروش داشت. به محل کارش در بانک رفتم. فروشنده را از روی صدایش شناختم. گفتم مشتری سکهها هستم. ادعا کرد منصرف شده است. سلاح را از کیفم در آوردم و سمتشان گرفتم. شیشه سمت معاون بانک را با قنداق سلاح شکسته و وارد شدم. کشوی کارمند را باز کرده و مقداری اسکناس برداشتم و فرار کردم. بعداز فرار کجا رفتی؟رفتم خانه شهرام همان مردی که به من بدهکار بود. گفتم پول کمی از سرقت نصیبم شد، سلاحت را بگیر و طلبم را بده که قبول نکرد. خودش یک سلاح دیگر همراهش بود. با آن تهدیدم کرد که اگر نروم، مرا میکشد و جسدم را دفن میکند که ترسیدم و فرار کردم. ترسیده بودم و میدانستم دیر یا زود پلیس دستگیرم میکند تصمیم گرفتم بروم عراق. اسکناسهای سرقتی سه میلیون و ۳۷۴هزارتومان بود که آن را به یکی از طلبکارانم دادم. پول بیعانه چند مشتری که برای خرید پوشاک و کفش به من داده بودند را برداشتم و سوار اتوبوس شدم و به پیرانشهر رفتم. از آنجا در صندوق اتوبوس دیگری پنهان شدم و وارد خاک عراق شدم. از روی ساعتم فهمیدم ۲۰ دقیقه است وارد عراق شدم. چطور بازداشت شدی؟پلیس ایران موضوع را به پلیس عراق اطلاع داده بود، همانجا ماموران حشدالشعبی در عراق مرا در صندوق اتوبوس یافتند و به پلیس ایران تحویل دادند. بعد هم به تهران منتقل شده و مجبور شدم به سرقت اعتراف کنم.