از آنجا که سنت هرساله رهبر انقلاب دیدار با سفرای کشورهای اسلامی در روز عید فطر است و معمولا در این دیدار مهمترین تحولات فلسطین بهعنوان اصلیترین دغدغه جهاناسلام بررسی و بازخوانی میشود، امسال هم رهبر انقلاب در این دیدار نکاتی را درباره فلسطین مطرح کردند که یک تفاوت مهم با دفعات قبلی داشت و آن اعلام یک گزاره مهم بود: «پایان رژیم». در این گزارش وضعیت رژیم غاصب و ضدبرنامههای آن علیه ایران را بررسی کردهایم.
توجه به مدار تحولات پرسرعت سرزمینهای اشغالی در کنار تحلیل و صحبتهای جدید رهبری پیرامون این رژیم بسیار مهم است؛ از این زاویه که رهبر انقلاب گفتند «قدرت بازدارندگی رژیمصهیونیستی رو به پایان است چون چندین دهه قبل بنگوریون از مؤسسین رژیمجعلی گفته بود هر وقت قدرت بازدارندگی ما پایان یابد، ما مضمحل میشویم و اکنون دنیا شاهد این واقعیت است و اگر اتفاقی رخ ندهد، پایان رژیم غاصب نزدیک است که این هم از برکات فداکاری جوانان فداکار فلسطینی در کرانه باختری و دیگر مناطق اشغالی است.»
طرفداران بنگوریون از او بهعنوان «معمار دولت اسرائیل» یاد میکنند و حالا دارند میبینند چطور دستسازه مؤسسین اولیه با افزایش گرایش به اسلام بهعنوان عامل اصلی قدرتگرفتن مبارزه گروههای فلسطینی دارد معادلات را تا نقطه حیاتی آنها تنگ میکند.
پرده اول؛ اسرائیل از درون
ایهود باراک، نخستوزیر پیشین اسرائیل هم سال گذشته پیشبینی مهمی داشت و گفت که این رژیم هشتادمین سالگرد تاسیس خود را نخواهد دید و در دهه هشتم از عمر خود دچار فروپاشی تدریجی خواهد شد. درحالیکه باراک یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای رژیمصهیونیستی است اما این موضوع را در روزنامه عبریزبان یدیعوتآحارونوت تشریح کرد.
او براساس یک مقوله قدیمی توراتی تاکید کرد که در طول تاریخ، حکومتهای اسرائیل هرگز بیش از ۸۰ سال دوام نداشته و سقوط کردهاند. صرفنظر از گمانهزنی و پیشبینی این شخصیت سیاسی اسرائیلی اکنون این سؤال مطرح است که چه مولفههایی در سرنگونی رژیمصهیونیستی موثر هستند؟
خطرناکترین بحران از زمان تشکیل
نکته اول را هرتزوگ، رئیس رژیمصهیونیستی گفته و اصطلاحا چراغ اول را برای تحقق پیشبینی بنگوریون روشن کرده است. درحالیکه هر هفته اعتراضات گسترده علیه بنیامین نتانیاهو در جریان است و بیبی هم بهدنبال تحقق کودتای قضایی است، حالا اسحاق هرتزوگ هیچ چارهای ندارد جز اینکه نگران آینده رژیمصهیونیستی باشد؛ رئیس رژیمصهیونیستی در مصاحبهای ویژه با روزنامه عبریزبان یدیعوت آحارونوت گفته: «فکر میکنم بحران فعلی درواقع خطرناکترین بحران در تاریخ ما است، خطرناکترین بحران از زمان تشکیل دولت، این بحران داخلی بسیاری از بخشها را تحت تاثیر قرار میدهد.» این را شخصیتی گفته که در سرزمینهای اشغالی از اعتبار بالایی بین تمامی گروهها برخوردار است.
نکته دوم فروپاشی از درون است؛ مؤلفههای زیادی در ساختار داخلی رژیم وجود دارد که بهصورتی خزنده و موریانهای آنها را دچار فروپاشی تدریجی خواهد کرد.
اسرائیل با جمعیتی حدود پنجمیلیون نفر یکی از جوامع شکننده و غیرمنسجم است که دو مؤلفه امنیت و رفاه موجب شده تا این جمعیت بهصورتی مصلحتی اما جزیرهای در کنار هم قرار گیرند. مساحت جغرافیایی اراضی اشغالی ۱۹۴۸ از ۲۱هزار کیلومترمربع تجاوز نمیکند و این مساحت کم با جمعیتی فشرده، ضریب آسیبپذیری این رژیم را افزایش میدهد.
از این جمعیت پنج میلیون نفری حدود 1.5میلیون نفر را فلسطینیان موسوم به ۱۹۴۸ که تابعیت رژیم اسرائیل را پذیرفتهاند تشکیل میدهند که این یک تهدید جدی برای ساختار اجتماعی اسرائیل تلقی میشود. از ۵/۳میلیون یهودی مهاجر دیگر که از یکصد کشور مختلف جهان به اراضی اشغالی مهاجرت کردهاند ۱۵هزار نفرشان را یهودیان فالاشهها تشکیل میدهند که بهخاطر رنگ پوست، همواره مورد تحقیر هستند. یهودیان فالاشهها طی ۵۰ سال اخیر از اتیوپی به اراضی اشغالی مهاجرت کردهاند اما با گذشت نیم قرن نتوانستند هویت یهودی خود را حفظ کنند.
موضوع دیگر هم که یک تهدید جدی برای رژیمصهیونیستی به شمار میرود این است که جامعه یهودی در فلسطین اشغالی اساسا به دو تبار سفاردیمها واشکنازیها تقسیم میشوند که سفاردیمها در مرتبه سیاسی و اجتماعی پایینتری قرار دارند و بر این اساس اسرائیلیها ناچارند بهجای شهرسازی، سیاست شهرکسازی را دنبال کنند چراکه عملا امکان همزیستی بین یهودیان که دارای فرهنگهای متفاوتی هستند در یک شهر، وجود ندارد.
بنابراین این رژیم گرفتار یک شکاف عمیق در داخل خود است و این یعنی یک دودستگی خیلی شدید در بخش سیاسی و نظامی اسرائیل ایجاد شده که این رژیم را بهصورت پیرامونی بهشدت تهدید میکند.
محور مقاومت در فلسطین و لبنان، تهدید اساسی علیه رژیمصهیونیستی هستند اما در عینحال در این رژیم، احزاب، گروهها و دستهها هم به یکدیگر رحم نمیکنند که این یک چالش خطرناک دیگر برای رژیم است.
سرزمین افسانهای بنگوریون
در این زمینه سعدا... زارعی معتقد است: «در موضوع امنیت هم در همین روزهای اخیر در جاهای مختلفی که اسرائیلیها بودهاند از مناطق مرزی در اردن تا تلآویو و تا قدس شریف و کرانهباختری ما شاهد درگیریهای زیادی بودهایم و در همین چند روز اخیر، هفتنفر از شهرکنشینان صهیونیست کشته شدهاند و تعدادی هم زخمی؛ خب این چه امنیتی است! از طرف دیگر دور تا دور این رژیم را مخالفینش فرا گرفتهاند. از کشورهای محور مقاومت گرفته تا مردم اردن و مصر و خیلی از کشورهای عربی دیگر، همه اینها باعث شده مردمان حاضر در این رژیم با نگاه به این مسائل و مقایسه آن با آن افسانهای که بنگوریون، مؤسس رژیمصهیونیستی از بازدارندگی و کشور آرمانی که تعریف کرده بود، به این نتیجه برسند که از این رژیم بروند و فرار کنند و ما در همین چند سال اخیر شاهد آن بودیم که حدود دومیلیون شهروند اسرائیلی از این رژیم فرار کردهاند.»
صدور بحران
از سوی دیگر صهیونیستها یک قانون نانوشته دارند که معتقدند وقتی دچار مشکل میشوند باید از طریق صدور بحران آن را حل کنند. نکته بسیار حائز اهمیت این است که حالا دیگر مساله بازدارنگی که اسرائیل با القای ترس میتوانست بهخوبی آن را ایجاد و مدیریت کند، از بین رفته است.حتما شما هم این اخبار را در درگیری ماهرمضان اخیر درباره این رژیم شنیدهاید که رئیس ستاد مشترک ارتش صهیونیستها گفته بود «مصلحت اسرائیل این است که حزبا... لبنان با این رژیم وارد درگیری نشود.» اگر مجموع این وضعیت به معنای از دسترفتن بازدارندگی نیست، پس چه تعبیر دیگری دارد؟
ایران ستیزی صهیونیستها
اما در این ورق بزرگ تاریخ جهان، برنامه اسرائیل در برابر ایران چیست؟ آیا آنها فقط سقوط دولت یهود را تماشا میکنند؟ «ایران در حال تبدیلشدن به یک امپراتوری بزرگ است»، این را نتانیاهو میگوید. او سه بار با نامآوردن از ایران میگوید: «بزرگترین کابوس اسرائیل، ایران است.» میبینید، مشکل صهیونیستها کماکان ایران است نه جمهوری اسلامی. این نکته را رهبر انقلاب هم ۱۱ مهر گفته بودند که فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند، با ایران مخالفند؛ آمریکا با ایران قوی مخالف است، با ایران مستقل مخالف است. همه بحث آنها، همه دعوای آنها سر جمهوری اسلامی نیست؛ البته با جمهوری اسلامی بهشدت و عمیقا دشمنند، در این شکی نیست اما بدون جمهوری اسلامی هم با ایرانی که قوی باشد مخالفند، با ایرانی که مستقل باشد مخالفند. آنها ایران دوران پهلوی را دوست دارند: گاو شیرده و مطیع اوامر آنها.
تکنیکهای پروژه اسرائیلی
پس روی دیگر این تکانههای شدید امنیتی و هویتی برای اسرائیل، تضعیفکردن جامعه ایران است، درست مانند پروژه اسرائیلی ششماه سال گذشته که از اواخر تابستان تا زمستان ۱۴۰۱ کشور را وارد یک چالش امنیتی کرد اما حالا بعد از شکست در جنگ هیبریدی ششماهه گذشته چه خواهد شد؟ قطعا بازگشت نیروهای رادیکال و غربگرا به عرصه مدیریت در ایران یک پلن بسیار مهم برای این جریان است تا بتواند گسلهای سیاست خارجی و سیاسی را کماکان زنده نگهدارد و بیشتر و بیشتر به اعتبارزدایی کمک کند. بازگشت جریان بورژوازی به قدرت مانند آنچه در سال ۹۲ دیدیم دور از تصور نیست بهویژه اینکه سکوت و بیتفاوتی غربگرایان در بلوای پاییز یعنی اینکه آنها هم دقیقا بخشی از این پازل بلوا بودند و چک پرحاشیهای که مهر و آبان سال گذشته توسط اسرائیل نوشته شد ممکن است در اسفند ۱۴۰۲ توسط جریان رادیکال و موازی با برانداز که اسم خود را تحولخواه هم گذاشته نقد شود. چراکه از نگاه این جریان پروژه دموکراسیخواهی در ایران بدون آمریکا غیرممکن است و دقیقا به همین دلیل اکنون هم از تنشزدایی ایران با عربستان و آژانس ناراحت هستند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد