بی پرده با گلر قرمزها در تحریریه «جام‌جم»

روایت قلیچ از ۲۰سال جنجال‌های پرسپولیس

«سلام به همه شما که عاشقانه دوستتان دارم». این جمله‌ای است که وحید قلیچ، ‌چهره جنجالی این روزهای فوتبال ایران ابتدای هر پستش در فضای مجازی می‌گوید.
«سلام به همه شما که عاشقانه دوستتان دارم». این جمله‌ای است که وحید قلیچ، ‌چهره جنجالی این روزهای فوتبال ایران ابتدای هر پستش در فضای مجازی می‌گوید.
کد خبر: ۱۴۰۶۵۶۷
نویسنده هیلدا حسینی‌خواه، حسین خلیلی و سعید اکبری - گروه ورزش

او قرار بود با خودروی یک و نیم میلیاردی‌اش به روزنامه جام‌جم بیاید اما آنچه دیدیم یک موتورسیکلت بود که خودش می‌گوید ۹۵ میلیون تومان می‌ارزد. به هر حال هر چقدر حساب کنید جنجالی‌تر از وحید قلیچ در این فوتبال وجود ندارد. او با استایل خاص و شیوه حرف زدنش در حالت عادی هم خبرساز و حاشیه‌ساز است چه رسد به این که به عنوان یک پرسپولیسی به تمرینات استقلال برود و با ساپینتو عکس یادگاری هم بیندازد. حالا به قول معروف «همه علیه وحید قلیچ، وحید قلیچ علیه همه». او حسابی آتش خشم هواداران پرسپولیس را برانگیخته است. البته قلیچ روی حرف خودش است، مثل همیشه بی‌کم و کاست. او به دفتر روزنامه جام‌جم آمد و گفته و ناگفته‌هایش را در یک ساعت به زبان آورد.

اول از همه سراغ جنجال اخیر شما برویم، به تمرینات استقلال رفتید و با ساپینتو عکس یادگاری انداختید. بعد هم که حمله هواداران پرسپولیسی به شما و باقی قضایا.
من همان روز اولی که ساپینتو به ایران آمد حس کردم بسیار انسان خوبی است. من پرسپولیسی‌ام و ساپینتو استقلالی. این دو در ظاهر با هم جور در نمی‌آید. ولی دوست داشتم از نزدیک او را ببینم. ایشان هم دعوت کرد و من هم به سرعت رفتم.

وقتی به تمرینات استقلال رفتید موضوعی مطرح شد. گفتند شما به عنوان یک اینفلوئنسر اینستاگرامی عامدانه به تمرینات استقلال رفتید تا کسب درآمد کنید.
به جان نوه‌ام که می‌خواهم دنیایش نباشد من در رفتن به تمرینات استقلال ذی‌نفع نبودم یا این که قرار باشد کسی بابت رفتن به تمرینات استقلال به من چیزی بدهد. دیگر این حرف‌ها از من گذشته است. ساپینتو مرا دعوت کرد و من هم دعوت او را پذیرفتم. در تمرینات استقلال متوجه شدم ساپینتو از چه که فکر می‌کردم خیلی بهتر است. باور کنید فرشته است. آدمی بسیار پرجنب و جوش که از طرفی هم خیلی زود اشک در چشمانش حلقه می‌زند. ساپینتو به من گفت با این‌که تیم من به تیم تو باخته اما من بسیار به تو احترام می‌گذارم.

به نظر می‌رسد مثل خودتان لوطی مسلک است.
بله. ما بچه شهباز هستیم، بچه جردن که نیستیم.

الان هم در حین ورود به روزنامه جام‌جم گفتید علی پروین در حال تماس گرفتن با شماست. چرا جوابش را ندادید؟ نکند می‌خواهد شما را بابت رفتن به تمرینات استقلال دعوا کند؟
بله دیگر. می‌خواهد من را دعوا کند. سابقه نداشته علی آقا حرفی بزند و من روی حرفش حرف بیاورم. همین الان هم علی پروین به صورت من نگاه کند نمی‌توانم به او نگاه کنم. شهرت من مدیون علی آقاست.

حسن روشن چند روز پیش اینجا بود و به ما گفت هیچ وقت به تمرینات پرسپولیس نمی‌رود.
وقتی در کمپ ناصر حجازی باز شد ساپینتو دوان دوان به سمت من آمد. بیژن طاهری می‌گفت سابقه نداشته ساپینتو این طور از کسی استقبال کند.

ناصر محمدخانی هم از منتقدان شما بابت حضورتان در کنار ساپینتو شد. از این گفت که شما با این که خانه بزرگ و اتومبیلی میلیاردی دارید «گدا بازی» در می‌آورید.
شما خودت ماشین میلیاردی مرا دیدید. با موتور ۹۵ میلیون تومانی‌ام به اینجا آمدم و فقط همین را دارم. خانه هم ندارم. اصلا همه ایران می‌دانند که من موتور دارم. من یک موتور بزرگ‌تر داشتم، تصادف کردم، پایم آسیب دید. آن را فروختم و این را خریدم. منبع درآمدم هم این است که چهار، پنج شاگرد خصوصی در مدرسه فوتبال دارم. هر کدام ماهی ۳۰۰، ۴۰۰ هزار تومان به من شهریه می‌دهند. پسر خوبی دارم که هوای مرا دارد و همچنین دخترم. همیشه مواظب من هستند. شاکر خدا هستم که تا به حال کسی نگفته وحید قلیچ از من درخواست پول داشته است. حالا ناصر محمدخانی این حرف‌ها را درباره من می‌زند. باید به او بگویم ناصر یادت باشد بعد از آن اتفاقی که برایت افتاد چه کسی تو را از آلمان به ایران آورد. به خاطر تو دو ماه به آگاهی می‌رفتم و جواب پس می‌دادم. بارها به من گفتی وحید از من چیزی نگویی. من به خاطر تو تهدید شدم. حالا من گدا شده‌ام و او شاهزاده.

به نظر می‌رسد در میان کسانی که به حضورتان در تمرینات استقلال واکنش نشان دادند واکنش علی پروین از همه منطقی‌تر بود. او گفت که یک چیزهایی از دست قلیچ در رفته است.
خیر، چیزی از دستم در نرفت. دعوتم کردند، من هم رفتم. الان هم کلی توهین از هواداران می‌شنوم. هوادارانی که من به خاطرشان با خیلی‌ها درافتادم. یادم می‌آید من بدترین توهین‌ها را به فرهاد مجیدی کردم فقط به خاطر این‌که دل هواداران را به دست بیاورم که کار بسیار اشتباهی بود.

یک بار فیلمی از خودتان و یک دوره‌گرد منتشر کردید و خطاب به فرهاد مجیدی گفتید دوست واقعی شما همین دوره‌گردها هستند.
من بدترین حرف‌ها را به فرهاد مجیدی زدم اما یک دفعه هم جواب من را نداد. حرف‌‌هایی که من درباره او زدم می‌توانست پیگرد قانونی داشته باشد. یک بار دخترم به من گفت می‌دانی حق‌الناس چیست؟ گفتم نه. گفت همین حرف‌هایی که می‌زنی و مجیدی جواب نمی‌دهد حق‌الناس است. من بعدا از فرهاد مجیدی عذر خواستم.

قبول کرد؟
نمی‌دانم.

قبول دارید که درباره فرهاد مجیدی خیلی تند رفتید؟
بله خیلی تند رفتم. اما هر چه را ببینم که بد است یقه‌اش را می‌گیرم.

در دوره خودتان دوست داشتید کسی این چنین از شما انتقاد کند؟
به وحید قلیچ انتقادی وارد نبود. من از اول هم همین جوری بودم. هیچی توی دلم نبود.

از لحاظ فنی هم اشتباهی نداشتید؟
اگر اشتباه داشتم که ۱۲ سال پشت سر هم برای پرسپولیس گلری نمی‌کردم.

واقعا هیچ انتقادی را نسبت به خودتان قائل نیستید؟
خیر.

حتی از رونالدو و مسی هم انتقاد می‌شود.
شرایط من با آنها فرق می‌کند.

اما درباره خود شما هم حرف‌هایی وجود داشت، مثلا تشکیل باند عقرب در پرسپولیس.
همه اینها مال خنده و مزاح بود.

نظر هواداران پرسپولیس برای تان مهم نیست؟
همیشه دوست داشتم دل آنها را به دست بیاورم. اما بعد از مدتی فهمیدم این دل به دست آوردن نیست و دل شکستن است. مثلا بیرانوند در حالی که بعد از دربی همه استقلالی‌ها ناراحت هستند سر بریدن را نشان می‌دهد تا دل هواداران را به دست بیاورد. این حرکت خشونت‌آمیز و زشت است.

طارمی هم چنین کاری کرد.
او در آسیا این حرکت را نشان داد و اشکالی نداشت.

هواداران در حالی با شما بد شده‌اند که دروازه‌بان رکورددار تاریخ باشگاه پرسپولیس هستید و ۱۲ سال در این تیم حضور داشتید.
بله. اما الان هوادار پشتش را به من می‌کند. رکورد ۱۸۰ بازی من برای پرسپولیس در جام باشگاه‌های تهران هنوز دست نخورده است. ۹۵ کلین‌شیت انجام دادم و در ۹ دربی به میدان رفتم. در این دربی‌ها ضربات سرنوشت‌سازی را گرفتم. همین بهروز سلطانی که الان مدام از من بد می‌گوید سر دربی فینال جام‌حذفی تیم را ول کرد و رفت. اما من که روز عروسی‌ام بود و می‌توانست بهترین روز زندگی‌ام باشد همه چیز را ول کردم تا جای خالی بهروز سلطانی را در دروازه پر کنم.

چه سالی بود؟
سال ۶۶.

بحثی هم درباره این بود که شما چمن‌های ورزشگاه را بعد از بازنشستگی آب می‌دادید. بهروز سلطانی این را هم مطرح کرد که البته با کنایه همراه بود.
هیچکس نباید گذشته خودش را انکار کند. من در ورزشگاه کارگران چمن آب می‌دادم. آن روزها دیگر فوتبال را کنار گذاشته بودم. یک روز همسر و دختران علی پروین من را به طور اتفاقی در حین آبیاری چمن دیدند. به من گفتند اینجا چکار می‌کنی؟ گفتم کارگرم و چمن آب می‌دهم. فردای همان روز محمود خوردبین (سرپرست سابق پرسپولیس) آمد و گفت علی آقا (پروین) گفته زندگی‎ات را از اینجا جمع کن و برو و دیگر چمن را آبیاری نکن. ۱۰ هزار تومان هم به من پول داد و گفت که پروین دستور داده از فردا به عنوان مربی دروازه‌بانان در تمرینات پرسپولیس حضور داشته باشم.

فکر می‌کنم سیستم حضور چرخشی درون دروازه از شما و بهروز سلطانی در فوتبال ایران آغاز شد.
بله. البته فقط یک سال طول کشید. سلطانی و امثال او از چیزهای دیگری می‌سوزند. من نه بیمه دارم، نه سابقه ورزشی، نه پشتوانه و نه هیچ چیز دیگر. بعد با همین شرایط یکی مثل یحیی گل‌محمدی می‌آید و ورود مرا به تمرینات ممنوع می‌کند. گفته که قلیچ را راه ندهید. همین الان مهدی عبدی، بیرانوند، ترابی و امیری مرا که می‌بینند خود را پنهان می‌کنند. یک بار در جایی مهدی عبدی را دیدم. به طرف او رفتم و غافلگیرش کردم. همان جا متوجه شدم که به او و دیگر بازیکنان پرسپولیس گفته‌اند با قلیچ کاری نداشته باشید و با او عکس نگیرید.

الان رابطه شما با پرسپولیس و هوادارانش کلی مخدوش شده. قصد ندارید این رابطه مخدوش را درست کنید.
خیر. من کاری نکرده‌ام که حالا چیزی را درست کنم. اصلا مگر چکار کرده‌ام که معذرت‌خواهی کنم.

دوست دارید چه تیمی قهرمان این فصل شود؟
دوست دارم حق رعایت شود. بازی‌ها در هفته‌های پایانی همزمان باشد و داورها واقعا داور باشند.

شانس قهرمانی پرسپولیس به نظر شما چقدر است؟
پرسپولیس باید اول شود. این تیم در هر پست دو بازیکن خوب دارد.

از دربی اخیر برایمان بگویید.
داور یک پنالتی برای استقلال نگرفت.

آن صحنه‌ای که یامگا با پا به عبدی ضربه زد، چه؟ پنالتی نبود؟
آن که اصلا برخوردی آنچنانی نبود. اما برخورد توپ با دست گولسیانی صد در صد پنالتی بود. چند روز قبل در دیدار ناپولی و میلان دقیقا عین همین صحنه به وجود آمد و داور پنالتی گرفت.

درباره این‌که برای استقلال پنالتی نگرفتند به ساپینتو چیزی هم گفتید؟
بله گفتم. من شجاعت همه چیز را دارم. اگر کاری کرده باشم می‌گویم انجام دادم. سن من سنی نیست که دنبال ماجرا بگردم. متولد ۳۶ هستم و چیزی برای خودم نمی‌خواهم. یاد گرفتم همیشه حرف حق را بزنم. هر جا بروم می‌گویم برای استقلال پنالتی نگرفتند و بابت این هم قرار نیست چیزی در جیب من بگذارند. درباره همین یحیی گل‌محمدی هم می‌توانم حرف‌های زیادی بزنم. او در حالی یک مربی برزیلی به پرسپولیس آورده که خیلی از پیشکسوتان در خرج ماهانه خود مانده‌اند.

اما نباید به سرمربی این حق را داد که دستیارانش را خودش انتخاب کند؟
چه حقی؟ نه ندارد. وقتی پیشکسوتان می‌توانند گره باز کنند چرا سراغ برزیلی‌ها می‌روند. علی دایی هم مثل یحیی بود، به پیشکسوتان محبت نکرد. وقتی به پرسپولیس آمد به جای انتخاب پیشکسوتان رفت بهزاد غلامپور را آورد.

اما حق مربی است که دستیاران دلخواه خودش را داشته باشد.
حق من هم این است که انتقاد کنم.

از همه اینها بگذریم. برویم سراغ یک بحث تاریخی، درباره رفتن مهدی هاشمی‌نسبت از پرسپولیس به استقلال. اتفاقی که در سال ۷۹ افتاد و شما به عنوان عامل راندن هاشمی‌نسب از پرسپولیس معرفی شدید.
این حرف را عابدینی (مدیرعامل اسبق پرسپولیس) گفت. او با ۱۰۰ سال سن هنوز خودش را مسخره می‌کند. آخر رفتن مهدی هاشمی‌نسب از پرسپولیس چه ربطی به من داشت؟

پس ماجرا چه بود؟
مهدی هاشمی‌نسب حرکت بسیار زشتی با پرویز کماسی کرده بود. یک هفته قبل هم همین حرکت زشت را با ناصر ابراهیمی انجام داده بود. در ریاض بودیم و قرار بود برای سوم چهارمی آسیا در جام باشگاه‌های آسیا به میدان برویم. شب قبل از بازی، پرویز کماسی در هتل گریه کرده بود. علی آقا پرسید پرویز چه شده؟ کماسی هم گفت که هاشمی‌نسب کاری کرده تا همه مرا مسخره کنند. او آبروی مرا برد. همین شد که علی آقا به من گفت برو به هاشمی‌نسب بگو فردا آخرین بازی خودت را برای پرسپولیس انجام می‌دهی. من هم همین را به هاشمی‌نسب گفتم. البته این را از او پرسیدم که مهدی، این چه حرکتی بود که انجام دادی؟ گفت با تو نبودم که. من هم گفتم جرات و وجودش را نداری که این حرکت را مقابل من انجام بدهی.

اما می‌گویند شما با کارد میوه‌خوری هاشمی‌نسب را تهدید کرده بودید. درست است؟
نه قسم می‌خورم چنین چیزی نبود. هاشمی‌نسب اندازه کتک زدن نبود.

مدیون ناصر حجازی
گلری‌ام را مدیون ناصر حجازی هستم. ۲۴ ساعته با او بودم. آن زمان در حال ساختن خانه‎ای در استادحسن بنا بود. من همیشه نزد او تمرین می‌کردم. زمانی که با او بودم کوچک‌ترین صحبتی درباره پرسپولیس نمی‌کرد. می‌گفت دروازه‎بان‌تر از من وجود ندارد. الان هم آتیلا (پسر حجازی) گفته مرگ پدرش مشکوک بود. البته صحت ندارد. ناصر خیلی حالش بد بود و دیگر ریه‌‌ای نداشت. امکان پیوند ریه هم برای او وجود نداشت.

حامی امیر نیستم!
دیگر حامی سرمربی تیم‌ملی نیستم. قبلا درباره او پست زیاد می‌گذاشتم اما الان نه. او به من بد کرد. حالا نمی‌گویم چه اتفاقی افتاد. او ادعای زیادی دارد اما هیچ هم نیست. قلعه‌نویی مربی پرتغالی تراکتور را به تیم‌ملی آورد. چرا واقعا؟ چرا عادت کرده‌ایم نان را از سر سفره مربیان ایرانی برداریم و به مربیان خارجی بدهیم؟ مربی خارجی اینجا حسابش را پر می‌کند، مربی ایرانی باید دنبال خرید مرغ بدود. به هر حال پشیمانم از حمایت این مربی. در جام ملت‌ها هم به جایی نمی‌رسیم. آنجا شوخی نیست. قلعه‌نویی کننده کار نیست و این مثل روز روشن است.

رفتارت را درست کن!
کار علیرضا دبیر در اخراج خبرنگار نشست درست نبود. خبرنگار بسیار مظلوم است و زحمت می‌کشد. نه جیب کسی را می‌زند و نه ارتباطاتی دارد. صنار سه شاهی درآمد کسب می‌کند. اگر قرار است یقه کسی را بگیری نباید شخصیت او را خرد کنی. درست است که رئیس فدراسیون کشتی هستی اما رفتارت را درست کن آقای دبیر. خبرنگار دستش به هیچ جا بند نیست.

من و همسرم
همسرم کارمند بازنشسته است. خیلی سختی کشید. الان هم بیمار است. دخترم مهسا هم خیلی به من کمک می‌کند و اجازه نمی‌دهد خیلی از کارها که به ضرر من است، انجام دهم. خیلی هوای من را دارد و خدا را شکر بچه‌های خوبی دارم. دلخوشی چندانی به این دنیا ندارم. فاقد حقوق بازنشستگی و بیمه هستم. الان فقط با شاگردان خصوصی‌ام در مدرسه فوتبال گذران زندگی می‌کنم.

کار در ژاپن
یک بار قرعه‌کشی بود برای سفر و کار در ژاپن. اسم من هم با پارتی بازی درآمد. قبل از رفتن به ژاپن ۳۰۰ تومان خرج کردم. اما روز قبل از اعزام به تمرینات پرسپولیس رفتم که از قضا پای گلر یعنی سعید عزیزیان از چند جا شکست. همان جا علی پروین به من گفت از امروز تو جای او هستی. گفتم قرار است ژاپن بروم و ۳۰۰ تومان هم خرج کردم. گفت برو بابا، باید بمانی. ۳۰۰ تومانت را هم می‌دهم. نرفتم و در پرسپولیس ماندم. ۳۰۰ تومان را هم هیچ وقت نداد. این را هم بگویم من هم می‌توانستم خارج از کشور بازی کنم. رفتم در تمرینات بشیکتاش تست دادم و قبول شدم. ۳۰ شوت به طرف دروازه من زدند اما همه را گرفتم. سال ۶۴ یا ۶۵ بود.

هم‌دوره‌ای‌های پولدار
بسیاری از همدوره‌ای‌های من مثل ناصر محمدخانی، محمد پنجعلی و حمید درخشان چند سالی در قطر بازی کردند و پولدار شدند. اما من هیچ پولی جمع نکردم. در مدت ۱۲ سالی که گلر سرخ‌ها بودم ۶۰۰ هزار تومان هم جمع نکردم. اما فرشاد پیوس به قطر رفت و پولدار شد. من یک تاکسی از دوستان ناصر حجازی قرض گرفته بودم و روی آن کار می‌کردم. یک تی‌شرت هم داشتم که با آن همه جا می‌رفتم، از خانه فامیل تا سرتمرین.

فضای مجازی
فضای مجازی جایی است که آدم را مطرح می‌کند اما باید درست از آن استفاده کرد. امیر قلعه‌نویی یک بار به من گفت بارها می‌خواستم تو را با خودم به تیم‌های مختلف ببرم اما چون شاخ مجازی هستی، نمی‌توانم. به او می‌خواهم بگویم اگر واقعا من را می‌خواستی این تلفن همراه من است، این حرف‌ها دیگر چیست که مطرح می‌کنی؟ اگر فضای مجازی برای من بود رهایش می‌کردم. من ستاره‌ای در این آسمان ندارم که به آن دلخوش باشم. الان چه دارم؟ ۷۲ هزار تومان ته حسابم است. منتظر سر ماه می‌مانم تا شاگردانم
شهریه‌‌شان را بدهند.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها